loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب با هم بیاموزیم 1 - مدرسه

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب باهم بیاموزیم (جلد اول) نوشته ی معاونت آموزش ابتدایی اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران توسط انتشارات مدرسه به چاپ رسیده است.

این کتاب با هدف پرورش مهارت های جسمی و حرکتی، تقویت حافظه ی دیداری و شنیداری، رشد درک بصری، تقویت هوش های چندگانه (دیداری، شنیداری، هیجانی و...) و تقویت قدرت خلاقیت برای کودکان پیش از دبستان ارائه شده است. تمرینات ارائه شده براساس سه ماه از فصل پاییز (مهر، آبان، آذر) برنامه ریزی شده اند. در ابتدای هر فصل به هدف از انجام فعالیت های آمده در آن اشاره شده است. مهر:  با هدف شناخت انسان (من)، که تمرینات آن شامل شعر، قصه، آداب معاشرت، نحوه ی رشد انسان و موجودات زنده، رعایت بهداشت، خوراکی های سالم ومفید و... می باشد. آبان: با هدف شناخت انسان (ما)، فعالیت هایی را نظیر شعر، قصه گویی با کمک تصاویر، احترام به بزرگ ترها، شناخت تفاوت ظاهری انسان ها، آشنایی با نحوه ی زندگی اقوام مختلف، اهمیت دوستی، نقش خانه و خانواده و... در برگرفته است. آذر: با هدف شناخت هستی و طبیعت که شامل تمریناتی نظیر شعر، روایت داستان با کمک تصاویر، اشاره به ویژگی های کره ی زمین، آشنایی با فواید باد، آب، خاک، تفاوت شرایط جوی در بخش های مختلف کره ی زمین و... می شود. در قسمت بالایی هر صفحه توضیحات مربوط به نحوه ی انجام هر فعالیت آمده است که والدین و مربیان محترم می توانند آن را با صدای بلند برای کودک بخوانند و بعد از راهنمایی های لازم، پاسخ درست را بر عهده ی خود او بگذارند. تمرینات آمده در این کتاب تلفیقی از آموزش مفاهیم دینی، اجتماعی، هنر، ریاضی، زبان فارسی و سایر مهارت های پرورشی می باشد که به صورت بازی و سرگرمی ارائه شده است.

 


برشی از متن کتاب


من پنج حواس دارم سنجاب کوچولو خیلی ترسیده بود. دلش می خواست گریه کند. چون به حرف مادرش گوش نداده و بی اجازه از لانه بیرون رفته بود و گم شده بود. حالا هم توی یک گودال تاریک افتاده بود. سنجاب کوچولو اول غصه خورد. اما بعد فکر کرد باید کاری بکند. آن وقت توی تاریکی دست هایش را روی زمین کشید و همه چیز را لمس کرد. روی زمین پر بود از برگ های خشک. سنجاب آن قدر گشت تا یک شاخه ی خیلی بلند پیدا کرد. بعد شاخه رامثل یک نردبان کنار چاله گذاشت و آرام آرام بیرون آمد. اما باز هم دور و برشرا نمی شناخت و نمی دانست چطوری باید به خانه برگردد. او روی شاخه ی بلند یک درخت رفت و با چشم های گردش همه جا را خوب نگاه کرد. دور و برش درخت های جور وا جوری بودند. خوب که نگاه کرد از دور یک درخت فندق دید. خانه آنها هم روی یک درخت فندق بود. زود به طرف آنها راه افتاد. کمی که جلوتر رفت بد جوری تشنه شد. لب هایش خشک شده بود. دور و برش را نگاه کرد. یک چشمه ی کوچک پشت سنگ ها بود. سنجاب کوچولو حسابی آب خورد. حس می کرد حالا مزه ی آب را بهتر می فهمد. او دوباره به طرف درخت فندق راه افتاد. حالا بوی فندق های تازه را حس می کرد. یک دفعه صدای مادرش را شنید که دنبال او می گشت. سنجاب کوچولو خوب گوش کرد و به طرف صدا رفت. آن قدر خوشحال بود که زود پیش مادرش دوید و خودش را توی بغل او انداخت. سنجاب می دانست که دیگر نباید بدون اجازه از خانه بیرون برود. او توانسته بود از حواسش خیلی خوب استفاده کند. بچه ها شما این حواسرا می شناسید؟  می دانید سنجاب کوچولو چطور از آنها استفاده کرده است؟  

  • ویژه ی نوآموزان پیش دبستانی
  • انتشارات: مدرسه


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب با هم بیاموزیم 1 - مدرسه" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل