loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ای کاش! (کیتی دختر آتش پاره 8)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب ای کاش! هشتمین جلد از مجموعه ی کیتی دختر آتش پاره نوشته ی بل مونی و ترجمه ی نیلوفر اکبری با تصویرگری مارگرت چمبرلین توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

کیتی آرزوهای زیادی در سر دارد و همیشه افسوس نداشته هایش را می خورد. او دائما با خودش می گوید ای کاش من هم دوچرخه ای مدل دوچرخه ی ویلیام داشتم! کاش مثل ملیسا دختری زیبا بودم! ای کاش هر روز صبحانه جوجه سوخاری می خوردیم! و صدها ای کاش دیگر ... کتاب فوق داستان های کوتاهی از این ای کاش ها را را روایت می کند و در پایان هر داستان کیتی متوجه اشتباهش می شود. مثلا در یکی از داستان ها می خوانیم: دانیل برادر کیتی همیشه با او بدرفتاری می کند و در یک هفته ی اخیر این رفتارهای بدش بیشتر هم شده است. مثلا اصلا اجازه نمی دهد کیتی برنامه ی مورد علاقه اش را تماشا کند یا این که وقتی کیتی به طور اتفاقی گلدان مادرش را می شکند و می خواهد آن را با چسب بچسباند تا مادر متوجه نشود، دانیل فورا این موضوع را به مادرش خبر می دهد. کیتی دیگر به هیچ وجه تحمل دانیل را ندارد و به مادرش می گوید ای کاش دانیل برای همیشه از خانه برود! مادر هر چه سعی می کند برای کیتی توضیح بدهد که نباید این طور فکر کند، او قانع نمی شود. در همین موقع برای دانیل اتفاقی رخ می دهد و مجبور می شود مدتی دور از خانه بماند. همین دوری باعث می شود که کیتی متوجه احساس واقعی اش به دانیل شود و از آرزوی که کرده پشیمان شود...

مجموعه‌ی کیتی دختر آتش پاره در 14 جلد مختلف برای کودکان به چاپ رسیده است. شخصیت اصلی کتاب های این مجموعه دخترک شیطون و بازیگوشی به نام کیتی است که دوست دارد همه‌ی کارها را به روش خودش انجام بدهد و از اینکه پدر و مادرش به او بگویند چه کاری انجام بدهد و چه کاری را نه، اصلا خوشش نمی آید. در هر کتاب قصه های کوتاهی درباره‌ی کیتی و خانواده اش به نگارش درآمده که حاوی بسیاری از مشکلات متداول میان بچه ها و پدر و مادرهاست و برخی راه حل ها و نکات تربیتی را برای کودکان و همچنین والدین در بر دارد که در بعضی مواقع می توانند بسیار راه گشا باشند.

 


برشی از متن کتاب


کیتی از کوچک بودن خسته شده بود. او مجبور بود هر روز صبح، بلند شود. لباس های مدرسه اش را جمع و جور کند، صورتش را بشوید، دندان هایش را مسواک کند، صبحانه بخورد، حتی اگر دلش نمی خواست این کار را بکند. مادر مجبورش کرد که یک چیزی بخورد و به مدرسه برود. در مدرسه، تمام روز باید یک چیزهایی یاد می گرفت تا اینکه به خانه برمی گشت. در خانه غذا می خورد، صورتش را می شست، دندان هایش را مسواک می کرد و حتی اگر خسته نبود باید به تخت خواب می رفت. و بعد دوباره همه چیز از اول شروع می شد. با خودش فکر کرد که این خیلی کسل کننده است. خیلی خیلی کسل کننده است! اینکه همیشه مجبور باشی کاری انجام بدهی. کیتی به مادر و پدر نگاه کرد و با خودش فکر کرد که به آن ها خیلی بیش تر خیلی خوش می گذرد. هر دو آن ها عاشق کارشان بودند. هر چیزی را که دلشان می خواست می توانستند بخرند. هر وقت دلشان می خواست می توانستند تلویزیون تماشا کنند. هر وقت دوست داشتند بیکویت می خوردند و و قتی که خسته می شدند به تختخواب می رفتند، نه قبل از آن. و این اصلا منصفانه نبود. کیتی گفت: «کاش من هم یک آدم بزرگ بودم.» پدر پرسید: «چرا؟» کیتی گفت: «چون شما هر کاری را که دوست دارید، انجام می دهید.» پدر گفت: «نه! این طور نیست!» صبح یک روز شنبه وقتی کیتی از خواب بیدار شد فهمید که داخل و خارج خانه هوا حسابی بارانی است. بیرون باران به پنجره ها می خورد و آسمان خاکستری بود، اما توی خانه در طبقه ی پایین پدر و مادر از دست یکدیگر عصبانی بودند. کیتی دلش می خواست در رختخواب غلت بزند و سرش را زیر بالش پنهان کند. اما از جایش بلند شد، روبدوشامبر به تن کرد، خیلی اهسته به طبقه ی پایین رفت و بیرون آشپرخانه ایستاد و گوش داد.    

فهرست


نامه ای از طرف کیتی کاش این مال من بود! کاش از اینجا می رفت! کاش من زیبا بودم! کاش ساکت می شدی! کاش تمام آرزو ها برآورده می شدند! کاش من هم یک آدم بزرگ بودم1 کاش همیشه کریسمس بود!

  • کتاب های فندق
  • نویسنده: بل مونی
  • مترجم: نوشین ابراهیمی
  • تصویرگر: مارگرت چمبرلین
  • انتشارات: افق


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ای کاش! (کیتی دختر آتش پاره 8)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل