کتاب اخلاق خوب (مهارتهای زندگی 6)

کتاب اخلاق خوب ششمین جلد از مجموعه ی مهارتهای زندگی، نوشته ی ژولیت گارشه دجز  و ترجمه ی برزو سریزدی توسط انتشارات صابرین به چاپ رسیده است.

کتاب جلد ششم از مجموعه مهارت های زندگی است. در این مجموعه در هر جلد با کودکان و نوجوانان درباره ی یکی از مهارت های زندگی اجتماعی که در جوامع امروزی معانی خود را از دست داده اند و یا دیگر مانند گذشته مهم به شمار نمی آیند، صحبت می شود. این کتاب ها با وجود این که صفحات کمی دارند اما به خوبی مطالب را برای مخاطب خود بیان کرده اند. در این جلد کودکان با صفات پسندیده ای که شایسته است تا همه ی انسان ها برای کسب آن ها تلاش کنند، آشنا می شوند. والدین از جایگاه ویژه ای برای آموختن اخلاق خوب و شایسته به فرزندانشان قرار دارند. والدین نمونه های عملی در زندگی فرزندان شان هستند.

آن ها در کردار و گفتارشان می توانند اندیشه های ناب را به نمایش بگذارند. زمانی که آن ها الگوی رفتار خوب برای فرزندان شان باشند، کودکان می آموزند تا فضیلت های رفتاری را به عادت تبدیل کنند. صفات خوب به طوری ذاتی در وجود همه انسان ها هست، چون ما آفریده های خداوند هستیم؛ اما برای به عینیت رساندن آن ها باید از نیروی اراده مان کمک بگیریم. صفات پسندیده ای که در این کتاب درباره ی آن ها با کودکان صحبت شده شامل: راستگویی، مسئولیت پذیری، عدالت، شجاعت، خویشتن داری، ایمان داشتن، دعا کردن، انجام دادن کارهای خیر، شاد بودن، بخشیدن، صبور بودن، فروتن بودن، شکرگزار بودن و داشتن آرامش است. تصاویر زیبای کتاب توسط " الی آر.دبلیو " تصویرگر آن کشیده شده است. کتاب برای گروه سنی ج به چاپ رسیده است.

برشی از متن کتاب

راستگویی هکتور راستگو است. هکتور درحال بازی بیس بال بود که ناگهان توپش شیشۀ پنجرۀ همسایه را شکست. هکتور حس بدی پیدا کرد. او نمی خواست اعتراف کند که شیشه را شکسته است، اما می دانست کار درست همین است. هکتور همۀ شجاعتش را جمع کرد تا زنگ خانۀ همسایه را بزند. وقتی همسایه در را باز کرد، هکتور توضیح داد چه اتفاقی افتاده است و عذرخواهی کرد. او موافقت کرد برای جبران اشتباهش، برگ های خشکیدۀ حیاط آن ها را جارو کند. هکتور راست گفت، حتی با وجود اینکه از عاقبت کارش می ترسید. او باید صدمه ای را که به همسایه زده بود، جبران می کرد، اما حالا وجدانش آسوده بود. تو چه راهی برای تمرین راستگویی به نظرت می رسد؟ عدالت جیلیان عادل است. جیلیان با خواهر کوچک و دوستانش رفت تا بازی فوتبالشان را تماشا کند. بازیکن ها و مربی شان آنجا بودند، اما داور نیامده بود. مربی ها از جیلیان خواستند او بازی را داوری کند و او هم قبول کرد. زمانی که کسی خطا می کرد یا توپ را با دستش می گرفت یا آن را از زمین بازی بیرون می زد، جیلیان باید عادلانه داوری می کد. او نمی بایست تیم خواهرش را حمایت کند واین کار را هم نکرد. جیلیان در تصمیم گیری هایش عادل بود. او با هر دو تیم یکسان رفتار کرد. تو چه راهی برای تمرین عدالت به نظرت می رسد؟ دعا کردن پتی دعا می کند. پتی از زمانی که خیلی کوچک بود، می دید که هر صبح پدر و مادرش این کار را انجام می دهند: آن ها یک استکان چای می ریزند، پشت میز صبحانه می نشینند و خدا را شکر می کنند و از خدا می خواهند در طول روز کمکشان کند. پدر و مادرش به نوبت یک آیه، یک حکایت کوتاه و یک دعای کوتاه می خوانند. پتی حالا آن قدر بزرگ شده است که بتواند بخواند، پس او هم در مراسم دعای صبحگاهی خانواده اش شرکت می کند. با این دعای دسته جمعی و دعاهایی که پتی خودش به تنهایی می خواند، به خدا نزدیک تر شده است. او در طول روز دعا می کند و از خدا می خواهد کمکش کند که همیشه کار درست را انجام بدهد. تو چه راهی برای تمرین دعا کردن به نظرت می رسد. فروتن بودن هایدی فروتن است. هایدی و سه نفر از دوستانش یک گروه تشکیل دادند تا برای مسابقه دیکته آماده شوند. آن ها با هم تمرین می کردندو کلمه های زیادی یاد گرفتند. دوستان هایدی گاهی در دیکته بعضی از کلمات مشکل داشتند، اما او خیلی بیشتر تمرین کرد تا مطمئن باشد همه کلمه ها را بلد است. وقتی تیم آن ها در مسابقه برنده شد، همگی خیلی هیجان زده بودند و دوستان هایدی از او تشکر کردند، اما هایدی گفت او بدون کمک دوستانش هرگز نمی توانست موفق شود. چون آن ها با هم تمرین کرده و اشتباهات یکدیگر را درست کرده بودند. هایدی فروتن است، چون افتخار جایزۀ اول مسابقه را با دوستانش شریک شد. تو چه راهی برای تمرین فروتن بودن به نظرت می رسد؟

• کتابهای دانه
• راهنمایی، برای گرفتن تصمیم های درست
• نویسنده: ژولیت گارشه دجز
• مترجم: برزو سریزدی
• انتشارات: صابرین