loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب المپیک در کتابخانه ی آقای لمونچلو - پرتقال

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
164,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب المپیک در کتابخانه ی آقای لِمُونچلو نوشته ی کریس گرابنستاین و ترجمه ی ساره ارض پیما توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

این کتاب دنباله ی کتاب پرفروش " فرار از کتابخانه ی آقای لمونچلو " است. " کایل کیلی " و دوستانش پس از گذارندن یک شب در کتابخانه ی جدید شهر و برنده شدن در مسابقه ای که آن شب در کتابخانه روی داد، در یک آگهی تلویزیونی که برای معرفی بازی جدید آقای لمونچلو است، حضور دارند. تقریباً همه به کایل حسادت می کنند. " چارلز چیلینگتون " پسری که در شب مسابقه به کیلی باخته است به فکر انتقام از اوست. او آقای لمونچلو را نیز مقصر باخت خودش می داند. بعد از برگزاری مسابقه ی " فرار " نامه های بسیار زیادی از سراسر کشور به کتابخانه می آمد و بچه های بسیاری اظهار کرده بودند که اگر آن ها نیز در این مسابقه شرکت داشتند قطعاً برنده می شدند. بچه های گروه کایل نیز وبلاگی با همین موضوع پیدا می کنند. آقای لمونچلو تمام دوازده بازیکنی که در مسابقه ی قبلی شرکت کرده بودند را دعوت می کند و در یک برنامه ی زنده تلویزیونی اعلام می کند که قصد دارد مسابقه ی بزرگی همانند المپیک برگزار کند و تمام علاقمندان از پنجاه ایالت آمریکا را دعوت به شرکت در مسابقه می کند. تا این بار برندگان و دوستداران کتاب از سراسر کشور می توانند در آن شرکت و شانس خود را آزمایش کنند. شور و هیجان بار دیگر در وجود همه به خروش می آید و خودشان را برای یک مسابقه ی مهیج دیگر آماده می کنند. کار برای کایل و دوستانش بسیار سخت تر از گذشته شده و باید خودشان را برای شرکت در مسابقه ای بزرگ آماده کنند. آیا این بار نیز می توانند برنده مسابقه باشند؟

 


نویسنده


" کریس گرابنساین " متولد 1955 میلادی و نویسنده ای آمریکایی است. او اولین رمانش را سال 2005 منتشر کرد و از آن زمان به بعد، رمان های متعددی هم برای بزرگسالان و هم برای کودکان نوشته است. کریس در سال 1977، از کالج ارتباطات و اطلاعات دانشگاه تنسی فارغ التحصیل شد. او از همان ابتدای مسیر نویسندگی حرفه ای، بازخوردهای بسیار خوبی از منتقدین دریافت نمود و بخش تحلیل کتاب پایگاه خبری نیویورک تایمز، بسیار از رمان اول او تعریف و تمجید کرد. او در نوشتن کتاب های کودک هم موفق عمل کرده و رمان فرار از کتابخانه ی آقای لمونچلو، در لیست پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز قرار گرفته است.

برشی از متن کتاب


... همین که هوا تاریک شد، کایل و هم تیمی هایش لباس های مراسم افتتاحیه شان را پوشیدند و به طرف حیاط مرکزی مسافرخانه راه افتادند. درست وسط واحدهای مسافرخانه که شبیه کلبه های چوبی بودند، زمین مستطیل شکلی قرار داشت که درگوشه آن یک آلاچیق ساخته بودند. آقای لمونچلو، دکتر زینچنگو و شهردار الکساندریا ویل روی سکوی آلاچیق ایستاده بودند و داشتند خودشان را برای معرفی سی و دو شرکت کننده المپیک آماده می کردند. آقای لمونچلو با آن شنل زرق و برقی نقره ای رنگی که به تن داشت و تاجی از برگ بو که روی سرش گذاشته بود، تقریبا شبیه مردانی به نظر می رسید که توی داستان «عطش مبارزه» رژه می رفتند. دکتر زینچنگو باهم سرتاپا قرمز پوشیده بود؛ قرمزی براق و پولک پولکی. شهردار هم یک بارانی بلند به تن داشت؛ او زیاد اهل پوشیدن لباس های چشمگیر نبود. در همین لحظه ها بود که هشت گروه شرکت کننده، به نوبت وارد حیاط مرکزی مسافرخانه شدند و رژه رفتند؛ درست مثل قهرمان های المپیک یونان باستان (البته با این تفاوت که یونانی های باستان، پیاده رو یا کفش ورزشی نداشتند!) صدها تماشاگر دور محوطه ای که با چراغ های رنگی نورپردازی شده بود، حلقه زده بودند. مردم زیادی هم مراسم را از صفحه نمایشگر بزرگی که توی بزرگراه کنار پارک لیبرتی نصب شده بود،تماشا می کردند. پرچم «قهرمانان محلی» دست کایل بود. او و هم تیمی هایش لباس های ورزشی خاکستری و قرمز - نارنجی (رنگ های مدرسه ی ایالتی اوهایو)، پوشیده بودند با کلاه های قهوه ای بلوطی و کفش های موزی جیرجیری؛ درست شبیه همان کفشی که آقای لمونچلو گاهی اوقات پایش می کرد. این کفش های موزیکال و خمیده با رنگ زرد روشن، یکی از بهترین انتخاب های آقای لمونچلو در تعطیلات بودند. برای بازی کردن با این کفش ها، باید روی نت های نقاشی شده کف زمین لی لی می کردی تا بتوانی با صدای جیرجیر کفش ها آهنگ بزنی. برای مراسم افتتاحیه ی «رژه قهرمان ها»، کایل، آکیمی،میگوئل و سیرا یک جور راه رفتن را طراحی کرده بودند تا بتوانند با کفش هایشان، آهنگ محلی اوهایو را اجرا کنند. بقیه ی تیم ها هم لباس های خنده دار و بامزه ای داشتند. تیم سواحل اقیانوس آرام، شلوارک های موج سواری، کفش های غواصی و پیراهن های خنک با طرح های گل گلی پوشیده بودند. آنها با کازو، آهنگ سفر موج سواری را اجرا کردند. پراناو پیلای، طبل و کازو را با هم می زد. بچه های بخش سواحل اقیانوس اطلس، لباس های خرچنگی پوشیده بودند و شاخک ها و انبرک های فلزی داشتند. سروکله ی تیم شمال شرقی با لباس های دانش آموزی و خیلی هری پاتر طوری پیدا شد. آنها موقع رژه رفتن، آوازی را به زبان لاتین زمزمه می کردند. تیم جنوب شرقی که دیان کاپریولا عضو آن بود، لباس های چسبان و براق مسابقات اتومبیل رانی را پوشیده بودند که وجب به وجب آن ها وصله های جورواجور تکه دوزی شده بود. ... در همین لحظه آقای لمونچلو با صدای بلند اعلام کرد: «همگی خوش اومدین! خوش حالم که شما رو امشب اینجا می بینم، آخه همین بعدازظهر چشم پزشکم یه قطره ای توی چشمام ریخت که هیچی نمی تونستم ببینم! قبل از اینکه رسما مشعل المپیک رو روشن کنم ...» آقای لمونچلو به چراغ قوه ی سه متری که رو به آسمان بود، اشاره کرد. «می خوام چند کلمه باهاتون حرف بزنم. مختصر، خلاصه، کوتاه و من ! این آخری کوچک ترین کلمه ایه که می شناسم. البته تا قبل از اینکه تبدیل بشه به ما؛ مثل ما هموطنان. همون مردمی که تلاش می کنن تا برای آیندگان آزادی و رفاه به ارمغان بیارن و این آیندگان، شماها هستین»

(دنباله ی کتاب پرفروش نیویورک تایمز: فرار از کتابخانه ی آقای لمونچلو) نویسنده: کریس گرابنستاین مترجم: ساره ارض پیما انتشارات: پرتقال

کریس گرابنستاین


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب المپیک در کتابخانه ی آقای لمونچلو - پرتقال" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل