محصولات مرتبط
دربارهی کتاب اتاق آبی سپهری
کتاب "اتاق آبی" یک رمان ایرانی و مجموعهای از خاطرات زندگی "سهراب سپهری"، شاعر و نویسندهی توانای معاصر است که با کاربرد واژگان و توصیفاتی دلانگیز و زیبا، لحظاتی دلچسب را برای خواننده خلق میکند.
در بخش اول کتاب، سپهری از اتاقی سخن میگوید که روزگاری همراه با خانوادهاش در آن زندگی میکرده است. اتاقی به رنگ آبی که در گوشهای از خانهباغ بزرگ آنها قرار دارد. تمامی ماجرای این اتاق، از زمانی آغاز میشود که ماری خطرناک در آن دیده میشود. مادر سهراب بلافاصله پس از این واقعه، تمامی اسباب زندگیاش را جمعآوری کرده و همراه با فرزندانش به اتاقی سپید رنگ، در قسمت شمالی باغ نقل مکان میکند. آنها تا پایان در این اتاق، روزگار میگذرانند. در طی تمامی این مدت، اتاق آبی خالی از سکنه باقی میماند و همواره مارهایی در آن مشاهده میشود.
نویسنده به هنگام شرح ماجرا و توصیف اتاقهای سپید و آبی، از حکایتها و داستانهای اساطیری و همچنین تاریخ ادیان مختلف استفاده مینماید؛ وی علاوه بر این موضوع، به باورهایی قدیمیای که حاکی از تاثیر مار بر بارور شدن انسانها، موجودات و درختان دارد نیز، اشاراتی مفصل میکند.
از جمله داستانهای اساطیریای که در طی متن به کار رفته، حکایت یکی از خدایان یونان، به نام "هرکول" میباشد؛ پسری که از نیرو و شجاعتی خارقالعاده برخوردار است. به طوری که در همان دوران کودکی، ماری خطرناک را با دستان کوچک خویش، اسیر کرده و میکشد. سپهری کودکی خود را با این ماجرا مقایسه میکند و توصیفاتی زیبا را در اختیار مخاطب قرار میدهد.
برشی از کتاب اتاق آبی
سالها از دوران دانشکده میشد. روزی در یک گالری با استاد فرانسوی خود روبرو شدم. شاگر خود را دوست خطاب کرد. فاصله از میان برخاسته بود. جرات یافتم، و از او خواستم تا به کافهای برویم و از رفتهها بگوییم. به گرمی پذیرفت. با هم به کافهای رفتیم خلوت. قهوهای خواستیم. و از هر دری سخنی راندیم. باب سخن گشوده بود که من عقدهها را گشایش خواستم. گفتم:
- استاد، روزی به کارگاه آمدید. منظرهای را گرته ریخته بودم با اندکی قرینهنگاری. گفتید قرینه را از میان ببر. و من بردم. اما به دل خشنود نبودم. من میان قرینهها زیسته بودم. از خود میپرسیدم در قرینهسازی چه خردهای است. شما بیگمان به خانههای ما پا نهادهاید.
- حرف از خانههای قدیمی میزنید؟
- البته استاد، خانههایی که معمارباشیها کردهاند. «آرشیتکت» معنی خانه را نمییابد. حجاب عقلی غرب دریچهی چشم و روان او را فرو پوشیده است. باری، این خانهها در قرینهسازی غوطهورند. حیاط را ذوق قرینه شالوده ریخته است. همتای هر باغچه در سوی دیگر آبنماست. در ابهام سرداب، قرینهها محرم یکدیگرند. ایوان جای افشای قرینههاست. اتاقها هر سو به قرینهها نشستهاند. اشیاء اتاق هم قرینهوار جاگزیدهاند. لالهها قرینهوار ایستادهاند. آینهی درون این طاقچه، تکرار صفای آینهی آن طاقچه است. گچبری این حاشیه، طنین بیکاهش راز گچبری آن حاشیه است. مرغ این سوی بخاری دیواری، ادای لطیف مرغ آن سوی بخاری است. اتاق، مکان حاضرجوابی دلپذیر است. هر ندایی را صدا باز آمده است. بی کم و کاست. قالی اتاق هم جولانگاه سازگار قرینهنگاری است.
- قرینهنگاری قالی به کمال نیست.
- کمال قرینهسازی را نباید جست. قرینهسازی درست هم در طبیعت نیست. ژاک نیکل از قول پدر میگوید: «آنچه به قالیهای شرق دلربایی میبخشد این است که هرگز به تمام قرینهسازی نشدهاند، بلکه چنین مینماید.» قالی، ما را به باغ ایرانی میبرد. و خود جانشین باغ ایرانی بوده است: گویند پادشاهان ساسانی را این خیال پیش آمد که در زمستان نیز چشم از صورت باغ بر ندارند، پس فرمان دادند قالی بزرگی کنند به نقشهی باغ و با رنگ و نگار آن. به جاست که «پادشاه کنار خود باغی نگه دارد که نگارندهی عالم است، و نماد توانایی او بر طبیعت...
کتاب اتاق آبی به قلم سهراب سپهری توسط انتشارات ولی به چاپ رسیده است.
فهرست
اتاق آبی
معلم شعر ما
گفتگو با استاد
- نویسنده: سهراب سپهری
- انتشارات: ولی
مشخصات
- نویسنده سهراب سپهری
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 3
- سال انتشار 1398
- تعداد صفحه 96
- انتشارات ولی
سهراب سپهری
سهراب سپهری کیست؟
سهراب سپهری، نویسنده، شاعر و نقاش محبوب و معاصر ایرانی است. او به دلیل نقاشیهای زیبا و اشعار لطیف خویش، شهرتی جهانی دارد. کتابهای شعر سپهری، تاکنون، به چند زبان مختلف، از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی بازگردانده شده است و تابلوهای نقاشیاش نیز، صرف گذشت سالها از زمان طراحیشان، همچنان به مبالغی بسیار بالا در ایران و سایر کشورهای جهان به فروش میرسند.زندگینامه سهراب سپهری
طبق اطلاعات موجود در اداره ثبت احوال، سهراب سپهری، در 15 مهرماه سال 1307 چشم به جهان گشود؛ اما خود این شاعر توانا، همواره، با استناد به سخنان مادر خویش، مدعی بود که در 14 مهر 1307، راس ساعت 12، به هنگام اذان ظهر و در شهر قم متولد شده است. برادر و خواهران سپهری، منوچهر، پروانه، همایوندخت و پریدخت، نام داشتند. او فرزند سوم اسدالله و ماهجبین بود؛ زوجی با قریحه و هنرمند که ذوق و استعداد ذاتی خویش در هنر را به سهراب نیز منتقل نمودند. (تعدادی از اشعار ماهجبین، هماکنون، در کتاب زنان سخنور موجود میباشد. قابل ذکر است که مورخالدوله، نگارندهی کتاب ناسخالتواریخ نیز، پدربزرگ مادری سپهری است.) والدین سهراب، پس از تولد او، برای همیشه به زادگاه خود، یعنی کاشان نقل مکان کرده و در باغ اجدادی خود سکونت گزیدند. در نتیجهی همین اقدام نیز، سپهری تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان خود را در کاشان پشت سر گذاشت. سپس جهت تکمیل تحصیلات خویش، به تهران رفت و در دانشکدهی هنرهای زیبا ثبت نام کرد. در همین هنگام، به استخدام شرکت نفت تهران، درآمد. اما، علیرغم برخورداری از حقوق و مزایای قابل توجه در شرکت نفت، پس از هشت ماه، از تمامی مسئولیتهای خود در این موسسه، کناره گرفت و به سرایندگی پرداخت. سپهری، در سال 1330 مجموعهی شعر مرگ رنگ را منتشر کرد. دو سال بعد نیز، ضمن اخذ رتبهی اول، از دانشکده هنرهای زیبا فارغالتحصیل گشت. سپس تعدادی از تابلوهای خود را در نمایشگاههای مختلف، در معرض دیدگان عموم قرار داد و دومین اثر منظوم خود، یعنی زندگی خوابها را نیز به چاپ رساند.مطالعه بیشتر: آثار و زندگینامه مهدی اخوان ثالث
سهراب سپهری، همزمان با سرایندگی و نقاشی، در طی سال 1333، به فعالیت در ادارهی کل هنرهای زیبا و نیز تدریس در هنرستان هنرهای زیبا، پرداخت. او، پدر خود را در سال 1341 از دست داد؛ همین واقعهی تلخ، تاثیر زیادی بر روحیه و آیندهی این شاعر بزرگ گذاشت. به طوری که از همهی مشاغل خود استعفا داد و با جدیت بیشتری، تنها به سرایندگی و نقاشی پرداخت. سهراب سپهری به آشنایی با فرهنگ و هنر کشورهای دیگر علاقهمند بود. در همین راستا نیز، سالهای زیادی از عمر خود را صرف سفر و زندگی در سرزمینهای مختلف جهان نمود؛ سرزمینهای متعددی همچون هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین. پاریس و لندن، امریکا، یونان و مصر نیز از جمله مکانهای بودند که سپهری، مدتی را در آنها روزگار گذراند. برخورداری سپهری از هنر حکاکی روی چوب و تسلطش بر رشتهی لیتوگرافی، به ترتیب حاصل زندگی او در ژاپن و پاریس بودند. سهراب هیچگاه ازدواج نکرد. زیرا همواره معتقد بود که سبک زندگی و روحیهاش، مناسب تشکیل یک زندگی مشترک، نبود. سرانجام نیز، در سال 1358، از ابتلای خود به سرطان خون، آگاه شد. بنابراین جهت درمان به کشور انگلیس سفر کرد. اما پس از ناکامی در درمان، به ایران بازگشت. او برای مدت کوتاهی در بیمارستان پارس تهران، بستری شد و در تاریخ یکم اردیبهشت ماه سال 1359، برای همیشه چشم از جهان فرو بست. در نهایت نیز، پیکر بی جان سهراب سپهری، در امامزاده سلطان علی بن محمدباقر، واقع در روستای مشهد اردهال (یکی از روستاهای اطراف شهر کاشان) به خاک سپرده شد.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران