loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب آنی شرلی در اونلی (کتاب دوم)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
95,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب آنی شرلی در اونلی، نوشته ی ال. ام. مونتگمری و ترجمه ی سارا قدیانی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

آنی شرلی شانزدهمین سال زندگی اش را سپری می کند. او تحصیلات دبیرستانش را به اتمام رسانده و قرار است به زودی معلم مدرسه " اونلی " شود. او امیدوار است که بتواند معلم دانش آموزانی شود که بتوانند آینده ی کشور را بسازند. او در افکار خود فرو رفته و دوباره در حال خیال پردازی است که همسایه ی جدیدشان آقای هریسون با عصبانیت از بالای پرچین وارد خانه ی آن ها می شود. آنی به او قول می دهد مراقب گاوش باشد تا دیگر مشکلی پیش نیاید. روز بعد آنی متوجه شد گاوش در زمین های جو آقای هریسون می چرد و جوها را از بین برده است. آنی و دایانا به کمک هم گاو را از مزرعه بیرون آوردند و آن را به آقای " شیرر " فروخت. آنی به خانه برگشت و متوجه شد، اشتباهی پیش آمده و او اشتباها گاو آقای هریسون را فروخته است. او برای جبران اشتباهش و پرداخت خسارت به خانه ی آقای هریسون رفت و توانست خسارت آقای هریسون را بپردازد و با او رابطه ای دوستانه برقرار کند. بلاخره روز اول مدرسه فرا می رسد و آنی می تواند بر ترس هایش غلبه کند و با بچه ها رابطه ی خوبی برقرار کند. از اهداف آنی و دوستانش راه اندازی " انجمن اصلاح روستا " است تا مرکزی برای سرگرمی جوانان داشته باشند. او و دوستانش به سراغ اهالی رفته و موفق به جمع آوری کمک از آن ها می شود. از طرفی ماریلا تصمیم می گیرد سرپرستی دو بچه از اقوام دورش را بر عهده بگیرد و ...

 

 

برشی از متن کتاب


صبح روز بعد، آنی به موقع بیدار شد و هوای تازه ی سحر گاهی و رقص سر خوشانه ی پرتو های خورشید در زمینه ی آسمان فیروزه ای رنگ به استقبالش آمدند. گرین گیبلز زیر نور آفتاب آرمیده بود و سایه های لرزان سپیدار ها و بید ها بر ان نقش می زدند. آن سوی راه باریکه، مزرعه طلایی رنگ و مواج آقای هریسون گسترده بود. دنیا به قدری چشم نواز بود که آنی، ده دقیقه، سعادتمندانه از چارچوب در باغ آویزان شد و زیبایی های پیرمونش را با لذت به درون کشید. بعد از صبحانه، ماریلا آماده ی رفتن شد. دوراهم قرار بود با او برود؛چون از مدت ها قبل قول آن گشت و گذار به او داده شده بود. ماریلا آکرانه گفت: " خوب، دیوی! پسر خوبی باش و آنی را اذیت نکن. اگر پسر خوبی باشی از شهر برایت یک بسته شیرینی می خرم. " افسوس که ماریلا همچنان عادت داشت برای تربیت کردن دیگران به آن ها رشوه بدهد. دیوی گفت: " من عمدا کار بد نمی کنم ولی اگر ناگهانی کار بدی از من سر زد، چی؟ " ماریلا گفت : "باید در مقابل اتفاق های ناگهانی مقاومت کنی. آنی، اگر آقای شیرر امروز آمد کمی گوشت کبابی و استیک درست کن. ولی اگر نیامد مجبوری برای ناهار فردا یک مرغ سر ببری. " آنی سر تکان داد و گفت: "امروز که من و دیوی تنهاییم. برای ناهار چیزی درست نمی کنم. همان ران گوساله ی سرد برای غذای ظهرمان کافی است. برای شما هم شب که به خانه برگشتید مقداری استیک سرخ می کنم. " دیوی اعلام کرد: " امروز صبح می خواهم به کمک آقای هریسون بروم. خودش خواسته. احتمال می دهم برای ناهار هم مرا نگه دارد. آقای هریسون بدجوری مهربان است. او خیلی هم مهمان نواز است. دوست دارم وقتی بزرگ شدم، شبیه او شوم. البته رفتارم، نه قیافه ام. ولی جای نگرانی نیست؛ چون خانم لیند می گفت که من بچه ی خوش قیافه ای هستم. آنی! فکر می کنی همین جور بمانم؟ " آنی مشتاقانه گفت: " بله، بعید نیست. تو پسر خوش قیافه ای هستی، دیوی! ... " قیافه ی ماریلا در هم رفت. - ... ولی باید قدرس را بدانی و کاری کنی که رفتار و کارهایت به خوبی چهره ات باشند.

 

 

نویسنده


" لوسی ماد مونتگومری " معروف به ال.ام مونتگومری نویسنده و شاعر کانادایی در سال 1874 میالادی در کلیفتون دنیا آمد. وقتی لوسی مود مونتگمری بیست و یک ماهه بود، مادرش بر اثر بیماری سل درگذشت. پدرش او را به خانواده مادری اش، سپرد و به غرب کانادا رفت و در جزیره پرنس آلبرت ساکن شد و مجددا ازدواج کرد. مونتگمری که تنها همراه پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می کرد، به تخیلات و طبیعت و کتاب ها و مخصوصا نوشتن خو گرفت و وقتی که فقط نه سال داشت، شعر می سرود. یک سال نزد پدر و نامادریش در جزیره پرنس آلبرت بود و در همان زمان برای اولین بار، شعری را در روزنامه پاتریوت به چاپ رساند. ظرف یک سال (1892) دوره آموزگاری را در کالج پرنس ولز گذراند و در سه مدرسه جزیره تدریس کرد. یک سال از تدریس دست کشید تا دروس منتخب در ادبیات انگلیسی را در دانشگاه دال هاوس هالیفاکس بخواند و یکی از معدود زنان عصر خود شود که جویای تحصیلات عالی بودند .در سال 1898 پدربزرگش به طور ناگهانی درگذشت و او نزد مادربزرگش رفت تا از او مراقبت کند. طی سیزده سالی که با مادربزرگش زندگی می کرد، به نوشتن و فرستادن شعرها و داستان ها و رمان هایش به مجله های کانادایی و بریتانیایی و امریکایی ادامه داد. در سال 1905 اولین و معروف ترین رمانش یعنی " آنی در گرین گیبلز " را نوشت و دست نوشته اش را به چندین ناشر داد اما پس از چندین بار رد شدن، آن را کنار گذاشت. در سال 1907 دست نوشته اش را پیدا کرد و دوباره خواند و تصمیم گرفت چاپش کند. شرکت پیج بوستون کتاب را پذیرفت و به چاپ رساند. کتاب که خیلی زود به فروش بالایی رسید، سرآغاز موفقیت او به عنوان یک رمان نویس بود. او در  1942 در اونتاریو از دنیا رفت و در قبرستانی نزدیک خانه قدیمی اش در جزیره رویایی پرنس ادوارد به خاک سپرده شد. مونتگمری که تقریبا تمام داستان هایش در جزیره پرنس ادوارد می گذرد، این جزیره را با توصیفات بی نظیرش از طبیعت، زندگی و مردم آنجا جاودان کرده است. هر سال صدها هزار نفر تحت تاثیر روشی که او از زندگی در داستان هایش به تصویر کشیده بود، به پرنس ادوارد می روند تا این جزیره زیبا و رویایی را از نزدیک ببینند.

(کتاب دوم) نویسنده: ال. ام. مونگمری مترجم: سارا قدیانی انتشارات: قدیانی

 


ال. ام. مونتگمری


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب آنی شرلی در اونلی (کتاب دوم)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل