loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب استینک و نبرد نهایی کشتی انگشتی (استینک دمدمی 6)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب استینک و نبرد نهایی کشتی انگشتی ششمین جلد از مجموعه ی استینک دمدمی اثر مگان مک دونالد با ترجمه ی ریحانه جعفری و تصویرگری پیتر اچ. رینولدز توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

استینک و دوستانش منتظر گرفتن کارنامه های خود هستند؛ بالاخره خانم معلم، پاکت محتوی کارنامه های دانش آموزان را بینشان توزیع می کند و از آن ها می خواهد که پاکت را فقط در حضور والدینشان باز کنند. به نظر استینک روز گرفتن کارنامه بهترین روز تمام سال تحصیلی است. او فکر می کند که در مقابل نتیجه همه درس هایش عالی نوشته شده؛ استینک آرام و قرار ندارد تا به خانه برسد و همان طور که پیش بینی کرده نتایج عالی درس های خود را ببیند؛ اما وقتی والدینش پاکت محتوی کارنامه را باز می کنند متوجه می شوند که در مقابل درس ورزش، نیازمند تلاش بیشتر، نوشته شده؛ پدر و مادرش از او می خواهند که برای گذراندن درس ورزش خود یک ورزش انتخاب کند و تاکید می کنند که ورزش کردن به بهبود سلامت جسم و روح کمک می کند. استینک به دلیل کوتاهی قدش توانایی ورزش هایی مثل بسکتبال، بیسبال و ... را در خود نمی بیند و وقتی نمی تواند ورزش مناسبی برای خودش انتخاب کند تصمیم می گیرد که سراغ شبکه های ورزشی تلویزیون برود تا به کمک آن شبکه ها، یک ورزش انتخاب کند؛ تلویزیون ورزشی به نام کشتی انگشتی را معرفی و عنوان می کند که این ورزش، ورزشی بی هزینه، قدرتمند و استراتژیک است که در آن دو انگشت شست برای مبارزه بر می خیزند. استینک از خواهر بزرگترش، جودی می خواهد تا مساله را با والدینشان در میان بگذارد؛ اما جودی عنوان می کند که محال است آن ها با کشتی انگشتی موافقت کنند. استینک با خود فکر می کند که اگر بتواند مهارت های خود در کشتی انگشتی را نشان بدهد حتما پدر و مادرش با این ورزش موافقت می کنند. او تصمیم می گیرد تا روز بعد با همه همکلاسی های خود در مدرسه کشتی انگشتی بگیرد تا بتواند قابلیت های خود را به همه نشان دهد ...

استینک دمدمی مجموعه مصور چند جلدی فوق العاده جذابی است که ماجراجویی های مهیج و شاد برادر کوچکتر جودی دمدمی، استینک را در قالب طنز روایت می کند. استینک در این مجموعه ها دست به انجام کارهای عجیب و غریب بسیاری می زند و در کنار دردسرهایی که برای خودش به بار می آورد تجربیات بسیاری کسب می کند. این مجموعه کتاب ها به پرورش خلاقیت و توانایی های کودکان و نوجوانان می پردازد و نتایج آموزنده ای را در اختیار خوانندگان قرار می دهد.

 


فهرست


درباره ی نویسنده و تصویرگر درس ورزش نبرد تیرکس و کوسه ماهی کلک خرسی! چراغ خطر وراجی قیمه قیمه کردن استینک کاراته کار سگ کاراته باز کمربند زرد ضربه فنی!

برشی از متن کتاب


کوسه ی کله چکشی توی سرویس مدرسه با راکی و فرانک، کشتی انگشتی گرفت. توی دستشویی پسرها با اسکانک کشتی انگشتی گرفت. کوسه ی کله چکشی یک بار، دو بار، سه بار شکست خورد. در زنگ تفریح صبح، موقع ناهار و توی زمین بازی با رایلی رتنبرگر (که همچنان تلخ و نچسب بود)، هیتر استرانگ (که واقعا قوی بود) و جانسون اسپلینگ کلاس اولی (باور کن با یک کلاس اولی)، کشتی انگشتی گرفت. هر بار هم کوسه ضربه فنی شد. پول، موضوع درس خانم د. توی کلاس بود. یک دلاری، پنجاه سنتی، بیست و پنج سنتی و پول خرد. بعد از سینی ای که تویش سکه های پلاستیکی و اسکناس های بدلی بود، به بچه ها پول داد و گفت: "حالا هر کسی پولش را با بغل دستی اش خرد کند! من هم توی راهرو کارهای هنری تان را آویزان می کنم. البته چراغ خطر وراجی را هم روشن می کنم." چراغ خطر وراجی که نه، آژیر وراجی گوشه ی کلاس نصب شده بود! وقتی بچه های کلاس دوم د یواش حرف می زدند، چراغ سبز بود. وقتی شروع می کردند به سروصدا، چراغ زرد می شد. وقتی کلاس را روی سرشان می گذاشتند آن وقت قرمز می شد. گاهی هم کارش به آژیر کشیدن می رسید. استینک دمدمی میانه ی خوبی با چراغ وراجی نداشت. یک بار کتاب ریاضی اش افتاد و آژیر روشن شد. یک بار دیگر هم صندلی اش را چپه کرد؛ آن وقت آژیر دیوانه شد: بیبوووو! بیبوووو! خانم د. کلید را زد. چراغ سبز روشن شد. چراغ قرمز با اینکه خاموش بود ولی جوری به استینک خیره شده بود که انگار منتظر بود یک بادمجان دیگر هم پای چشم شستش کاشته شود. به محض اینکه خانم د. رفت، استینک به سوفی گفت: "می آیی کشتی انگشتی؟" - کشتی انگشتی؟ من که بلد نیستم. خودش بود! کوسه طعمه اش را پیدا کرده بود. استینک می توانست در یک چشم به هم زدن سوفی را ببرد. جانمی جان! استینک گفت: "الان یادت می دهم." سوفی پرسید: "وسط زنگ ریاضی؟" - دو ثانیه بیشتر طول نمی کشد. استینک با خودش گفت: "سر دو ثانیه شکستت می دهم." بعد به سوفی یاد داد دستش را چطور مشت کند. قوانین را یادش داد. یادش داد که بگوید: "یک، دو، سه، چهار، نبرد انگشت ها را اعلام می کنم!" سوفی گفت: "ولی من بازی های جنگی را دوست ندارم." استینک گفت: "این که یک جنگ واقعی نیست. یک کشتی است. یک جور ورزش حسابش کن." سوفی پرسید: "پس چرا گفتی نبرد؟" - خواستم پیازداغش را زیاد کنم. سوفی گفت: "چطور است بگوییم یک، دو، سه، چهار، رویارویی انگشتی را اعلام می کنم؟" رویارویی انگشتی شروع شد. استینک با تمام قوا کشتی انگشتی گرفت، ولی سوفی سر سه سوت ضربه فنی اش کرد. بله برای سوفی فقط در حد یک رویارویی انگشتی بود، آن هم ملایم و بی دردسر، برخوردی محض روکم کنی! استینک گفت: "یک بار دیگه." لبش را گاز گرفت. سعی کرد دیگر به شکست فکر نکند. بچه های کلاس دوم د چراغ خطر وراجی را پاک یادشان رفت.            

(کتاب های فندق) نویسنده: مگان مک دونالد مترجم: ریحانه جعفری تصویرگری: پیتر اچ. رینولدز انتشارات: افق

پیتر اچ. رینولدز


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب استینک و نبرد نهایی کشتی انگشتی (استینک دمدمی 6)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل