loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب افی بریست - تئودور فونتانه

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب افی بریست اثر تئودور فونتانه و ترجمه ی کامران جمالی توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.

"افی بریست"، دختری جوان و زیبا، با چشمانی قهوه ای و موهایی خرمایی رنگ است که همراه با مادر و پدرش، در ویلای اربابی هوهن – کرمن روزگار خوشی را سپری می کند و همواره با شیطنت ها و چرب زبانی هایش، شور و نشاط را در قلب و روح والدین خود پدیدار می سازد. در یکی از همین ایام، آقای "گرت فن بارون اینشتتن"، مردی سی و هشت ساله که از دوستان قدیمی خانم بریست است، به منزل آن ها آمده و مهمان شان می شود. "گرت فن" در رشته ی حقوق تحصیل کرده و هم اکنون به عنوان بخشدار منطقه ی کسین شهر پومرن به انجام خدمت می پردازد؛ این مرد سال ها پیش، قبل از ازدواج خانم بریست با آقای "فن" پدر افی، وی را بسیار دوست می داشت اما دختر مورد علاقه اش، با نادیده گرفتن عشق او، به خواستگاری پدر افی پاسخ مثبت داده و پس از ازدواج، افی را به دنیا می آورد. با حضور بارون در ویلای هوهن – کرمن، خاطرات روزهای گذشته و دوران عشق و عاشقی او و خانم بریست مجددا زنده شده و ماجراهایی جدید را پدیدار می سازد. ماجراهایی که زندگی افی را به شدت تحت تاثیر قرار داده و او را درگیر معضلات و مسائلی پر فراز و نشیب می کند.


برشی از متن کتاب


برابر خانه ای اربابی که از دیرباز – از دوران امیر شاه گزین، گئورک ویلهلم – مسکن خانواده ی بریست در هوهن – کرمن بوده است، بر خاموشی نیمروز خیابان دو رف نور درخشان خورشید می تابید؛ و این در حالی که جناح جانبی مشرف بر پارک و باغ که با نمای ساختمان زاویه ی قائمه ساخته بود، ابتدا بر باریکه ی مفروش با موزائیک های چهار گوش سپید و سبز سایه ای پهناور می گسترد و سپس بر باغچه ی مدوری بزرگ با ساعتی آفتابی در میانه و محاط در دختچه های ریواس و اختر هندی. پنجاه – شصت گام آن سوتر، درست محاذی با جناح جانبی، دیوار حیاط کلیسا قرار داشت که – البته به جز در سپید رنگ خورده ی آهنی اش – پوشیده از عشقه های کوچک برگ بود که پس پشت اش برج تو فالی هوهن – کرمن با بادنمای درخشنده اش – آخر به تازگی با آب طلا زرفام شده بود – سر بر سپهر می سایید. نما، جناح جانبی و دیوار کلیسا به شکل نعلی درآمده بودند محیط بر باغی تزئینی که در سوی بازش آبگیری با تخته پلی و قایقی زنجیر شده بر آن به دیده می آمد. و تنگاتنگ آن تابی که صندلی چوبی اش با چهار رشته ریسمان به میله ی بالای آن متصل شده بود – پایه های نگهدارنده ی تاب نسبت به الوار افقی کمی مورب بود. مابین آبگیر و ساعت آفتابی چند چنار کهن، تاب را از چشم ها نیمه پنهان می کرد. گذشته از این، جلوی نمای خانه ی اربابی – مزین به گلدان های بزرگ «صبر زرد» [= آلوئه] و چند صندلی هوای آزاد – در هوای ابرآگین ساکنان را به اقامتی دل نشین و – هم زمان – همراه با هر گونه سرگرمی فرا می خواند. اما هنگامی که آفتاب تابشی سوزان داشت، آن سوی نما، سوی باغ، آشکارا برتر می نمود، به ویژه از جانب خانم و دختر خانه که همین امروز هم باز در باریکه ی تماما در سایه ی مفروش با موزائیک نشسته اند؛ پشت شان چند پنجره ی باز پوشیده از برگ های تاک خودرو، کنارشان پلکانی کوچک که چهار ردیف پله ی سنگی اش ساکنان را از باغ به طبقه ی همکف بالای سطح زمین هدایت می کرد. هر دو، مادر و دختر، با جدیت سرگرم کاری بودند معطوف به تولید محراب پوشی با نقش چهار گوش های کنار هم. بی شماری کلاف های پشم و قرقره های ابریشم روی میزی بزرگ و دایره ای شکل قرار داشت، رنگی، درهم برهم. میان شان، بازمانده از صبحانه ی دوم، چند بشقاب دسر و یک ظرف سفالی، زیبا و رنگی پر از انگور فرنگی. سوزن های بانوان با شتاب و ورزیدگی پشم را به نقش بدل می کرد، اما در حالی که مادر چشم از کار برنمی داشت، دختر – که نام افی را بر خود داشت – گاهگاه سوزن را یک سو می نهاد و برمی خاست تا با رعایت کلیه ی اصول هنری گستردگی و خم شدگی بدن یک دور کامل ورزش مداوایی – سالنی را به انجام رساند. آشکارا بود که با وی با دل بستگی ویژه ای خود را سرسپرده ی این تمرینات می کرد و آگاهانه به آن ها حالتی مطایبه امیز می داد. و هنگامی که می ایستاد...

  • نویسنده: تئودور فونتانه
  • مترجم: کامران جمالی
  • انتشارات: نیلوفر


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب افی بریست - تئودور فونتانه" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل