محصولات مرتبط
کتاب افق نوشته پاتریک مودیانو با ترجمه حسین سلیمانینژاد توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.
همین که نام چهره فاخر ادبیات فرانسه روی جلد این کتاب نقش بسته، نشاندهنده این است که با یک کتاب قوی و زیبا سر و کار داریم. افق، در سال 2014 برنده جایزه نوبل ادبیات شد و توجه بسیاری از کتابخوانها را به خود جلب کرد. مودیانو، در این کتاب هم با سبک همیشگیاش پیش میرود. او ساده و روان مینویسند و بهسادگی به دل مینشیند. ویژگی مشترک تمام آثار مودیانو، تکرار تمهاست؛ که یکی از این تمها جستوجو است و در این کتاب هم وجود دارد. نویسنده، در این اثر هم، زندگی مردی را روایت میکند که در جستوجوی پیدا کردن زنی است که سی و پنج سال پیش با او آشنا شده بود. داستان حول محور همین موضوع میچرخد اما مودیانو، با تمامی سادگی نوشتههایش، جوری شما را در تاریخ و گذشته سردرگم میکند که واژه ساده بودن، برایتان بیمعنی میشود. او در این رمان، افق شهر برلین را به تصویر میکشد، شهری که معتقد است نمادینترین شهر نسل خودش است. کتاب حاضر، یکی از دوست داشتنیترین کتابهایی است که در ایران ترجمه شده و به چاپ رسیده است. کتابی که لحظات بسیار لذتبخشی برای شما به وجود میآورد. این کتاب، به راحتی میتواند شما را در خودش غرق کند و ذره ذره در دل و جانتان نفوذ کند. پس اگر از خواندن کتابهای دمدستی و کسلکننده خسته شدهاید، خواندن این کتاب را از دست ندهید.
برشی از متن کتاب
توی پیادهرو از آنها جدا شد. رئیس اداره و برو عینکدودی کنار هم راه میرفتند و لابهلای جمعیت دور میشدند. مرووه که کمی عقبتر بود، برگشت و برایش دست تکان داد. یعنی ممکن بود اشتباه کند؟ شاید شب دیگری بود، ساعت هفت، جلو ساختمان ادارهها، وقتی منتظر بیرون آمدن مارگات لوکوز بود. چند سال بعد، حدود ساعت دو صبح، با تاکسی از چهارارهی میگذشت که خیابان کولیزه و فرانکلین روزولت به هم میرسند. راننده پشت چراغ قرمز ایستاد. درست روبهرو، لب پیادهرو، یک نفر خیلی صاف و بیحرکت ایستاده بود، شل سیاهی روی دوشش انداخته بود و پاهای برهنهاش توی یک جفت سندل فرور فته بودند. بوسمان مرووه را به جا آورد. صورتش لاغر شده و موهایش را تراشیده بود. آنجا کشیک میداد و با عبور اتومبیلهای انگشتشمار، هر بار لبخند ناتمامی به لب میآورد که بیشتر شبیه پوزخند بود. مثل یک زن خیابانی که در عالم مردهها دنبال مشتری میگردد. یکی از شبهای ژانویه بود و هوا بسیار سرد. بوسمان دلش می خواست پیشش برود و حرف بزند، اما با خودش گفت شاید تو را به جا نیاورد. وقتی اتومبیل پیچید، هنوز از شیشه عقب میدیدش. نمیتوانست از هیکل بیحرکتی که شنل سیاه تنش بود، چشم بردارد. ناگهان یاد پسر چاق و سفیدی افتاد که اغلب همراه مرووه بود و به نظر میرسید خیلی تحسینش میکند. چه اتفاقی برای او افتاده بود ؟ آنجا دهها و دهها شبح این شکلی وجود داشت. اسم گذاشتن روی بیشترشان محال بود. پس به نوشتن یادداشت نامفهومی در دفترچهاش اکتفا کرد. دختری سبزه با جای زخمی روی صورتش که همیشه همان ساعت روی خط پورت درلئان حاضر بود... بیشتر وقتها یک خیابان، یک ایستگاه مترو یا یک کافه بود که کمک میکرد از گذشته بیرون بیاید. یاد زن بیخانمانی افتاد که با آن بارانی پشمیاش شبیه مانکنهای قدیمی بود و بارها در محلههای مختلف به او بر خورده بود. برایش عجیب بود که در شهر بزرگی مثل پاریس و بین میلیون ها شهروند، یک نفر در فاصلههای زمانی طولانی و هر بار در جای بسیار دوری نسبت به جای قبلی، جلو راه یک نفر دیگر ثبت شود. نظر یکی از دوستانش را پرسید. این دوست با مراجعه به شماره های بیست سال اخیر روزنامه پاریتورف، برای شرطبندی در مسابقههای اسب سواری، احتمالات را محاسبه میکرد. نه، جوابی برای این مسئله نداشت. آنوقت بوسمان فکر کرد که سرنوشت گاهی سماجت میکند. آدم دو سه مرتبه سر راه یک نفر قرار میگیرد و اگر با او سر صحبت را باز نکند، باید برود و افسوس بخورد.
نویسنده: پاتریک مودیانو ترجمه: حسین سلیمانی نژاد انتشارات: چشمه
مشخصات
- نویسنده پاتریک مودیانو
- مترجم حسین سلیمانی نژاد
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 4
- تعداد صفحه 152
- انتشارات چشمه
پاتریک مودیانو
پاتریک مودیانو کیست؟
پاتریک مودیانو نویسنده، فیلمنامهنویس و یکی از چهرههای مهم ادبی فرانسه است که در سال 2014 موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات گردید. آثار پاتریک مودیانو حول موضوعاتی مانند حافظه، فراموشی، هویت فردی و جمعی و احساس گناه است. شهر پاریس نقش اصلی را در نوشتههای او ایفا میکند و داستان های او اغلب بر اساس وقایعی است که در زمان اشغال فرانسه توسط آلمان در طول جنگ جهانی دوم رخ داده است. در ادامه به مطالعهی آثار و بیوگرافی پاتریک مودیانو خواهیم پرداخت.زندگینامه پاتریک مودیانو
پاتریک مودیانو در 30 ژوئیه 1945، اندکی پس از پایان جنگ جهانی دوم، در بولون-بیلانکورت در حومه پاریس متولد شد. پدرش یک تاجر یهودی ایتالیایی و مادرش لوئیزا یک هنرپیشه بلژیکی بود. والدین مودیانو در جریان جنگ جهانی دوم در پاریس با هم آشنا شدند و رابطه خود را بهطور نیمه مخفیانه آغاز کردند. آنها اندکی پس از تولد پاتریک از هم جدا شدند. پدرش از پوشیدن نشان زرد امتناع کرده بود و زمان تبعید یهودیان پاریس به اردوگاههای کار اجباری نازیها، خود را تسلیم نکرد. دوران کودکی پاتریک مودیانو در فضایی خاص گذشت. تا چهارسالگی نزد پدربزرگ و مادربزرگ مادریاش بزرگ شد که به او زبان فلاندری آموختند. او و برادرش اغلب در خانههای دوستان والدینشان زندگی میکردند. غیبت پدر و اغلب مادرش او را به برادر کوچکترش رودی، نزدیکتر کرد اما برادرش در 9 سالگی بر اثر بیماری درگذشت (پاتریک مودیانو آثار خود از سال 1967 تا سال 1982 را به برادرش تقدیم کرد). مودیانو با یادآوری این دوره غمانگیز در کتاب خاطرات شجرنامه معروف خود میگوید: « نتوانستم زندگینامهای بنویسم، به همین دلیل آن را شجره نامه نامیدم. این کتاب کمتر راجع به من و بیشتر راجع به کارهایی است که دیگران، خصوصا پدر و مادرم با من کردند».مطالعه بیشتر: آثار و زندگینامه ایتالو کالوینو
تحصیلات پاتریک مودیانو
پاتریک مودیانو دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در مدارس پاریس گذراند. در این مدت چندین بار از مدرسه فرار کرد. زمانی که در مدرسه هانری چهارم بود، از نویسنده ریموند کوئنو که دوست مادرش بود، درس هندسه گرفت. به گفته خودش ریموند کوئنو بسیار بر قدم گذاشتن او در مسیر نویسندگی تاثیر داشت و او را به دنیای ادبیات آشنا کرد. مودیانو در سال 1964 از دانشگاه انسی لیسانس گرفت. در سال 1965 برای تعویق خدمت سربازی در دانشگاه سوربن ثبتنام کرد اما هرگز در کلاسهای درس شرکت نکرد. در ژوئیه 1965 به وین اتریش رفت و در آنجا نوشتن اولین کتابش را آغاز کرد.پاتریک مودیانو و گرایش به نویسندگی
کوئنو، مودیانو را با دنیای ادبی آشنا کرد و فرصت شرکت در یک مهمانی که توسط ناشر آیندهاش گالیمارد برگزار میشد را برایش فراهم کرد. پاتریک مودیانو در سال 1968 در سن 22 سالگی، اولین کتاب خود به نام جای ستاره را منتشر ساخت (جای ستاره اشاره به ستاره زردی دارد که یهودیان مجبور بودند بر روی لباسهای خود نصب کنند). این رمان راجع به یک فرد یهودی در زمان جنگ بود. پدر مودیانو بهقدری از این رمان ناراضی بود که سعی کرد تمام نسخههای موجود کتاب را بخرد. مودیانو در اولین رمان خود راجع به «کشش گذشته، تهدید به محو شدن، نبود مرزهای اخلاقی و بخش تاریک روح نوشته است. این اثر جوایزی چون فنئون و جایزه راجر نیمیر را برایش به ارمغان داشت و ترجمه آلمانی آن در سال 2010 برنده جایزه آلمانی بهترین لیست رادیویی جنوب غربی شد. رمان جای ستاره به همراه دو رمان دیگر مودیانو در آگوست 2015 تحت عنوان «سه گانه اشغال» به زبان انگلیسی منتشر شد. دومین رمان پاتریک مودیانو با نام نگهبان شب در سپتامبر 1969 و سومین رمان با نام بیراه در سال 1972 منتشر شد. پاتریک مودیانو بیش از 30 رمان به تالیف رسانده که اغلب با استقبال زیادی مواجه شدند و بسیاری از آنها جوایز مهم ادبی را به خود اختصاص دادهاند: سومین رمان او به نام بیراه در سال 1972 جایزه بزرگ آکادمی فرانسه را از آن خود کرد و رمان خیابان بوتیکهای تاریک در سال 1978 برنده جایزه گنکور شد. همچنین پاتریک مودیانو به سبب یک عمر تلاش حرفهای در سال 2010 برندهی جایزهی دل دوکای انستیتوی فرانسه شد. رمانهای میدان اتوال، در کافه جوانی گمشده و افق در سالهای اخیر از این نویسنده منتشر شده است. پاتریک مودیانو علاوه برتالیف کتاب در فیلمهای متعددی که با الهام از رمانهای او ساخته شده نیز مشارکت فعال داشته است. پاتریک مودیانو در سال 2014 موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد. او پانزدهمین فرانسوی برنده جایزه نوبل ادبیات بود.سبک و شیوه ادبی پاتریک مودیانو
رمانهای مودیانو همگی به تلاش برای ردیابی شواهد وجود از طریق ردپای گذشته میپردازند. مودیانو در همه رمانهایش با وسواس به دوره پر دردسر و شرمآور اشغال - که گفته میشود پدرش در طی آن درگیر معاملات پنهانی بوده - بازمیگردد و اثری کاملاً همگن میسازد. او میگوید:«پس از پایان هر رمان، تصور میکنم که همه چیز را پاک کردهام. اما میدانم که بارها و بارها به جزئیات کوچک بازخواهم گشت، چیزهای کوچکی که بخشی از من هستند.در نهایت، سرنوشت همهی ما با مکان و زمانی که در آن متولد شدهایم، تعیین میشود».پاتریک مودیانو پیوسته راجع به پاریس مینویسد و سیر تحول خیابانها، عادات و مردم آن را توصیف میکند. او به دلیل وسواسی که نسبت به گذشته داشت، گاهی با مارسل پروست مقایسه میشد، اگرچه سبکها و دغدغههای آنها کاملاً متفاوت بود. پاتریک مودیانو یکی از برجستهترین نویسندگان داستانهای آتوفیکیشن یعنی ترکیبی از زندگینامه و داستانهای تاریخی است.
زندگی شخصی پاتریک مودیانو
پاتریک مودیانو سال 1970، مودیانو با دومینیک زهرفوس ازدواج کرد که حاصل آن آنها دو دختر به نامهای زینا (1974) و ماری(1978) بود. پاتریک مودیانو یکی از 8 عضو هیئت داوران جایزه ادبی فرانسه، پریکس کانترپوینت نیز است. او کتابهایی نیز برای کودکان نوشته است.بهترین کتاب های پاتریک مودیانو
- کتاب سیرکی که میگذرد
- کتاب تصادف شبانه
- کتاب شروز
- کتاب رختکن کودکی
- کتاب خاطرات خفته
- کتاب تا در محله گم نشوی
- کتاب در کافه جوانی گم شده
- کتاب ویلای دلگیر
- کتاب افق
- کتاب جواهر نامرئی
- کتاب من پاتریک مودیانو هستم
- کتاب گشت شبانه
- کتاب بهار سگی
- کتاب ناشناخته ماندگان
- کتاب خیابان بوتیک خای خاموش
- کتاب لاکومپ لوسین
- کتاب گل های ویرانی
- کتاب ماه عسل
- کتاب فراتر از فراموشی
- کتاب علف شبانه
- کتاب بیراه
- کتاب میدان اتوال
- کتاب چنین پسران دلیری
- کتاب جوانی
- کتاب محله گم شده
- کتاب دورا برودر
- کتاب آه ای سرزمین محبوب من
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران