کتاب افسانه های ملل 3

کتاب افسانه های عاشقانه، خیال انگیز، عرب سومین جلد از مجموعه ی افسانه های ملل، توسط محمد شمس و محمدرضا شمس ترجمه و در انتشارات محراب قلم به چاپ رسیده است.

قصه ها و افسانه بخشی از میراث فرهنگی هر قوم و ملتی هستند و بازتابی از ارزش ها، سنت ها و زمینه های فرهنگی و اجتماعی هر کشور خواهند بود. آنچه در گذشته روی داده و در قالب داستان و افسانه در میان مردم گسترش یافته و گاهی نمود مبارزه ی بین خیر و شر است. افسانه ها معمولا تجربیات گذشتگان از جنگ میان خوبی و بدی است، با شخصیت هایی در لباس دیو و پری تا دنیای جذاب تری خلق شود و داستان ها شنیدنی تر به نظر بیایند. این کتاب در سه بخش عاشقانه، خیال انگیز، عرب ارائه گردیده است. یکی از داستان ها به نام بلبل و گل سرخ، داستان پسر دانشجویی است که عاشق دختر استادش شده، و حالا که هر دوی آنها به جشن پادشاه دعوت شده اند دختر از پسر خواسته اگر می خواهد که در جشن با او برقصد باید شاخه گلی سرخ برای او بیاورد اما پسر هر چه در باغش جستجو می کند هیچ گل سرخی پیدا نمی کند، به همین خاطر غمگین و ناراحت است. بلبلی که روی شاخه ی بلوط لانه دارد؛ احوال پسر جوان را می بیند برایش ناراحت می شود و آوازی سر می دهد چرا که تا به حال عاشقی این گونه ندیده است. بلبل سعی می کند در میان باغ گل سرخی پیدا کند تا این جوان عاشق را به آرزویش برساند. سراغ بوته های گل رز می رود و آنقدر پرس و جو می کند تا بوته ی رز سرخ را درست زیر پنجره ی پسر عاشق پیدا می کند. از بوته می خواهد در ازای آوازی خوش یک شاخه گل رز به او بدهد. اما بوته ی رز با ناراحتی می گوید بوته ام در سرمای زمستان ضعیف شده و نمی توانم گل بدهم. بلبل که به هر طریقی می خواهد یک شاخه رز سرخ برای جوان بیابد با زاری از او می پرسد واقعا راهی ندارد. بوته جواب می دهد فقط یک راه ولی آنقدر دشوار است که من جرئت گفتنش را هم ندارم. بلبل التماس می کند تا بوته راضی به گفتن تنها راه موجود می شود. بوته می گوید اگر رز می خواهی باید در زیر نور ماه آن را با آوازت جان بدهی و با خون قلبت رنگ باید سینه ات را بر خارهایم بفشاری و برایم آواز بخوانی. تا خونت در جسم من جاری شود و با جریان یافتن آن در بدنم گل بروید و رنگ بگیرد. بلبل با خود فکر می کند و سپس می گوید عشق از زندگی برتر است و ...