loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب بامزه در فارسی | فیروزه دوما

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب بامزه در فارسی

کتاب "بامزه در فارسی"، روایت‌گر مجموعه‌ای از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی خانم "فیروزه دوما" می‌باشد. روایت‌هایی در رابطه با مشکلات و اتفاقاتی که هر مهاجری ممکن است با آن مواجه گردد. خانم دوما، با استفاده از ذوق و هنر نویسندگی و هم‌چنین زبانی طنز و گویا، این خاطرات را برای مخاطب خویش تشریح می‌کند.

به عنوان مثال در بخش اول کتاب تحت عنوان "دبستان لفینگ‌ول"، نویسنده، از دوران تحصیلات ابتدایی خود و چگونگی حضورش در دبستان لفینگ‌ول صحبت می‌نماید. لفینگ‌ول در شهر ویتی‌یر کشور کالیفرنیا قرار دارد. مدرسه‌ای متشکل از دانش‌آموزان همین مرزو بوم، با زبانی بیگانه برای یک ایرانی.

"فیروزه" کوچک‌ترین فرزند خانواده‌ای پنج نفره می‌باشد. "کاظم" و  "نظیره"، پدر و مادر فیروزه و "فرشید" و "فرید"، برادران او هستند. کاظم، در امریکا تحصیل کرده است. او، مهندس شرکت نفت در ایران می‌باشد. نظیره نیز، به عنوان زن خانه‌دار، به تربیت فرزندان و امور خانه رسیدگی می‌کند و علی‌رغم کاظم، از تحصیلات چندانی برخوردار نیست.

ماجرا از ماموریت دوساله‌ی کاظم آغاز می‌شود؛ طبق این ماموریت، او باید به کالیفرنیا برود و با حضور در یک شرکت امریکایی، به عنوان مشاور، وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد. بنابراین وی، به همراه خانواده‌اش به کالیفرنیا مهاجرت می‌کند. در این برهه از زمان، فیروزه، دختری هفت ساله است و باید تحصیلات ابتدایی خود را شروع کند. هم‌زمانی مهاجرت و فرا رسیدن موعد مناسب برای آغاز تحصیلات فیروزه، او و خانواده‌اش را با مشکلات فراوانی مواجه می‌سازد؛ مشکلاتی که روایت‌هایی پرکشش و خواندنی را خلق می‌کند.

 

بخشی از کتاب بامزه در فارسی

برنایس

من در امریکا یک چهره‌ی «اقلیت نژادی» دارم. چهره‌ی آشکارا مهاجری که انگار می‌گوید: «من اهل اسکاندیناوی نیستم.» وقتی در آبادان بودیم، من و مادرم آدم‌های برجسته‌ای به نظر می‌رسیدیم، چون قیافه‌مان شبیه خارجی‌ها بود. هوای خشک آبادان که شبیه آب و هوای پالم اسپرینگ است، رنگ پوست اهالی آن‌جا را هم‌چون رنگ زیتون می‌کند. من و مادرم، به خاطر اجداد ترک او، پوستی داریم که در مورد نیکول کیدمن به عنوان «سفید بلوری» و در موارد دیگر به عنوان «سفید مثل شکم ماهی» توصیف می‌شود. آبادان که بودیم، دائما همه از مادرم می‌پرسیدند اروپائی است؟ و او همیشه لاف می‌زد که «خب، البته عمه‌ام آلمان زندگی می‌کنه.»

وقتی رفتیم کالیفرنیا، دیگر خارجی به نظر نمی‌رسیدیم. با حضور جمعیت بزرگ مکزیکی‌ها، ویتی پر می‌توانست وطن ما به حساب بیاید. تا وقتی دهان‌مان را باز نمی‌کردیم، این‌طور به نظر می‌رسید که به آن‌جا تعلق داریم. ولی کافی بود مادرم یکی از آن جمله‌های امضادار خودش را بگوید تا همه‌چیز برملا شود: «خرید خوبی خیلی عالی توی سیرز.»

آدم‌ها به طرز غیرقابل اجتنابی از ما می‌پرسیدند از کجا آمده‌ایم، ولی جواب ما برای‌شان چندان اهمیتی نداشت. کافی بود یک نفربه سرزمین مادری ما و مردم آن‌جا اشاره کند تا آن لبخند ناراحت به چهره‌ی دیگران بیاید و بگویند: «چه عالی! حالا این که می‌گین کجا هست؟»

در سال 1976، به خاطر شغل جدید پدرم به نیوپورت‌بیج که شهری ساحلی بود و همه‌ی ساکنانش مو بور بودند و قایق‌رانی می‌کردند، رفتیم. در آن‌جا ما به عنوان گروهی از مهاجران خاورمیانه‌ای به چشم می‌آمدیم. مردم آن‌جا کم‌تر از ما می‌پرسیدند اهل کجا هستیم، چون در نیوپورت‌بیچ قانون این بود که «اگه مو بور نیستی، پس مکزیکی هستی.» افراد غالبا چیزهایی شبیه به این را به من می‌گفتند:

- می‌شه لطفا به لوپ بگی لازم نیست هفته‌ی دیگه برای تمیز کردن خونه‌ی ما بیاد، چون ما می‌خوایم بریم تعطیلات.

آدم فکر می‌کند ساکنان نیوپورت‌بیچ که دو ساعتی با مرز مکزیک فاصله دارد، دست کم می‌توانند چند کلمه‌ای اسپانیولی حرف بزنند. ولی در جایی که پوست برنزه‌ی بدن، تنها موضوع صحبت و گفتگوست («به خاطر اینه که تعطیلات گذشته رفته بودی کنار دریا؟»، «نه به خاطر بازی تنیس دیروزه.»)، یادگیری زبان خدمتکاران محلی، مزیت خاصی ندارد. در نخستین سال تحصیلم در نیوپورت‌بیچ، در دبیرستان معاینه‌ی انحنای ستون فقرات به صورت اجباری انجام می‌شد. همه‌ی شاگردان کلاس ششم را مثل گله به سالن ورزش بردند و در آن‌جا منتظر ماندیم تا پرستارها بیایند و خمیدگی پشت‌مان را معاینه کنند. وقتی نوبت به من رسید، پرستار چندین دقیقه نگاهم کرد و گفت:

- اوه خدای من! تو اهل آلاسکا هستی؟

گفتم: ...

کتاب بامزه در فارسی به قلم فیروزه دوما (جزایری) و ترجمه‌ی غلامرضا امامی در انتشارات هرمس به چاپ رسیده است.

 

فهرست

 

 

فهرست کتاب بامزه در فارسی

 

دبستان لفینگ ول

هات داگ‌ها و غازهای وحشی

بولینگ

میکی، نجاتم بده

سوش سوش

به یاری دوستانم

برنایس

یک دوجین جاکلیدی

ال! می‌تونی به من زنگ بزنی

از پشه‌ها و مردها

حرف ف

واترلو

امریکا

ژامبون

جزیره‌ی گنج

همه‌ی اقوام

من و باب هوپ

دویدم و دویدم و دویدم

ایرانی‌ها لازم نیست درخواست کار بدهند

دخترها می‌خواهند پول داشته باشند!

نوئله شوخ و شنگ

عروسی

حس می‌کنم زمین زیر پایم تکان می‌خورد

بینی با هر اسم دیگری

داورا پول گرفتن!

اگر پولدار بودم

کلام آخر، کاظم و نظیره جزایری

 

 

  • نویسنده: فیروزه دوما (جزایری)
  • مترجم: غلامرضا امامی
  • انتشارات: هرمس

 

 


فیروزه جزایری دوما


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب بامزه در فارسی | فیروزه دوما" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل