loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب استینک و قورباغه ی عجیب و غریب (استینک دمدمی 8)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب استینک و قورباغه ی عجیب و غریب هشتمین جلد از مجموعه ی استینک دمدمی اثر مگان مک دونالد با ترجمه ی ریحانه جعفری و تصویرگری پیتر اچ. رینولدز توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

استینک و خواهر بزرگترش، جودی با هم به کلاس شنا می روند؛ جودی سر کلاس شنا مدام استینک را سرزنش می کند و عنوان می کند که باید نفسش را حبس کند و سرش را زیر آب ببرد و مثل کوسه یک ربع تمام زیر آب بماند اما استینک از این که سرش را زیر آب ببرد خیلی می ترسد. او در مسابقه خرچنگی بدون این که سرش را زیر آب ببرد برنده می شود. در امتحان شنای قورباغه ای با نمره عالی قبول می شود؛ اما در امتحان شنای سرت را زیر آب کن با مشکل مواجه می شود. استینک آرزو می کند که کاش مثل بچه قورباغه آبشش داشت یا کاش می توانست مثل قورباغه با پوستش نفس بکشد. او به دوزیستان مخصوصا قورباغه ها علاقه زیادی دارد؛ یک روز استینک تصمیم می گیرد که بعد از کلاس شنا همراه دوستانش به دریاچه نک برود تا هم مناظر زیبای طبیعت و دریاچه را ببیند و هم بتواند اطلاعاتی درباره زندگی دوزیستان به دست بیاورد. شخصی به نام جاسپر که مسئول راهنمایی گردشگران به دریاچه است اطلاعاتی از زندگی دوزیستان در اختیار استینک قرار می دهد؛ مثلا عنوان می کند که امروزه شاهد به وجود آمدن قورباغه هایی با اختلالات ژنتیکی هستیم. او مخزنی محتوی قورباغه های 3 پا، 5 پا و ... را به استینک نشان می دهد و عنوان می کند که کودهای شیمیایی، سم ها، آلودگی آب و ... مهم ترین دلیل به وجود آمدن قورباغه هایی با اختلالات ژنتیکی است. جاسپر به استینک پیشنهاد می کند که در اولین سالگرد سرشماری قورباغه های دریاچه نک که قرار است هفته آینده برگزار شود شرکت کند. شرکت کردن استینک در اولین سالگرد سرشماری قورباغه های دریاچه نک و آشنایی با ویژگی های قورباغه ها باعث می شود تا استینک کارهای عجیب و غریبی انجام دهد...

استینک دمدمی مجموعه مصور چند جلدی فوق العاده جذابی است که ماجراجویی های مهیج و شاد برادر کوچکتر جودی دمدمی، استینک را در قالب طنز روایت می کند. استینک در این مجموعه ها دست به کارهای عجیب و غریب بسیاری می زند و در کنار دردسرهایی که برای خودش به بار می آورد تجربیات بسیاری کسب می کند. این مجموعه کتاب ها به پرورش خلاقیت و توانایی های کودکان و نوجوانان می پردازد و نتایج آموزنده ای را در اختیار خوانندگان قرار می دهد.

 


فهرست


درباره ی نویسنده و تصویرگر قورباغه ی هیولا پیش به سوی قورباغه های دریاچه ی نک عجایب طبیعت سنگ، بادکنک، جغجغه آماده برای قوووورقورووو قورباغه ی نینجای جهش یافته ی رادیواکتیوی آبی واقعی خداحافظ بچه قورباغه

برشی از متن کتاب


کمی از بعدازظهر گذشته بود که بابا، استینک و دوستانش به مرکز طبیعت رسیدند. مرد جوانی به استقبالشان آمد و گفت: "سلام، من جاسپر هستم." قدش بلند بود و روی چانه اش ته ریش داشت. کلاه لبه داری سرش بود و جلیقه ای که پوشیده بود یک عالمه جیب کوچولو داشت. چکمه های پلاستیکی اش هم تا زانو می رسیدند. بابا باهاش دست داد. بچه ها خودشان را معرفی کردند. جاسپر گفت: "من فارغ التحصیل دانشکده ی محلی هستم و امروز قرار است راهنمای شما باشم. انگار امروز فقط خودمان هستیم، آره؟ هر کسی یک سطل و تور بردارد. پیش به سوی برکه ی بهاری." برکه ی بهاری، برکه ی کوچولویی بود که دورتادورش درخت بود. کنار برکه پر از گیاه دم گربه ای و بیدمشک بود. وبستر پرسید: "اینجا گربه ی خال خالی دم کوتاه هم هست؟" سوفی پرسید: "سنجاب پرنده چطور؟" استینک گفت: "بچه ها!" سوفی الکی جای نیش پشه را خاراند و گفت: "پشه چطور؟" جاسپر گفت: "بیشتر جانوران اینجا دوزیست اند. خوشبختانه همه ی پشه ها را هم می خورند." استینک گفت: "من عاشق دوزیستانم. مخصوصا قورباغه ها و البته سوسمار و سمندر. یک داستان باحال هم در مورد قهرمانی به نام استینک قورباغه نوشته ام." - چه جالب! استینک قورباغه چه کار می کند؟ - بیشتر با لجن و گل می جنگد. ولی شنایش عالی است. می تواند تمام مدت شنا سرش را زیر آب نگه دارد. می تواند بالاتر از بلندترین ساختمان شهر، یعنی ساختمان امپایر، بپرد. یک بار هم زمین را از یک توپ گنده نجات داده. یک جورهایی مثل مرد عنکبوتی و سیارک ها. جاسپر گفت: "پس به مرد عنکبوتی علاقه داری؟ یک وقتی من داستان های مرد عنکبوتی را جمع می کردم." - واقعا؟ بابام هم همین طور. من چند تا از داستان هایش را خوانده ام که مال دهه ی 70 بوده. بابا سرش را تکان داد و گفت: " استینک، بگذار جاسپر درباره ی برکه برایمان بگوید." جاسپر گفت: "اینجا یک برکه ی بهاری است. یعنی برکه ای که تقریبا از باران و آب شدن برف ها درست شده. استخرهای بهاری محل اصلی زندگی انواع قورباغه ها، لاک پشت ها، سمندرها و وزغ ها هستند." سوفی پرید وسط حرفش و گفت: "من یک عروسک کوچولوی پارچه ای دارم که اسمش سمندر است. از مخمل نارنجی درست شده." رفتند طرف اسکله ی چوبی که به برکه می رسید. جاسپر گفت: "هیسسسس!" و جایی را نشان داد. پنج تا لاک پشت رنگی رنگی روی یک صخره، حمام آفتاب گرفته بودند. بزمجه ی دم آبی کوچولویی به سرعت حرکت کرد. دو تا سنجاقک قرمز روی برکه بازی می کردند. حشره های آب پیما روی آب پرواز می کردند. استینک حشره ای را نشان داد که شبیه چوب بود و پرسید: "این آب دزدک است؟" وبستر دماغش را گرفت و گفت: "یا خرچسونه؟" جاسپر گفت: "نه، عقرب آبی است." بعد آن ها را برد پایین، لب برکه. چند تا برگ را که روی زمین ریخته بود برداشت. زیر برگ ها یک سمندر مشکی با خال های زرد بود. بابا پرسید: "سمندر خال دارد؟" جاسپر گفت: "بله، سمندرهای خال دار برگشته اند." بعد گذاشت تا همگی تور و سطل هایشان را ببرند توی آب.  

(کتاب های فندق) نویسنده: مگان مک دونالد مترجم: ریحانه جعفری تصویرگری: پیتر اچ. رینولدز انتشارات: افق

پیتر اچ. رینولدز


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب استینک و قورباغه ی عجیب و غریب (استینک دمدمی 8)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل