کتاب هی برف، برف، هی برف
5,900 تومان
چنار بی حال ایستاده بود که یک گلوله ی برفی خورد توی سرش. از جایش پرید.
کاج خندید و گفت:« بیا بریم برف بازی»
چنار چیزی نگفت:.
کاج پرسید: «چی شده؟»
صدای بوق بلندی آمد.
بعد یک کامیون بزرگ با سر و صدا از کنارشان رد شد و آن جا را پر از دودو کرد.
چنار سرفه کرد و ...
(برشی از متن کتاب)
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران