loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب اردوی بچه خرخونها | انتشارات پرتقال

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره کتاب اردوی بچه خرخونها از انتشارات پرتقال

کتاب اردوی بچّه خرخون‌ها از دسته کتاب‌های رمان کودک و نوجوان می‌باشد که در مورد زک و دوستانش می‌باشد که داستان‌های بامزه‌ای را رقم می‌زنند. بعضی از بچه‌های با حال مثل ” زَک ” که از تمامی تکنولوژی‌های روز با خبرند و یا گوشی آخرین مدل بازار را دارند و اردوهای شبانه روزی تفریحی می‌روند روی بچه‌هایی که عاشق درس خواندن هستند و حتی حاضرند در فصل تابستان هم درس بخوانند و از تمام مسائل ریاضی سر در بیاورند اسم گذاشته‌اند و به آنها بچه خرخون می‌گویند.

زَک و کسانی که مثل او هستند چندان دل خوشی از بچه‌های خر‌خون ندارند و اصلاً هم دوست ندارند که کسی تمام مدت را با خواندن کتاب‌های دایرة‌المعارف یا داستان‌های تخیلی بگذراند. آن‌ها فکر می‌کنند بچه خرخون‌ها اصلاً نمی‌توانند مثل خودشان باحال باشند و چیز‌های خنده‌داری بدانند ولی از قضا برادر ناتنی زَک، ” گیلبر ” یکی از همان بچه خرخون‌هاست.

گیلبر ده ساله از وقتی خواهر کوچولوی دوستش به دنیا آمد و دید که خواهر یا برادر داشتن چه حس زیبایی دارد دوست داشت که خواهر یا برادری داشته باشد و همیشه از مادرش درخواست می کرد تا یکی از آن ها را برایش به دنیا بیاورد. اما خب دنیا آوردن بچه هم به مادر نیاز داشت و هم به پدر. در صورتی که سال هاست پدر گیلبر از مادرش جدا شده و پیش آن ها زندگی نمی کند. اما در عوض گیلبر به تازگی متوجه شده که پدرش قرار است تابستان امسال با خانمی ازدواج کند و آن خانم هم پسری ده ساله به اسم زَک دارد.

گیلبر که یکی از تیزهوش ترین بچه های مدرسه شان به حساب می آید و در آزمون ورودی اردوی شبانه روزی و درسی تابستانی قبول شده است تا برود و در کلاس های استدلال منطقی و ریاضی و... شرکت کند با خودش فکر می کند که شاید برادرش هم مثل او عاشق خواندن کتاب یا بدست آوردن جواب تقسیم های طولانیست و برای دیدن دور و نزدیک باید عینک مخصوصی را استفاده کند. تا اینکه وقت دیدار دو برادر با هم می رسد. از همان ابتدا گیلبر که دوست داشت خودش را در دل برادرش جا کند هر چه که زَک می گفت قبول می کرد.

تی در صورتی هم که نظر خودش چیزی دیگری بود باز هم روی حرف زَک حرفی نمی زد و وقتی که فهمید زَک از آن بچه باحال هاست که از بچه هایی مثل گیلبر بدش می آید سعی کرد خودش را بچه باحال نشان دهد و هیچ حرفی راجع به اردوی درسی تابستانی یا حل مسائل اعشاری به زبان نیاورد و در عوض می توانست با کتاب های جالبی که خوانده نظر زَک را به خود جلب کند تا زَک متوجه خرخون بودن گیلبر نشود.

ولی خب این مخفی کاری دوام زیادی ندارد. آن هم وقتی که گیلبر باید به اردوی درسی برود و با در ارتباط بودن با برادرش همه ی اتفاقات اردو را بازگو کند. گیلبر خوب می داند که زَک از درس خواندن در تابستان متنفر است و اگر که او به این اردو برود شاید دیگر برادرش را از دست بدهد. اما علاقه داشت که به اردو برود و رفت تا ثابت کند که بچه خرخون ها هم می توانند باحال باشند و...

بخشی از کتاب اردوی بچه خرخونها از انتشارات پرتقال

اریک عزیز، دو روز از زمان پیش بینی الگوریتم ما برای شروع جنگ رنگ ها گذشته. فقط یک هفته ی دیگه از اردو باقی مونده. کاش جنگ رنگ ها روز آخر شروع بشه تا اردو بیشتر طول بکشه! آخه خیلی داره بهم خوش می گذره و اصلاً دلم نمی خواد برگردم. فکر کنم فکر برگشتن به خونه باعث شده تازگیا خوابای عجیب و غریب و بی منطقی ببینم. ولی خب، به خاطر درس استدلال منطقی می دونم منطقی نیست که جنگ رنگ ها تازه بعد از اردو شروع بشه. می دونی چی در مورد استدلال منطقی خیلی بامزه است؟ به یکی از قاعده هایی که برای اثبات منطقی ازش استفاده می شه، می گن نفی تالی. فکر نکنی اسم آدمه! اسم یه قاعده ی ریاضیه. حالا اینو داشته باش: امروز موقع استراحت، یکی از دخترای کلاسمون روی تخته نوشته بود نفی تالی اینجا بود. ها ها ها! این قدر خنده دار بود که من و یکی دیگه از بچه ها تصمیم گرفتیم اسم دختره و نفی تالی رو داخل یه قلب، روی درخت کنده کاری کنیم، ولی چیزی که اون قدر نوکش تیز باشه پیدا نکردیم. واسه این که بدونی نفی تالی چه جوریه، یه مثال برات می زنم: فرض: اگر الگوریتم ما درست بود، جنگ رنگ ها جمعه شروع می شد. جنگ رنگ ها جمعه شروع نشد. در نتیجه براساس نفی تالی: الگوریتم ما درست نیست.
آن شب گیب زود خوابش برد، ولی بین خواب های عجیب و غریبش هی بیدار می شد. توی یکی از خواب هایش همراه آماندا سوار تایتانیک بود و پریتار بچگی اش سعی می کرد بهشان نرمش بدهد. توی خواب دیگرش، خوابگاهشان تبدیل شده بود به راهروی قفسه های برشتوک یک فروشگاه و او باید درباره ی برشتوک های برنجی گزارش می نوشت، ولی اصلاً آمادگی اش را نداشت. خواب بعدی اش هم این بود که مادرش با قیافه ی مربی شنا اصرار داشت راسوی خانگی بخرد. برای همین وقتی نور سفیدی افتاد روی پنجره های خوابگاهشان و همه را از خواب پراند، چند دقیقه ای طول کشید تا گیب متوجه شود که خواب نمی بیند. پسرهایی که توی یکی از اتاق های دیگر خوابگاه بودند داشتند با هم پچ پچ می کردند، ولی گیب می توانست حرف هایشان را بشنود.
چی شده؟
نمی دونم‌. برو دیوید رو بیدار کن.
نخیر، خودت برو.

کتاب اردوی بچه خرخونها اثر الیسا برنت وایسمن با ترجمه‌ی هدا نژاد حسینیان توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.



  • نویسنده: الیسا برنت وایسمن
  • مترجم: هدا نژاد حسینیان
  • انتشارات: پرتقال

الیسا برنت حسینیان


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب اردوی بچه خرخونها | انتشارات پرتقال" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل