loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب از غبار بپرس - جان فانته

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب از غبار بپرس نوشته ی جان فانته و ترجمه ی بابک تبرایی در نشر چشمه به چاپ رسیده است.

فانته که خود از علاقه مندان به کنوت هامسون بود یکی از سطرهای کتاب پان این نویسنده که در سال 1894 چاپ شد را در رمانش استفاده کرده است. ویژگی های کاری فانته فقر، مذهب، خانواده و هویت است. او با سبکی صمیمی و بی تکلف می نویسد و صداقت و صراحت در بیان عواطف انسانی در کارهایش موج می زنند. او می تواند شخصیت پردازی هایی کنشمند و شبه سینمایی داشته باشد و زبان عصبی اش طنزی در خود آمیخته دارد. جان فانته در "از غبار بپرس" این توانمندی را دارد که با هنرمندی تمام، ما را علاقه مند به ضد قهرمان خود کرده و با او همراه سازد. مترجم کتاب، بابک تبرایی ترجیح داده است تا کتاب را همان گونه که به سبکی محاوره نوشته شده است، به سبکی محاوره نیز به فارسی ترجمه کند تا مخاطب بهتر بتواند با اثر او ارتباط برقرار کند. فانته خود از علاقه مندان بوکوفسکی بود که در آثارش نیز از سبک وی تاثیر بسیاری گرفته است. مقدمه ای که بوکوفسکی در تمجید از این کتاب ارائه کرده و شعری که در پایان به آن افزوده نیز به غنای ادبی رمان این نویسنده ی بداقبال آمریکایی افزوده است. شاید بتوان آثار متعدد فانته که از غبار بپرس هم در آن شامل می شود را انواع روایت های مختلف یا زندگی نامه های متنوع از یک کاراکتر دانست. فانته ی رمان نویس که در زندگی با فقر شدیدی دست و پنجه نرم می کرد ناچار شد فیلمنامه هایی نیز برای هالیوود بنویسد که در این کتاب به آن ها نیز پرداخته شده است. داستان "از غبار بپرس" ماجرای جوان نویسنده ای است با نام آرتورو باندینی، او عاشق یک پیشخدمت با نام کامیلا می شود. اما این عشق ره به جایی نبرده، چراکه باندینی دل دختر را می شکند و به زنی با نام ورا ریوکین دل می بندد.


برشی از متن کتاب


فصل یک یه شب توی اتاق هتلم تو بانکر هیل، صاف وسط لس آنجلس رو تخت نشسته بودم. شب مهمی توی زندگیم بود چون باید درباره ی هتل تصمیم می گرفتم. باس یا پول می دادم یا می زدم بیرون؛ تو یادداشت این رو نوشته بود؛ یادداشتی که خانون صاحب خونه گذاشته بود زیر در. مشکل بزرگی بود و محتاج توجه دقیق. راه حل هم این بود که چراغ ها رو خاموش کنم و بگیرم بخوابم. صبح که پاشدم به این نتیجه رسیدم که باید بیشتر نرمش کنم و فوری هم شروع کردم. چند تا حرکت نرمشی کردم. بعد دندونام رو شستم، طعم خون چشیدم، دیدم مسواکم صورتی شده، یاد آگهی های تبلیغاتی افتادم و تصمیم گرفتم برم بیرون و قهوه بخورم. رفتم رستورانی که هر وقت می خواستم برم رستوران می رفتم اون جا و نشستم رو یه چارپایه جلو پیشخون دراز و قهوه سفارش دادم. مزه اش خیلی شبیه قهوه بود، ولی به پنج سنتش نمی ارزید. نشستم اون جا و دو تا سیگار دود کردم، گزارش بازی های لیگ آمریکا رو خوندم، کلی وسواس به خرج دادم که گزارش بازی های لیگ ملی رو نخونم، و در کمال خوش وقتی دیدم جو دی ماجیو هنوز مایه ی افتخار ایتالیایی ها است، چون آقا نفر اول توپ زن های لیگه. چه توپ زنیه این دی ماجیو. از رستوران اومدم بیرون، جلوی یه توپ انداز خیالی وایسادم، و چنان ضربه ای بع توپ زدم که از زمین بازی هم رفت بیرون. بعد خیابون رو گرفتم رفتم پایین طرف انجلز فلایت و فکری بودم اون روز رو چی کار کنم. ولی کاری نبود که بکنم و واسه همین تصمیم گرفتم تو شهر قدم بزنم.

فهرست


یادداشت مترجم مقدمه درباره ی نویسنده از غبار بپرس درباره ی رمان نامه های جان فانته درباره ی از غبار بپرس نقدها و نظرها کتاب های جان فانته آثار مهم درباره ی جان فانته جان فانته در سینما فانته-شعری از چارلز بوکوفسکی

نویسنده: جان فانته مترجم: بابک تبرایی انتشارات: چشمه

مشخصات

  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 3
  • تعداد صفحه 251

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب از غبار بپرس - جان فانته" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل