loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب بچه های بهشت - مارسل کارنه

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب بچه های بهشت نوشته مارسل کارنه و ژاک پره ور با ترجمه غلامرضا صراف توسط نشر چترنگ به چاپ رسیده است.

این کتاب با عنوان "بچه های آن بالا" نیز شناخته می شود و یکی از شاهکارها و شاید مهم ترین اثری باشد که "مارسل کارنه" و "ژاک بره ور" با یکدیگر به نگارش آن پرداختند. "بچه های بهشت" فیلم نامه ای خاص است و یکی از نمونه های خوب رئالیسم شاعرانه در سینما محسوب می شود. این اثر به قدری بدیع و دوست داشتنی است که در رأی گیری بین منتقدان برای انتخاب ده فیلم نامه ی برتر تاریخ سینمای جهان، یکی از پنج فیلم اول این نظرسنجی شد. فیلم ساخته شده با این سناریو، اولین بار در سال 1945 روی پرده ی سینما رفت و در سال 1947 نامزد دریافت جایزه ی اسکار برای بهترین فیلم نامه شد. روزنامه ی مشهور گاردین، هم چون "بر باد رفته" که شاهکار سینمای آمریکا شد، "بچه های بهشت" را نیز شاهکار سینمای فرانسه می داند. موضوع این فیلم نامه در مورد زنی زیبا به نام "گارانس" می باشد که در نمایش کارناوال کار می کند. زیبایی این زن به قدری زیاد است که چهار مرد به او علاقه مند می شوند و برای به دست آوردن او با هم رقابت می کنند. این چهار مرد، بازیگری جوان به نام لومتر، یک بازیگر پانتومیم به نام دوبورو، دزدی به نام لاسه ‌نر و اشراف ‌زاده ‌ای به نام دومونته ‌ری می باشند که برای به دست آوردن گارانس خود را به آب و آتش می زنند.


فهرست


  • یادداشت دبیر مجموعه جهان سینما
  • مقدمه مترجم
  • زندگی نامه مارسل کارنه
  • زندگی نامه ژاک پره ور
  • معرفی بچه های بهشت در فرهنگ فیلم های سینما به قلم ژرژ سادول
  • گفت و گو با مارسل کارنه
  • گفت و گو با ژاک پره ور
  • شناسنامه فیلم
  • بازیگران
  • بچه های بهشت (بخش اول)
  • بچه های بهشت (بخش دوم)
  • توضیح چند اصطلاح سینمایی و تئاتری
  • تصاویر

برشی از متن کتاب


گارانس ناگهان بر می گردد. نمای متوسط از باپتیست که لبخند زنان و بی اعتنا به دیگران کنار او ایستاده. نمای نزدیک از گارانس که لبخند باپتیست را جواب می دهد. نمای نزدیک از لاسه نر که هیچ واکنشی نشان نمی دهد. نمای نزدیک از باپتیست که لبخند می ‌زند. نمای نزدیک از آوریل، مات و مبهوت نمای. متوسط از گارانس و باپیتست، چهره به چهره، بقیه نیمی از بدن شان بیرون از قاب. گارانس، حیرت زده و غافلگیر شده، به باپیتست خیره شده و دستش را جلو می ‌آورد. وقتی روی پیست رقص می ‌روند، دوربین دنبالشان می رود. وقتی در میان زوج های دیگر می رقصند، نمای متوسط با زاویه اندکی بالا داریم. نمای نزدیک از میز. آوریل: (رو به دوربین) خوب! آقای لاسه نر! لاسه نر، رو به دوربین، چیزی نمی گوید ولی لبخند عجیبی می‌زند. نمای متوسط از نواختن ارکستر و حرکت افقی آهسته رو به پیست رقص، تا گارانس و باپیتست را که جوری می رقصند که گویی در این جهان تنها هستند، در نمایی با زاویه ی اندکی بالا در قاب بگیرد. (کارنه نمایی را تصور کرده بود که در آن، آن دو در رو یا، تنها می ‌رقصند، ولی فیلمبرداری نکرد) قطع به میز، سر و کله پیرمرد خنزرپنزری دوباره پیدا شده و کنار لاسه نر ایستاده و به شانه او تکیه داده. آوریل: ولی منظور من این بود که...  آقای لاسه نر لاسه نر: (بدون این که گوش بدهد) اون کیه؟ پیرمرد خنزرپنزری: کسی نیس. یه هنرپیشه خرده پا مال «تئاتر دفونامبولز» لاسه نر: (با تحقیر) یه هنرپیشه! چه خلایقی! (سرش را تکان می دهد) پس کلیسا حق داشت همیشه تو دل شب این آدما رو بسوزونه. نمای متوسط نزدیک از زوجی که می رقصندو گارانس: (لبخند زنان) جالبه، اول شما را نشناختم ولی میدونین، بهتره مواظب باشین اونا میتونن خیلی بی شرف باشن. بهتون هشدار میدم. باپیتست :مسئله ای نیست. چیکار میتونن با من بکنن؟ من خیلی خوشحالم. گارانس، حیرت زده، نگاهش می کند. نمای نزدیک از فیل دوسو، پشت میزش نشسته و زوج رقصان را تماشا می‌کند دوربین نگاه خیره اش را که به میز لاسه نر دوخته می شود، دنبال می‌کند. آوریل چشمک می زند و به پیست رقص اشاره می کند. پیرمرد خنزرپنزری دیگر آنجا نیست. آوریل: خب، آقای لاسه نر؟ لاسه نر: ( خیلی خودمانی) اگه سرگرمت می کنه، باشه آوریل، اشکالی نداره. آوریل بلند می شود، گلی را که پشت گوشش گذشته بر می ‌دارد و در حالی که دوربین از جلویش عقب عقب می‌رود، به طرف پیست رقص می ‌رود. حین راه رفتن آهنگ محبوبش را می خواند. [آوریل آهنگ محبوبش را می خواند: عشقی کودک شیرین پیدا شده اش عشق یک کودک شیرین گم شده اش] در فیلم این آهنگ را واقعاً نمی خواند، بلکه با سوت می زند. نمای نزدیک از فیل دوسو پشت میزش، می داند قرار است چه اتفاقی بیفتد. (به جغدش) چیکار میشه کرد پرنده؟ بهت گفتم، نگفتم؟  (از نسخه نهایی حذف شد) دوربین عقب می ‌رود، بعد در حرکتی افقی آوریل را از پشت دنبال می ‌کند که به گارانس و باپیتست نزدیک می شود. بقیه ی آدم ها کنار می کشند. آوریل به شانه باپیتست می ‌زند، باپیتست جا خورده، بر می‌گردد. صفحه 100

نویسنده: مارسل کارنه - ژاک پره ور ترجمه: غلامرضا صراف انتشارات: چترنگ


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب بچه های بهشت - مارسل کارنه" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل