کتاب اسب جنگی - افق

کتاب اسب جنگی نوشته ی مایکل مورپورگو و ترجمه ی پروین علی پور توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

این کتاب روایتگر داستان " جویی "، اسب شجاع و مهربانی است که در این کتاب، خود او داستان زندگی اش را از کودکی تا بزرگ سالی تعریف می کند. او در مزرعه به دنیا می آید و کنار مادرش زندگی می کند. اما زمانی که  فقط شش ماه دارد، مادر او در یک حراج اسب به فروش می رسد و این تنها خاطره ای است که او از کودکی، خوب به یاد دارد. بعد از فروش مادرش، حالا نوبت خود او می شود، مزرعه داری منصف و مهربان او را خریداری می کند. پس از مدتی " آلبرت " پسر جوان صاحب مزرعه، چنان دلبسته او می شود که همچون مادر از " جویی " نگه داری می کند و راه و رسم زندگی را یادش می دهد. همه چیز به خوبی پیش می رود،  تا شروع جنگ جهانی اول که پدر " آلبرت " به دلیل بدهی، " جویی " را به افسر " نیکلاس "، افسر مهربان سواره نظام می فروشد و زندگی جدید جویی شروع می شود. اما " آلبرت " طاقت جدایی از جویی را ندارد تا این که ...

 

برشی از متن کتاب

پس از رفتن آن ها، تازه شَستم خبر دار شد که چه بلایی سرم آمده است! ناگهان شروع کردم به شیهه کشیدن! از شدت درد و نگرانی چنان فریاد دلخراشی کشیدم که تا آن سر روستا رفت. حتی زوییِ هم حرف شنو و آرام سر جایش میخکوب شد و با این که پدرِ آلبرت هلش داد، تکان نخورد! برگشت، سرش را تکان داد و با شیهه کشیدن از من خداحافظی کرد. اما شیهه هاش کم کم ضعیف شدند. سرانجام حرکت کرد و از پیش چشمم دور شد. دست های مهربان سروان تلاش کردند دلداری ام دهند و آرامم کنند، ولی من آرام شدنی نبودم. تلاش می کردم تا شاید خودم را از قید طناب آزاد کنم، که دیدم آلبرتِ من دوان دوان از بین جمعیت به سویم می آید! صورتش از شدت تقلا سرخ شده بود. گروه موسیقی از نواختن دست کشید. تمام مردم به او خیره شدند‌ پیش آمد و بازوهایش را دور گردنم حلقه کرد. آلبرت به سروان نیکلاس، که نگهم داشته بود ، نگاه کرد و به آرامی گفت : « فروختش، درسته؟ جویی اسب منه. اون اسب منه و همیشه هم اسب من می مونه ...

فیلم اسب جنگی ساخته ی استیون اسپیلبرگ در شش رشته، نامزد اسکار شد. نویسنده: مایکل مورپورگو مترجم: پروین علی پور انتشارات: افق