loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب آگوس و هیولاها 1 (آقای پتی پن از راه می رسد)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب آقای پتی پن از راه می رسد اولین جلد از مجموعه ی آگوس و هیولاها نوشته ی ژائومه کوپرنس و ترجمه ی سعید متین با تصویرگری لیلیلنا فورتونی توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.

مادر آگوس طبق روال روزهای قبل، هنگام صرف صبحانه به پسرش تاکید می کند که باید پس از بازگشت از مدرسه اتاقش را مرتب کند؛ این تقریبا کار هر روز او می باشد ولی آگوس خیلی توجهی به این موضوع نمی کند. پس از صرف صبحانه او به سمت مدرسه حرکت می کند، به محض ورود به کلاس، لیدیا، دخترِ منظم و باهوشی که هم کلاسی و از شانس بدِ آگوس همسایه ی نزدیک آنها می باشد؛ در رابطه با روز تحویل انشاهای یک نیم سال به خانم معلم با او صحبت می کند و می گوید باید تمام آنها را به صورت مرتب داخل یک پوشه ی آبی به خانم معلم تحویل بدهند. آگوس نه تنها این روز را فراموش کرده بود، او حتی انشای نوشته شده ای هم نداشت که بخواهد آن را تحویل بدهد. اما این بدترین قسمت ماجرا نیست؛ دقایقی بعد خانم اِما مسئول کتابخانه وارد کلاس می شود تا آگوس را با خود به آن جا ببرد تا خرابکاری های روز قبلش را که به هنگام زنگ تفریح و بازی قایم باشک با دوستانش در کتابخانه به بار آورده بود، سرو سامان بدهد. البته خانم اِما روز گذشته قفسه ی کتاب ها را مرتب کرده بود و به منظور تنبیه آگوس، تمیز کردن انبار کتابخانه را به او می سپارد و این شروع آشنایی او با آقای پَتی پَن هیولای کتاب و ماجراهای شگفت انگیز این دو نفر می باشد.

آگوس پیانولا، پسربچه ی بازیگوش، سر به هوا و البته تا حدودی نامنظم است که همیشه این بی نظمی ها برای خود و اطرافیانش دردسر ساز می شوند. روزی او بر حسب تصادف، هنگام مرتب کردن انباری کتابخانه ی مدرسه، عروسکی را پیدا می کند که ظاهری شبیه به یک هیولای کوچک دارد و آن را با خودش به خانه می برد. اسم این عروسک آقای پَتی پَن می باشد و به هیولای کتاب معروف است؛ او به همراه دوستانِ هیولایی اش داخل یک کتاب زندگی می کردند تا روزی که دکتری خبیث به همراه دستیارش با کشیدن نقشه ای آنها را از کتاب شان بیرون کرده و در دنیای واقعی پراکنده می کند. اکنون آگوس که با آقای پَتی پَن رابطه ی دوستانه ای پیدا کرده است؛ تصمیم می گیرد به او کمک کند تا به جست و جوی کتاب گمشده و هیولاهای دیگر بپردازد تا بتواند دوباره آنها را به خانه ی واقعی شان بازگرداند. ناتیلوس را نجات بدهیم و ترانه پارک عناوین جلدهای دیگر این مجموعه هستند.

 

 

برشی از متن کتاب


همین که وارد خانه شدم، رفتم پیش پدر و مادرم که توی آشپزخانه بودند. اولین چیزی که بهشان گفتم این بود که خیال دارم خودم را تا یکشنبه موقع رفتن به جشن مدرسه توی اتاقم حبس کنم. باید هر طور شده انشاها را تمام می کردم. کمی تعجب کردند؛ چون اولین بار در زندگی ام بود که باهاشان درباره ی تکلیف مدرسه حرف می زدم، ولی به گمانم خوششان آمد. آگوس، خوشحالم که یکهو تصمیم گرفته ای درس بخوانی پسرم، ولی آدم زیاده روی هم نباید بکند! حالا که بحثش شد، می توانی اتاقت را مرتب کنی؟ چه گیری داده ای به اتاق! تا وارد اتاق شدم، فهمیدم چون میزم پر از خرت و پرت است، نمی توانم کار کنم. برای همین دستم را روی میز دراز کردم و از این سر کشیدم تا آن سر و هر چیزی را که رویش بود، جارو کردم. این جوری روی میز کاملا خالی و آماده برای کار شد. بعد درِ کمد را باز کردم؛ چون خیال می کردم ممکن است آن جا انشایی از قبل پیدا بشود. راستش در طول نیم سال انشاها را نوشته بودم، منتها همان طور که به مرور نوشته بودم شان، به مرور هم گم شان کرده بودم. این یکی اش! بله. فقط یکی! فقط یکی از انشاها را پیدا کردم. و نمی دانم چرا شروع کردم به خواندنش. شاید چون اصلا یادم نبود چی نوشته ام یا چون می خواستم ببینم اصلا به درد می خورد یا نه. تنها انشایی که پیدا کردم: روزی، روزی بود که می خواست شب باشد و چون این غیرممکن بود، تصمیم گرفت روز طوفانی باشد که نوعی روز است که در کل بیش تر شبیه شب است. پسر، بهترین داستانی نیست که شنیده ام، ولی خوشم آمد. به نظرم رسید صدایی شنیده ام، ولی هیچ اهمیتی ندادم. ولی روزی خورشید گرفتگی شد و ناگهان همه چیز تاریک شد و به شکلی تصادفی، آن روز دانست که احساس می کند شب است.  پسر، قضیه دارد جالب می شود! یک بار دیگر صدا را شنیدم و خیال کردم لابد پدرم از جلوی اتاقم رد شده و چیزی گفته . در آن لحظه روز که می خواست شب باشد، به این نتیجه رسید که شب بودن جالب است، ولی روز بودن از آن هم بهتر است و از آن به بعد روز آفتابی و درخشانی شد. آفرین! آفرین! این بار به وضوح آن صدا را شنیدم و با این که عجیب به نظر می رسید، انگار صدا از توی کوله پشتی ام می آمد. واااااای! چه خبرت است؟ مگر تا حالا هیولا ندیده ای؟  

نویسنده: ژائومه کوپونس مترجم: سعید متین تصویرگر: لیلیانا فورتونی انتشارات: هوپا  

 


ژائومه کوپونس


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب آگوس و هیولاها 1 (آقای پتی پن از راه می رسد)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل