کتاب اسکارلت و آیوی 2 (اتاق پنهان)
- انتشارات : پیدایش
- مترجم : شهره نورصالحی
- تگ : اسکارلت و آیوی
محصولات مرتبط
بخشی از کتاب اسکارلت و آیوی 2 (اتاق پنهان)
کار راحتی نیست که به پدرت، که فکر می کند تو مرده ای، بگویی زنده هستی. اما اگر مثبت فکر کنیم، دست کم من زنده بودم که
این خبر را به پدرم بدهم.
من و آیوی فردای روزی که از آسایشگاه به پدرمان تلفن کردند( و اول یک سکوت طولانی و بعد کلی داد و فریاد تحویل گرفتند)، در خانه ی دوران بچگی مان را زدیم. خانم فینچ، مدرسه را راضی کرده بود تا وقتی که کارهای لازم انجام بشود و پدر از لندن برگردد، هزینه ی اتاقی تو یک پانسیون را برای من و آیوی بدهد.
یکی از آن روزهای سرد اوایل نوامبر بود و ما دوتا روی پله های جلو خانه می لرزیدیم.
دیو ماده ای در را باز کرد.
و با طعنه گفت: " آوو، دوباره دوتا شدین."
"چقدر از دیدنت خوشحالم زن پدر عزیزم." این را گفتم و هلش دادم کنار.
آیوی پشت سرم آمد تو. خانم با عصبانیت بهم پف و پوف کرد و گفت: " اسکارلت، اگه خیال کردی چون این اتفاق افتاده، می تونی طوری رفتار کنی که انگار صاحب این خونه هستی، پس حسابی..." صدای پاهای سنگینی روی پله ها آمد و خانم وسط جمله زبانش بند آمد. یکمرتبه انگار که ماسک به صورتش زده، قیافه ی متفاوتی به خودش گرفت و ما دوتا را کشید تو بغلش و با لبخند مصنوعی گفت: "هی دخترا، خیلی خوش حالم که صحیح و سالم برگشتین خونه."
پدر وارد هال شد. وقتی چشم هایمان تو چشم هم افتاد، نفس عمیقی کشید و کراواتش را صاف کرد.
"اسکارلت"
"پدر"
"من باورم نمیشه. تو اینجایی." قیافه اش که معمولا سرد و بی احساس است، تکان کوچکی خورده بود_اشک تو چشم هایش جمع شده بود_خودم را از بغل نامادری کشیدم بیرون، دویدم طرفش و بغلش کردم.
او هم دست هایش را پشت سرم حلقه کرد، اما نه اینکه دستش کاملا با سرم تماس پیدا کند. به هر حال سال ها بود که تا ان حد به هم نزدیک نشده بودیم. ...
کتاب اتاق پنهان جلد دوم از مجموعهی اسکارلت و آیوی، به قلم سوفی کلورلی و ترجمهی شهره نورصالحی در نشر پیدایش به چاپ رسیده است.
- نویسنده: سوفی کلورلی
- مترجم: شهره نورصالحی
- انتشارات: پیدایش
مشخصات
- نویسنده سوفی کلورلی
- مترجم شهره نورصالحی
- نوع جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 5
- سال انتشار 1398
- تعداد صفحه 326
- انتشارات پیدایش
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران