loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب اقیانوسی در ذهن - پرتقال

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
172,000 تومان
* تنها 3 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب اقیانوسی در ذهن، اثر کلر وندرپول، ترجمه ی عطیه الحسینی از انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

این اثر رمانی ویژه ی نوجوانان 12+ سال می باشد که به زندگی پسری به نام جان بیکر می پردازد. اتفاقات داستان سال های پس از جنگ جهانی دوم را بازگو می کند. پدر جان یک افسر نیروی دریایی است که با آغاز جنگ پسر و همسرش را برای حضور در صحنه ی جنگ ترک می کند، پس از گذشت 4 سال، جان و مادرش در انتظار بازگشت پدر هستند و خود را برای تدارک جشن ورود پدر آماده می کنند، اما درگذشت ناگهانی مادر زندگی جان را به کلی تغییر می دهد. جان حالا سیزده ساله است و احساس غریبی نسبت به پدری که 4 سال او را ندیده دارد. در این بین پدرباخبر می شود که باید هر چه سریعتر خود را به نیروی دریایی در پورتسمت برساند و جان مجبور می شود به نزدیک ترین مدرسه ی راهنمایی آن جا مدرسه ی مورتون هیل در شهر مِین که شهری نزدیک اقیانوس است برود. این مدرسه به شکل شبانه روزی اداره می شود و برای جان که از اقیانوس و دریا وحشت دارد جای عجیبی است. جان در بدو ورود به مدرسه با پسری به نام اِرلی اودِن آشنا می شود که ظاهر و حرکاتی عجیب دارد. او در هیچ یک از کلاس های درس به غیر از کلاس ریاضی حاضر نمی شود و به طور کلی با کسی دوست نیست. ارلی مادرش را در بدو تولد از دست داده و پدرش هم که از مسئولان مدرسه بوده به تازگی فوت کرده است و در زیر زمین مدرسه یک اتاق برای خودش دارد که مملو از وسایل مختلف و عجیب و غریب است. روزی جان به طور اتفاقی سر از آن جا در می آورد و این مقدمه ی دوستی و آشنایی آن ها را فراهم می کند، به خصوص این که بسیاری از حرف های ارلی، جان را به یاد مادرش می اندازد و احساس می کند می تواند با او رابطه ی نزدیکی داشته باشد و ... .

 


برشی از متن کتاب


اولین باری که چشمتان به اقیانوسی می افتد، معمولا یا ترسناک است یا هیجان انگیز. کاش برای من هم همینطور بود، اما من بالا آوردم؛ درست روی ساحل سنگی اقیانوس. چند ساعت پیش با یک هواپیمای باری نظامی، به مِین رسیده بودیم. توی تمام راه، این غول بزرگ کج و راست می شد و تلق تولوق می کرد، ولی پدرم سرگرم خواندن کتابچه قوانین آماده باش نیروی دریایی و سنگربندی ساحلی بود. قبل از آن که سوار هواپیما بشوم حالت تهوع داشتم. وقتی از بالای میسوری می گذشتی، حالم به هم خورد. بیشتر مسیر ایالت های اوهایو، پنسیلوانیا و نیویورک هم پاکت کاغذی را دو دستی چسبانده بودم به دهانم. کاپیتان (منظورم پدرم است، نه خلبان) یک کلمه هم حرف نمی زد، اما می دانستم دارد با خودش فکر می کند که پسرش با این بیماری حرکت زدگی هرگز نمی تواند دریانورد بشود. راستش لباس روشن دریانوردی، زیاد هم به صورت سبزه ی من نمی آمد. زیرچشمی نگاهش می کردم. هنوز عادت نداشتم خیلی دوروبرش باشم. نه ساله بودم که رفت و چهار سال تمام را روی صحنه ی نمایش اروپایی جنگ جهانی دوم گذراند. وقتی کوچک تر بودم، فکر می کردم صحنه نمایش باید جای بازیگرها باشد، اما از حرف هایی که پدرم می زد یا حتی از آن حرف هایی که به زبان نمی آورد، چیزی دستگیرم نمی شد. بهار گذشته، جنگ در اروپا کم کم داشت تمام می شد و من و مادرم منتظر برگشتن پدر به خانه بودیم. ما هم می خواستیم مراسم خوش آمد گویی خودمان را داشته باشیم؛ با کاغذ کشی و زنگوله و بستنی خانگی. می توانستم پدرم را با لباس فرم آبی رنگش و تمام مدال های شجاعت روی سینه اش، تصور کنم. توی خیالم او مثل همیشه گونه ی مادرم را می بوسید و روی موهای من دست می کشید. اما وقتی پدرم به کانزاس آمد، مراسم خوش آمدگویی برگزار نشد. او برای مراسم خاکسپاری برگشت؛ خاکسپاری مادرم. یک روز مه آلود در ماه ژوئیه بود. احتمالا مامان هم از همچین روزی خوشش می آمد. همیشه می گفت هیچ چیز مثل نم نم باران نمی تواند موهای وزوزی اش را خوش حالت کند. خلاصه، نه خبری از بستنی بود و نه مامان که پدرم بخواهد گونه اش را ببوسد. من هم دیگر نه ساله نبودم و او موهایم را نوازش نمی کرد. از همان وقتی که این اتفاق افتاد، بیشتر از این که شبیه پدر و پسر باشیم، شبیه دو تا غریبه بودیم که با هم توی یک خانه زندگی کنند. هرچند به نظرم زیاد هم جای تعجب نداشت. وقتی او رفت، من بچه ای بودم که توی اتاق نشیمن، کتاب های مصور ابرقهرمان ها را می خواندم و منتظر بودم تا مامان برای شام صدایم کند که دست هایم را بشویم. وقتی برگشت، من یک پسر سیزده ساله ی بدون مادر بودم، با پدری که به سختی می شناختمش و ابرقهرمان ها را هم دیگر باور نداشتم. به هرحال، همه ی این ها را گفتم که بدانید چه طور با هواپیمای باربری، از دماغه ی وفاداری، مین و در نهایت مدرسه مورتون هیل سر درآوردم. آن جا نزدیک ترین مدرسه ی پسرانه به کشتی سازی نیروی دریایی در پورتسمت بود؛ محل استقرار پدرم. ...    

  • نویسنده: کلر وندرپول
  • مترجم: عطیه الحسینی
  • انتشارات: پرتقال


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب اقیانوسی در ذهن - پرتقال" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل