کتاب الفی و شکار اژدها - زعفران

کتاب الفی و شکار اژدها از مجموعه‌ی ماجراهای الفی نوشته‌ی کَریل هارت و ترجمه‌ی مریم رزاقی با تصویرگری اِد ایوز توسط انتشارات زعفران به چاپ رسیده است.

الفی باید به عنوان تکلیف مدرسه اش، یک نقاشی با موضوع اژدها می کشید. اما او که تا به حال از نزدیک هیچ اژدهایی ندیده بود! برای همین توی یکی از کتاب هایش که درباره‌ی غول هاست، دنبال سرنخی برای کشیدن نقاشی اش می گشت. در همین حال مادر او را صدا کرد تا با هم به کتابخانه بروند. مامان کتاب های زیادی داشت که باید به کتابخانه می برد. الفی هم لوازم نقاشی را برداشت تا شاید بتواند در کتابخانه نقاشی اش را بکشد. وقتی به کتابخانه رسیدند، به دنبال کتابی در مورد اژدها می گشت که ناگهان به یک شوالیه برخورد! خیال بافی اینجا هم دست از سر الفی برنداشت، الفی از او خواست که با هم به شکار اژدها بروند تا بتواند از نزدیک آن را ببیند. شوالیه هم پذیرفت؛ او را روی اسبش سوار کرد، با هم از روی پلی متحرک رد شده و وارد جنگل شدند.حیوانات عجیب و غریب زیادی توی جنگل بودند و صدای خش خش برگ درختان به گوش می رسید که ناگهان...
مجموعه‌ی ماجراهای الفی با قالب داستان کوتاه در جلد های مختلف برای گروه سنی سه تا نه سال به چاپ رسیده است. داستان های این مجموعه مضمونی تخیلی دارند و در مورد پسر بچه‌ی با نمکی به نام اَلفی هستند. الفی قوه‌ی تخیلی بسیار قوی دارد و دوستان خیالی زیادی برای خود دست و پا کرده است. او به خواندن کتاب علاقه‌ی زیادی دارد و شخصیت های کتاب ها همیشه در زندگی اش حضور داشته و کمک زیادی به او می کنند. تصاویر خوش رنگ و لعاب و زنده‌ی کتاب، همچون تصاویر انیمیشنی موجب جذب کودکان به این مجموعه می شوند.

برشی از متن کتاب

اصلادرست نیست. تمام هفته مدرسه بوده ام، حالاهم باید به تکلیف های مدرسه ام برسم. آخر من که توی عمرم حتی یک اژدها ندیده ام، چطوری می توانم نقاشی آن را بکشم؟ دارم توی کتاب راهنمای غول ها و شیطونک ها دنبال سر نخ می گردم که ... ‌-اَلفی! مامان است. می گوید: "باید فوری به کتابخانه برویم. بجنب." داد می زنم:"پس نقاشی اژدهای من چی می شود؟" لبخند می زند و می گوید:"می توانی نقاشی ات را با خودت بیاوری." دلم می خواهد با دوچرخه برویم، ولی کتاب های مامان خیلی سنگین اند. برای همین، سوار ماشین می شویم. کتابخانه خیلی بزرگ است.شبیه یک قلعه است! معرکه است! این جا پر از کتاب است! چشمم به کتابی می افتد که اسمش راهنمای شکارچیان اژدهاست. اما یک نفر قبل از من برش می دارد. اَه! یک شوالیه است که زره و کلاهخود واقعی تنش کرده است! واااای! می پرسم: "داری می روی شکار اژدها؟" شوالیه می گوید:  دلم می خواهد بروم، ولی برادرهایم می گویند برای این کار خیلی کوچولو هستم. برای همین، بهدجایش فقط  درباره ‌اش کتاب  می خوانم." می گویم: "این که کاری ندارد؛ دو تا شوالیه‌ی کوچولو می توانند کار یک شوالیه‌ی بزرگ را بکنند. بیا باد هم برویم!" از روی پل متحرک رد می شویم. از میان دشت ها می گذریم و به طرف جنگل فراموش شده می رویم. یووووهو! داد می زنم: "من الفی ام!" شوالیه لبخند می زند و می گوید: "من سِر کات برت کلینِکتی کلَنک هستم!" توی جنگل تاریک و ترسناک است. حیوانات عجیب و غریبی لا به لای برگ ها خش خش می کنند‌ اوووووه! یک دفعه... غُرررررررررر! خرس قهوه ای گنده ای جلوی راهمان را گرفت. اوووووه! داد می زنم: "کمک! الان زنده زنده ما را می خورد!" سر کلی نکنی کلنگ لبخند می زند و می گوید: "نگران نباش. می دانم باید چه کار کنیم." او پاورچین پاورچین به طرف خرس می رود و...‌    

(کتاب های زعفرانی) نویسنده: کریل هارت مترجم: مریم رزاقی تصویرگر: اد ایوز انتشارات: زعفران