loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب باغی چون بهشت (قصه های قرآنی)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب باغی چون بهشت از مجموعه ی قصه های قرآنی به روایت امید پناهی آذر با تصویرگری زهره ثقفی توسط انتشارات گاج به چاپ رسیده است.

کتاب باغی چون بهشت دربرگیرنده ی دو داستان کوتاه و بسیار پندآموز است. داستان اول از سوره ی قلم و داستان دوم از سوره ی فرقان برگرفته شده است. داستان اول ماجرای باغ زیبا و پرمیوه ای به نام باغ بابا رحمان را روایت می کند؛ رحمان پیرمرد خیرخواه و نیکوکاری بود که در شهر یمن زندگی می کرد. او باغی بزرگ و پرمحصولی داشت. بابا رحمان هر سال فقط به اندازه ی نیاز خانواده اش از محصول باغ برمی داشت و بقیه را بین فقرا تقسیم می کرد. سال ها گذشت تا این که بابا رحمان به رحمت خدا رفت. او چهار پسر داشت و تنها، پسر کوچکش رحیم مثل پدر بخشنده و دست و دلباز بود. برادران رحیم بعد از مرگ پدر دیگر راضی به انقاق کردن محصول باغ نشدند؛ آن ها که در زمان حیات پدرشان مخالف بخشیدن میوه های باغ بودند با فقرا رفتار بسیار بدی می کردند و با تندخویی مردم نیازمند را از در باغ می رانند. رحیم دائما برادرهایش را نصیحت می کرد و معتقد بود که اگر مانند پدر از محصول باغ به فقیران ندهند برکت از باغشان خواهد رفت؛ اما گوش هیچ کدام از بردارها به نصیحت های او بدهکار نبود تا این که اتفاق هولناکی به وقوع پیوست...

مجموعه ی قصه های قرآنی همان طور که از نامش پیداست داستان های عبرت آموزی را از دل قرآن به نثری ساده و روان برای کودکان و نوجوانان روایت می کند. کتاب های بسیاری از این مجموعه به چاپ رسیده است که در هر یک از آن ها یک قصه ی بسیار زیبا از زندگی پیامبران، امامان و یا معجزات آن ها برای هدایت انسان ها را بیان می کند. وجود تصاویر بسیار زیبا در تمام صفحات بر جذابیت این کتاب ها افزوده و آن ها را برای کودکان بیش از دبستان نیز قابل استفاده می سازد.

 


برشی از متن کتاب


در سال های دور، رود پرآبی به نام «ارس» وجود داشت که در کنار آن، سرزمین بزرگی بر پا شده بود. این سرزمین، دوازده شهر کوچک به نام ماه های ایرانی داشت. کنار یکی از این شهرها، درخت کهنسال بسیار بزرگی روییده بود که می گفتند یافث، پسر نوح آن را کاشته است. برای همین همه ی مردم آن را می پرستیدند. مردم در عیدهای خود کنار این درخت جمع می شدند و برایش قربانی می کردند. این قربانی ها گاهی آن قدر زیاد می شد که اطراف آن درخت تا مسافت زیادی پر از خون می شد. مردم در جاهای مختلف شهر چاه های بسیاری کنده بودند تا از آن ها آب بردارند. چون هیچ کس حق نداشت حتی برای نوشیدن از آب رود ارس استفاده کند. آن ها اعتقاد داشتند که آب ارس مقدس است و کسی نباید حتی دستش به آن آب بخورد. آن ها می گفتند: «آب رود ارس فقط برای شاه درخت است.» و هر کسی را که از آب رود ارس استفاده می کرد وحشیانه مجازات می کردند. آن ها حتی کسانی را که از این قانون بی خبر بودند را هم مجازات می کردند. رهبران دینی آن ها روز به روز وظایف سخت تری می نوشتند و همه را مجبور می کردند که در خدمت شاه درخت باشند. آن ها مردم را مجبور می کردند تا درختان صنوبر زیادی بکارند تا درخت پرستی را در همه جا گسترش دهند. این چنین بود که خداوند پیامبری برایشان فرستاد. پیامبر خدا به میان روسای شهر رفت و آن ها را به خداپرستی هدایت کرد. او از آن ها خواست تا دست از سر مردم بردارند و آن قدر آن ها را مجبور به درخت پرستی نکنند، اما آن ها مسخره اش کردند و او را از دربار خود بیرون می انداختند. پیامبر از خداوند خواست تا در برابر این ستمگران کمکش کند.

(کتاب های زنبور) به روایت: امید پناهی آذر تصویرگر: زهره ثقفی انتشارات: گاج

مشخصات

  • نوع جلد نرم
  • قطع رحلی
  • نوبت چاپ 3
  • تعداد صفحه 16

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب باغی چون بهشت (قصه های قرآنی)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل