loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب گنج هورهوتپ (افسون های نیل 1)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب گنج هورهوتپ اولین جلد از مجموعه ی افسون های نیل نوشته ی کاتیا ثابت و ترجمه ی مهدی ضرغامیان توسط انتشارات محراب قلم به چاپ رسیده است.

"گنج هورهوتپ" رمانی است جالب و هیجان انگیز که برای نوجوانان تالیف شده است. حوادث روایت شده ی رمان، به سرزمین مصر در اوایل قرن بیستم برمی گردد؛ شخصیت اصلی داستان، پسر یتیم یازده ساله ای است به نام "رامی" که همراه برادر بزرگ تر خود "رافت"، در یکی از روستاهای کشور مصر به نام "میت رهینا" زندگی می کنند. رامی پسر بچه ی شیطانی است که با وجود اصرار های برادرش از رفتن به مدرسه و درس خواندن سرباز می زند، و به جای رفتن به مدرسه در اطراف دهکده مشغول گردش و ماجراجویی می شود، تا این که روزی سگ بسیار بزرگی به نام رینگو توجهش را جلب می کند، او سگ را تعقیب کرده و درمی یابد که صاحب رینگو و گروهش در اطراف دهکده مشغول حفاری هستند، در ابتدا علت این کار آن ها را نمی فهمد، بنابراین ماجرا را برای برادرش تعریف می کند، و از گفته های رافت، درمی یابد که آن ها در پی یافتن طلاهای مخفی شده ی مقبره ی فرعون هستند، رامی بعد از مدتی رابطه ی بسیار خوبی با سگ پیدا می کند، به طوری که هر روز برای دیدن و بازی با او می رود، در جریان یکی از همین گردش ها و بازی ها، رامی و سگ، اطراف روستا غاری را کشف می کنند، با پیدا شدن این غار رامی وارد بازی خطرناکی می شود که خود از آن بی اطلاع است ... آیا رامی وارد غار می شود؟ چه اتفاقاتی در انتظار اوست؟ آیا مسیر زندگی رامی با کشف این غار تغییر می کند؟ ...

 


برشی از متن کتاب


فصل بهار بود و چون هوا خیلی گرم شده بود، شیخ عبدالجمیل بچه ها را تعطیل کرده بود. هر روز صبح، رامی به خانه ی بالای تپه می رفت و آب را تلمبه می کرد. در سایه ی درختی می نشست و کمی کتاب می خواند، بعد هم با رینگو به بیابان می رفت و بازی می کرد. او به ویژه علاقه مند بود روی صخره ای برود که بر کارگاه کند و کاو اشراف داشت و از آن جا کارگرهایی را نظاره می کرد که حالا به علت گرمای هوا کندتر می کردند. روزی، موقعی که رامی به نحوی مبهم و بی دقت کار کارگرها را تماشا می کرد؛ یکی از آن ها فریادکشان شروع به اشاره کرد و این طرف و آن طرف را نشان داد. ابتدا رامی گمان کرد که عقربی او را گزیده است؛ اما بعد، دید که کارگرها همگی دورش جمع شده اند و چیزی را که جلوی پایشان است نگاه می کنند. در این هنگام، آقای مدیر دوان دوان سر رسید. راه خود را از میان کارگرها باز کرد و به روی چیزی که رئیس نوبر به او نشان می داد، خم شد. سپس، برخاست و سری تکان داد و با علامت از جمعیت خواست تا پراکنده شوند. کارگرها به سر کار خود برگشتند و آن روز همان طور که آرام آغاز شده بود به پایان رسید. اما وقتی که رامی به همراه رینگو به خانه ی آقای مدیر بازگشت، صدای او را شنید که داشت با رئیس نوبر حرف می زد. آقای مدیر می گفت: «به احتمال زیاد، ما داریم به کشف مهمی می رسیم. پله ای که امروز این کارگر پیدا کرد به طور قطع نخستین پله از پلکانی است که به آرامگاهی منتهی می شود. باید بگذاریم ماه در بیاید، بعد به کارگاه برویم و ببینیم آن جا چه خبر است.» رامی تصمیم گرفت که آن شب به دنبال آقای مدیر و نوبر برود و در جریان کشف این پله ی اسرار آمیز قرار بگیرد. او زودتر از آن دو مرد رفت و صبورانه به روی صخره ی خودش نشست و منتظر ماند. رینگو هم کنار او منتظر ماند. گویی او هم می خواست بداند چه اتفاقی می افتد. مهتاب همه ی دره را روشن کرده بود، او آقای مدیر و نوبر را دید که با بیل و کلنگ و ساک هایی بزرگ از راه رسیدند. بدون درنگ با شور و اشتیاق مشغول کار شدند. رامی می خواست به آن ها کمک کند؛ اما از روی غریزه حدس زد که حضورش برای آن ها ناخوشایند خواهد بود. پس از حدود یک ساعت کار، مردها خاک روی پلکان را جمع کردند. آقای مدیر برخاست و گفت: «این جا مقبره است، و هنوز هم دست نخورده است.» صدای او در سکوت شب می پیچید و طنین می انداخت. چراغی نفتی روشن کرد و به طرف سن بزرگی رفت که از زیر ماسه ها سربرآورده بود. این جا آرامگاه هورهوتپ است. نوبر پرسید: «آرامگاه ایمهوتپ  نیست؟» نه، به احتمال زیاد هیچ وقت دزدها این آرامگاه را ندیده اند. نکاه کن. مهر این جا خرد نشده است. درست در همان وضعیت پنج هزار سال پیش خودش است.    

نویسنده: کاتیا ثابت مترجم: مهدی ضرغامیان انتشارات: محراب قلم  

کاتیا ثابت


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب گنج هورهوتپ (افسون های نیل 1)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل