loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب با آیدا تا همیشه | انتشارات پرتقال

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
59,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

درباره کتاب با آیدا تا همیشه

کتاب آیدا تا همیشه از دسته‌ کتاب های داستان کودک و نوجوان در مورد دو خرس قطبی است که خیلی به هم وابسته اند اما این دو مجبور می شوند در جایی از قصه از هم جدا شوند.

گاهی کسانی را از دست می دهیم که بدون آن ها زندگی برای ما خیلی سخت است...
کسانی که بودنشان زمین تا آسمان با نبودنشان فرق می کند....
کسانی که اگر نباشند نیمی از جان ما نیز نیست. اصلا انگار وجود نداریم. دلمان می خواهد آن نیمه ی جان همیشه در کنار ما باشد، فقط ما...
اما خیلی وقت ها رفتن یک نوع اجبار است نه انتخاب، یک نوع اجبار که چه بخواهی چه نخواهی باید انجام شود. مثل همه ی اجبار های دیگر اما خیلی دردناک تر...
وگاس می داند که آیدا نمرده، او آیدا را حس می کند، صدایش را می شنود. او گاهی وقت ها، یادش می رود باید باور کند که آیدا دیگر نیست.
گاهی وقت ها یادش می رود که آیدا دیگر نمی تواند با او توپ بازی کند یا با هم آب بازی کنند. وابستگی فقط در انسان ها نیست. خرس های قطبی هم احساس دارند. کاش آیدا برای همیشه نمی رفت.
خود آیدا گفت که همیشه در کنار وگاس است. چگونه این امر ممکن است؟

بخشی از کتاب با آیدا تا همیشه

گاس توی یک پارک بزرگ، وسط یک شهر بزرگ تر زندگی می کرد. ساختمان ها دور و برش قد می کشیدند.
و قیافه ی آسمان را تغیر می دادند. نگهبان های باغ وحش به حیوان ها سر می زدند و مردم برای دیدنشان مس آمدند و می رفتند.
با همه ی اینها، هر روز صبح، وقتی تلیک تلیک کلید ها و تلوق تلوق کفش ها بلند می شد، گاس از غارش بیرون می زد تا روزش را باآیدا بگذراند.
آیدا آنجا بود. همیشه!
وقتی گاس توپ را پرت می کرد، آیدا آنجا بود که بگیردش.
و وقتی آب می پاشید ، آیدا آنجا بود که با او بازی کند.
آن ها دنبال هم می کردند و با هم مسابقه می دادند تا اینکه صدای زنگ مدرسه ها بلند می شد.
آن وقت همانطور که شهر اطرافشان در تب و تاب بود، دو دوست روی تخته سنگی که بیشتر از همه دوست داشتند ، ولو می شدند. روزی از روز ها گاس آهی کشید و گفت:« کاش می شد ببینمش.»
آیدا گفت:« لازم نیست حتما آن را ببینی تا حسش کنی. گوش کن»
ناله ی اتوبوس ها ، غر غر کامیون ها، سوت پلیس ، بوغ تاکسی ها، بغ بغوی کبوتر ها، صدای آدم ها که می گفتند:« هی، صبر کن، آهای، سلام» و صدای خنده ی بچه ها به گوششان رسید.
آیدا گفت :« این صدای نبض شهر است. درست همین جا کنار ماست. همیشه .»
بعد هوا تاریک می شد. گاس و آیدا برای هم دست تکان می دادند و شب بخیر می گفتند و چهار دست و پا بر می گشتند به غارشان. صدای خر و پفشان همراه با زمزمه یمترو که از زیر زمین می آمد، به صداهای شهر اضافه می شد. هر روز همینطور می گذشت.
تا اینکه یک روز صبح ، وقتی کلید ها تلیک تلیک کردند و کفش ها تلق تلوق صدا دادند، گاس چهار دیت و پا بیرون رفت.....
ولی آیدا آنجا نبود.گاس آهسته رفت به غار آیدا. صدای نفس ها و سرفه و خر و پفش را شنید. خواب بود. میمون برفی ها جیغ کشیدند و تاکسی ها قژقژ کردند. جرینگ جرینگ ماشین های بستنی بلند شد. ولی آیدا نیامد که نیامد.
قهوه فروش های دوره گرد قهوه هایشان را آسیاب کردند و سنجاب ها سر خرده های قهوه داد و قال راه انداختند.
مردم آرام آرام آمدند. نگهبان ها این ور و آن ور دویدند.
آیدا هیچ وقت تا آن موقع نمی خوابید.
گاس تو آفتابی ترین جای پارک نشست منتظر شد.
به جایش نگهبان سونیا آمد. سونیا به گاس گفت که آیدا خیلی مریض است.
بیشتر وقت ها می شود حال خرس های مریض را خوب کرد، اما این بار فرق می کند.

کتاب با آیدا تا همیشه نوشته‌ی کران لیویس با ترجمه‌ی آناهیتا حضرتی و تصویرگری چارلز سنتوسو توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.



  • نویسنده: کران لیویس
  • مترجم: آناهیتا حضرتی
  • تصویرگر: چارلز سنتوسو
  • انتشارات: پرتقال

گران لیویس


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب با آیدا تا همیشه | انتشارات پرتقال" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل