کتاب اعمال انسانی - هان کانگ

کتاب اعمال انسانی نوشته هان کانگ و ترجمه علی قانع توسط نشر چترنگ به چاپ رسیده است.

این کتاب که اولین بار در سال 2016 منتشر شد، اثری خلاقانه از نویسنده ی کره ای "هان کانگ" می باشد و موضوع آن درواقع بازخوانی بخشی از تحولات معاصر کره جنوبی است. داستان در مورد تظاهرات دانشجویی در اواخر دهه 1980 می باشد و سرنوشت چند دانشجوی معترض را روایت می کند که در تظاهرات و نا آرامی های آن سالِ کره جنوبی نقش پر رنگی داشتند. دانشجویانی که یکی شان را می کشند، یکی را بازداشت و دیگری را مجبور به آدم فروشی می نمایند. درواقع این نویسنده ی خلاق با به تصویر کشیدن جنجال های دموکراتیک، به بیان بن بست های فکری و تباهی شخصیت هایی می پردازد که خودشان این سرنوشت را برای خودشان رقم زدند. "اعمال انسانی" کتابی در رابطه با روح و روان انسان هاست و واکنش های افراد مختلفی را در مواجه با اتفاقات محیط پیرامون شان به تصویر می کشد؛ واکنش هایی که گاهی باعث می شوند سرنوشت یک انسان به کلی تغییر کند. قلم روان و نثر زیبای "هان کانگ" و شخصیت پردازی های فوق العاده اش، کتاب حاضر را به اثری دوست داشتنی تبدیل کرده که می توان چندین و چند بار آن را خواند و از خط به خطش نهایت لذت را برد.

برشی از متن کتاب

سرت را تکان می دهی. سعی می کنی خودت را از شر این خاظرات خلاص کنی، از عصبانیتی که در لحن صدای برادرت بود. از میان کسانی که جلوی آب نما هستند، صدای خش دار زنی به وضوح شنیده می شود. روی پله های منتهی به سالن ژیمناستیک شهرداری نشسته ای و از آن جا نمی توانی آب نما را ببینی. حتی اگر می خواستی از فاصله ای دور نگاهی به بنای یادبود بیندازی باید به سمت راست ساختمان می رفتی. در عوض تصمیم می گیری همان جا بمانی و فقط گوش کنی. برادران و خواهران، امروز عزیزان ما از بیمارستان صلیب سرخ به این جا آورده می شوند. بعد، آن زن جمعیتی گرد امده در میدان را به خواندن سرود ملی وا می دارد. خیلی زود صدایش در هزاران صدایی که در هم می پیچید گم می شود، حجمی از صداها و فریادها که در آسمان می خروشند. طنینی که به اوج می رسد و به شکل آونگ دوباره به زمین باز می گردد. صدای تو نیز با زحمت شنیده می شود که زیر لب با آن ها زمزمه می کنی و هم صدا می شوی. امروز صبح وقتی پرسیدی چند جنازه از بیمارستان صلیب سرخ آورده اند، جوانی که جین سو داد خیلی به کار نمی آمد، سی جنازه. در همان هنگام که صدای خواندن سرودهای ملی مدام اوج می گیرد و دوباره فرو می نشیند، اوج می گیرد و دوباره فرو می نشیند. سی تابوت را یکی یکی از کامیون پایین خواهند آورد. آن ها را به ردیف مقابل بیست و هشت تایی که امروز تو و جین سو زمین گذاشته بودید قرار خواهند داد؛ نواری که از سالن ژیمناستیک تا آب نما کشیده می شود. قبل از غروب دیروز بیست و شش تابوت از هشتاد و سه تابوتی را که قرار بود به صورت گروهی برای شان مجلس یادبود گرفته شود، نیاورده بودند؛ غروب دیروز، وقتی دو خانواده ی دیگر سر رسیدند و هر کدام جنازه ای را شناسایی کردند، این تعداد به بیست و هشت رسید. بعد این ها را با عجله در تابوت گذاشتند و امور تشریفات انجام شد. بعد نوشتن اسامی و شماره ی تابوت ها، در دفتر  یادداشتی که جمله ی کفن و دفن گروهی را نیز در یک پرانتز اضافه کردی. جین سو از تو خواست کاملا مشخص کنی کدام تابوت ها قبلا برای کفن و دفن رفته اند مبادا که یکی، دو بار رفته باشد. می خواستی که بروی و تماشا کنی، فقط یک بار دیگر، اما او به تو گفت که در سالن ژیمناستیک بمانی. وقتی مراسم کفن و دفن در حال انجامه، امکان داره کسی بیاد و دنبال وابستگانش بگرده. ما یک نفر رو لازم داریم که حواسش به درها باشه. بقیه کسانی که با آن ها کار می کنی همه از تو بزرگ ترند و برای کفن و دفن رفته اند. نوارهای مشکی روی سمت چپ سینه شان سنجاق شده و صاحب عزاها که چندین شب کنار تابوت شب زنده داری کرده اند، حالا مثل مترسک هایی که با سنگ و کلوخ پر شده اند، آهسته به دنبال شان در حرکت اند. صفحه 11

نویسنده: هان کانگ مترجم: علی قانع انتشارات: چترنگ