loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب اژدها کوچولو و قصر غذا

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب اژدها کوچولو و قصر غذا تالیف دکتر مریم مظاهریون با تصویرگری مریم السادات شریفی مطلق و مرجان نظری زنوز از سوی انتشارات تیمورزاده به چاپ رسیده است.

بهره مندی از یک تغذیه صحیح و متعادل، یکی از اولین حقوق طبیعی کودکان است. کتاب فوق با بیان داستانی بسیار جالب به منظور آشنایی کودکان با گروه های مواد غذایی و خواص آنها تالیف شده است. داستان از این قرار است که در قصری زیبا به نام قصر غذا، پادشاهی به نام "تخم مرغ" و همسرش، ملکه "موز" زندگی می کردند. آن ها دو فرزند به نام های "ذرت و نان" داشتند. وزیر شاه هم "شیر" نام داشت. یک روز همه ی اهالی قصر صدایی عجیب از سمت کوه ها شنیدند. آن ها همگی به بالای کوه رفتند و داخل غاری اژدهایی را دیدند که روی زمین افتاد بود و ناله می کرد. اطراف اژدها پر از قوطی های خالی نوشابه، بسته های خالی چیپس و پفک بود. پادشاه و همراهانش فهمیدند که اژدها به دلیل تغذیه اشتباه حالش بد شده بنابراین تصمیم گرفتند که او را به قصر آورده و مراقبش باشند. اژدها بعد از بهبودی کامل به کمک اهالی قصر با پنج گروه اصلی مواد غذایی یعنی لبنیات، گوشت ها، سبزیجات، میوه ها، نان و غلات و همچنین خواص آن ها آشنا شد. کتاب حاضر نه تنها سبب سرگرمی و فراهم آوردن اوقات خوش برای کودکان می شود، بلکه آنها با غذاهای مفید و فوایدشان آشنا شده و ترغیب به استفاده از آن ها می شوند. همچنین در پایان چند فعالیت طراحی شده که نوآموز بعد از انجام آن ها می تواند غذاهای مفید و غیرمفید را از هم تشخیص دهد. به عنوان مثال در یک جدول تعداد زیادی غذاهای مختلف کشیده شده و از کودک خواسته تا غذاهایی که برای بدن مفید است را رنگ آمیزی کند.


برشی از متن کتاب


شاه تخم مرغ جواب داد: البته، ما یک خانواده ی غذایی هستیم که از پنج گروه غذاهای مفید تشکیل شده ایم. وظیفه ی ما این است که به او کمک کنیم تا دوباره سلامتی خود را به دست بیاورید و شاه رو به وزیر شیر کرد و گفت: لطفا این اژدها را معاینه کن تا ببینم چه مشکلی دارد. وزیر شیر بعد از معاینه اژدها کوچولو گفت: استخوان های این اژدها خیلی ضعیف است و ممکن است زود بشکند. پوستش پر از لک است. چشمانش خوب نمی بیند و از همه مهم تر، به قدری ضعیف است که نمی تواند راه برود. شاهزاده نان پرسید: چگونه می توانیم به او کمک کنیم؟ وزیر شیر گفت: اگر شاه اجازه بدهند، اژدها را به قصر ببریم و به او کمک کنیم تا دوباره سلامتی خود را به دست آورد. شاه تخم مرغ گفت: از نظر من اشکالی ندارد و به اژدها گفتک آیا دوست داری همراه ما به قصر بیایی و کمک کنیم تا دوباره سلامتی خود را به دست آوری؟ اژدها پاسخ داد: البته. شاه تخم مرغ پرسید: راستی اسمت چیست؟ اژدها پاسخ داد: اسم؟! من اسمی ندارم. شاهزاده نان گفت: پس ما از این به تو اژدها کوچولو می گوییم. بعد خانواده ی سلطنتی همراه اژدها کوچولو به طرف قصر حرکت کردند. پس از رسیدن به قصر، اژدها کوچولو به خوابی عمیق فرو رفت. وقتی از خواب بیدار شد، خورشید طلوع کرده بود، اژدها کوچولو چشمانش را مالید، خمیازه ای کشید و گفت: وای، مثل این که خیلی خوابیدم. وزیر شیر با لبخندی گفت: نه، ولی بهتر است که زودتر بلند شوی و دست و صورتت را بشویی تا با هم به اتاق ناهارخوری برای صرف صبحانه برویم. اژدها کوچولو گفت: چشم الان بلند می شوم چون خیلی گرسنه هستم و شکمم از گرسنگی به قار و قور افتاده است. «دینگ، دینگ، دینگ ...» وزیر شیر گفت: این صدای زنگ صبحانه است یعنی باید برای خوردن آماده شویم. بعد از شنیدن صدای زنگ، هر دو از اتاق خارج شدند و همراه هم به اتاق ناهارخوری رفتند. آنها سر میز غذا نشستند و به همه ی کسانی که در اتاق بودند سلام کردند. شاه تخم مرغ رو به اژدها کوچولو گفت: صبح بخیر امیدوارم که دیشب خوب خوابیده باشی. اژدها کوچول پاسخ داد: صبح شما هم بخیر، متشکرم. سپس وزیر شیر پرسید: موافقی که امروز تو را با خانواده ی شیر و لبنیات آشنا کنم؟ اژدها کوچولو گفت: بله، پیشنهاد خوبی است. وزیر شیر گفت: بسیار خوب. وقتی صبحانه ات را خوردی به اتاق مطالعه که در طبقه ی پنجم است بیا. در ضمن به صبحانه ای هم که می خوری توجه کن. چون می خواهم در مورد آن چیزهایی از تو بپرسم.  

  • نویسنده: مریم مظاهریون
  • تصویرگر: مریم السادات شریفی مطلق - مرجان زنوز
  • انتشارات: تیمورزاده


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب اژدها کوچولو و قصر غذا" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل