کتاب بیدار نشدن در ساعت نمی‌دانم چند اثر احمد آرام

درباره‌ی کتاب بیدار نشدن در ساعت نمی‌دانم چند

این کتاب از مجموعه ی هفت داستان کوتاه تشکیل می شود؛ داستان هایی با شخصیت ها و روایت هایی متفاوت که هر یک قصه هایی جذاب را در اختیار خواننده قرار می دهد.

به عنوان مثال، در داستان "بیدار نشدن در ساعت نمی دانم چند"، شخصیت اصلی قصه زنی نویسنده، با عنوان "الف. میم. الف." می باشد؛ او از مدت ها پیش، طرح یک داستان پر هیجان و جذاب را در ذهن خود ساخته و پردازش کرده است. داستانی تخیلی بر پایه ی یک روایت قدیمی و مربوط به زمانی نامعلوم و خانه ای که هم اکنون از بین رفته و ناپدید شده است.

در واقع داستان در ارتباط با سرگذشت صاحبان متعدد این منزل می باشد؛ اشخاصی که در گذشته های بسیار دور، به طور مرموزی به قتل رسیده اند. اما تاکنون، عدم توانایی الف. میم. الف. در دستیابی به یک جمع بندی کلی در باب داستان، مانع از نگارش قصه ی مورد نظر شده است و او را آزار می دهد.

اصل ماجرای داستان در یکی از روزهای پایانی ماه اسفند شکل می گیرد؛ روزی که شخصیت اصلی قصه، پیامکی عجیب و غریب را از جانب مردی ناشناس دریافت می کند. متن این پیامک توجه الف. میم. الف. را به یک آینه ی قدیمی جلب می کند؛ آینه ای محدب، که سال ها پیش، از جلفای اصفهان خریداری شده است و هم اکنون در منزل این زن نگه داری می شود. ارتباط بین همین پیامک و آینه ی محدب، الف. میم. الف. را وارد ماجراهایی پرکشش می کند و او را در تشریح طرح کلی داستان یاری می رساند.

عناوین داستان‌های کوتاه ذکر شده در این کتاب عبارتند از: قبرستان دریایی، آسا، اگه تکونم بدی بیدار می‌ شم، وازریک مرده است، نقل سفید، من، مارلا و راسپوتین و بیدار نشدن در ساعت نمی ‌دانم چند

بخشی از کتاب بیدار نشدن در ساعت نمی‌دانم چند

یک

مقدمه:

بهار دارد شروع می شود. خانم «الف. میم. الف.» به دنبال یک پیامک تلفن همراه، از ساعت دو بعدازظهر می نشیند روبه روی آیینه ای کهن، که سالیان دور از یک سمساری در جلفای اصفهان خریداری شده بود با این مضمون که: «در ساعت پنج و بیست و پنج دقیقه ی بعد از ظهر، خود به خود، پرتاب می شوی در آن آیینه ی محدب و تو نباید وحشت کنی یا خودت را ببازی، بلکه باید با دقت آدم های بالغ قدم بگذاری در یک خواب و منتظر بمانی تا اتفاق های بعدی از راه برسد.»

پس از آن الف. میم. الف. تصمیم می گیرد بعد از وقوع حادثه، در اولین فرصت به درون یک خواب قدم بگذارد. الف. میم. الف. حس کرده بود که از طریق آن آیینه می تواند آن شخصیت گم شده را در خواب پیش رو پیدا کند. ما هر دو داستان نویس بودیم و به خواب ها و کابوس ها احترام ویژه می گذاشتیم. دریافت پیامک برای او به منزله ی یک وحی غیرمنتظره بود که می خواست او را بیندازد توی خوابی که شبیه همان طرح داستانی اش سال ها توی مغزش بایگانی شده بود. این طرح داستانی مربوط می شد به یک تاریخ مبهم؛ تاریخی که باید از دل مکان های ناپدید شده بیرون می زد.

من با خودم گفتم این موضوع می تواند بسیار جذاب و پرکشش باشد (الف. میم. الف. تا همین حالا که دارم این مقدمه رو می نویسم داستان را تمام نکرده، اما دارم می بینم که قلم به دست نشسته و محو نقطه ای ست در همان آیینه ی محدب.) ما در «مرکز پژوهش های تاریخی و آیینی» با هم آشنا شده بودیم. او چیزهایی از یک شخصیت محو برای من نقل کرده بود و شگفت زده شده بودم. پس از آن بارها نشستیم و درباره اش حرف زدیم و تاریخ این شهر را در جنگ جهانی اول برگ زدیم. صحبت های حول و حوش قتل های گم شده ی پر رمز و رازی بود که می توانست به ساختار یک داستان جذابیت خاصی ببخشد.

از آن پس احساس کردیم آن چه در جست و جویش بودیم دم دست قرار داشت اما پیدایش نمی کردیم. تا آن که آن وحی از راه رسید و ما فهمیدیم در دنیای کوچک دم دست ما آیینه ی محدبی وجود دارد که از آن غافل مانده بودیم. حالا می بینمش که می خواهد روایت را در دست بگیرد. کمی می چرخد به طرف راست، به طرف یک میز عریض و طویل با آدم هایی که هر چه بیش تر نگاه شان می کرد انگار کم تر می دیدشان. کنار دستش آن ماشین تحریر قراضه، که شکل بدوی آزار دهنده ای داشت، گوشه ی میز باد کرده بود. هر وقت به آن ماشین تحریر نگاه می کردم شکل حشره ای سخت بال و منقرض شده، توی ذهنم نقش می بست. الف. میم. الف. معتقد بود برای نوشتن چنین داستانی باید از ماشین تحریرهای زوار در رفته استفاده کرد؛ منظورش این بود که می توان با ابزارهای بدوی، که هنوز ...

کتاب بیدار نشدن در ساعت نمی دانم چند نوشته ی احمد آرام توسط نشر نیماژ به چاپ رسیده است.

فهرست

فهرست کتاب بیدار نشدن در ساعت نمی‌دانم چند

قبرستان دریایی

آسا

اگه تکونم بدی بیدار می ‌شم

وازریک مرده است

نقل سفید

من، مارلا و راسپوتین

بیدار نشدن در ساعت نمی‌ دانم چند

• نویسنده: احمد آرام 
• انتشارات: نیماژ