loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب آقای تاد در روز شوخی اول آوریل (جودی دمدمی و دوستان 7)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
28,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب آقای تاد در روز شوخی اول آوریل، از مجموعه ی جودی دمدمی و دوستان، اثر مگان مک دونالد و تصویرگری اِروین مادرید و ترجمه ی محبوبه نجف خانی از نشر افق به چاپ رسیده است.

در داستان این  جلد معلم کلاس سوم جودی، آقای تاد در کلاس درس درباره ی روزهای مهم ماه آوریل صحبت می کند. در فرهنگ کشور آمریکا و بسیاری از کشورهای جهان روز اول آوریل به عنوان روز شوخی در نظر گرفته شده است و در این روز افراد سعی می کنند دوستان و نزدیکان خود را با یک شوخی بامزه غافلگیر کنند. آقای تاد از شاگردانش می خواهد در این روز با یک شوخی فردی را غافلگیر کنند. برای جودی روز آوریل از جهت دیگری نیز اهمیت دارد زیرا روز تولدش است. پدر، مادر و برادرش در صبح روز تولدش به او هدایایی می دهند که یکی از آن ها حشره ای زیبا و جذاب است که در نظر اول مانند یک شاخه ی خشکیده به نظر می رسد. جودی با دیدن این حشره تصمیم می گیرد آن را در کنار تعداد دیگری از مدادها و چند تکه چوب در جعبه ای قرار داده و برای معلمش آقای تاد ببرد و روز اول آوریل او را غافلگیر کند. در کلاس درس ابتدا آقای تاد متوجه حشره نمی شود اما پس از حرکت حشره به سمت بیرون جعبه تمام کلاس از دیدن آن هیجان زده و غافلگیر می شود. آقای تاد از این شوخی خوشش می آید و به جودی می گوید منتظر باشد که امروز به شدت غافلگیر خواهد شد. جودی کمی نگران می شود و به خوبی نمی داند چه اتفاقی در انتظار اوست. زنگ آخر فرا می رسد و آقای تاد از جودی می خواهد به دفتر مدرسه رفته و جعبه ای را از خانم مدیر تحویل بگیرد و به کلاس بیاورد ... .

مجموعه ی جودی دمدمی و دوستان مجموعه داستان های کوتاهی هستند که شخصیت اصلی آن ها دختر کوچکی به نام جودی است. در هر یک از جلدهای این مجموعه اعضای خانواده، دوستان و هم کلاسی های جودی به نوعی نقش داشته و حوادثی را رقم می زنند که ماجراهای کتاب را تشکیل می دهند.

 


فهرست


فصل اول            ماهی آوریل و درخت های ماکارونی فصل دوم           رشته برشته فصل سوم          راز روز تولد گمشده

برشی از متن کتاب


بعد از مدرسه جودی داشت پوستر بهترین معلم دنیا را برای تابلوی اعلانات جدید آقای تاد درست می کرد. جودی گفت: «استینک کمکم کن یک شوخی پیدا کنم. می خواهم با آقای تاد یک شوخی سرکاری اول آوریل بکنم.» استینک گفت: «حرفش را هم نزن، نمی توانی با معلمت شوخی اول آوریل سرکاری بکنی. معلمت کارنامه ات را می نویسد، یاد نیست؟» -پس کمکم کن یک شوخی خیلی بامزه پیدا کنم. استینک گفت: «کوسن صدا دار چطور است؟ که تا بنشیند رویش صدا بدهد؟» جودی گفت: «نه خیلی خجالت آور است.» استینک پرسید: «دست مصنوعی چی؟ می توانی بگذاری توی کشویش.» جودی ته مدادش را جوید و گفت: «دیگر چی به فکرت می رسد؟» استینک گفت: «آدامس منفجر شونده؟» -آدامس توی مدرسه ممنوع است. استینک گفت: «فهمیدم.» انگشتش را به طرف پوستر جودی گفت: «چطور است روی بهترین معلم دنیا را خط بزنی و بنویسی بدترین معلم دنیا.» و غش غش خندید. جودی گفت: «این شوخی امتیاز منفی می گیرد، استینک. شوخی اول آوریل باید آدم را بخنداند، نه اینکه ناراحت کند.» استینک گفت: «راستی راستی؟» جودی گفت: «ببینم، وقتی من توی برشتوکت شیر آبی ریختم، یا لای ساندویچت سوسک پلاستیکی قایم کردم، یا کاری کردم که باور کنی شیرفروشمان، جک فراست، از قطب شمال آمده، ناراحت شدی؟» استینک گفت: «نه خیلی هم باحال بود.» جودی گفت: «پس دیگر حرفی ندارم.» صبح روز بعد، جودی با اینکه هنوز هیچ شوخی سر کاری ای پیدا نکرده بود که روی آقای تاد پیاده کند، شاد و سرحال از خواب بیدار شد. جودی به موشی گفت: «روز شوخی اول آوریل مبارک، موشی.» جودی بدو رفت طبقه پایین. بسته قلنبه سلنبه ای از طرف استینک روی میز بود. آخ جان. امروز روز تولد او، جودی دمدمی، بود، بی شوخی بابا گفت: «تولد مبارک، عسلکم.» مامان جودی را بغل کرد و موهای بهم ریخته اش را بوسید و گفت: «تولدت مبارک.» استینک همان طور که روی جوراب هایش سر می خورد، وارد اتاق شد و گفت: «صبر کن من هم بیایم. می خواهم وقتی هدیه ام را باز می کنی، ببینمت. یک چیزی برایت گرفتم که خیلی دلت می خواست داشته باشی.» جودی گفت: «بسته ات خیلی کوچک تر از توله سگ است.» استینک گفت: «باز هم حدس بزن. اما از مغازه پشم و پنجه خریدمش.» -تنبل دو انگشتی؟ شوگر گلایدر؟ -بازش کن. جودی کاغذ کادوی هدیه را پاره کرد. تنبل دو انگشتی نبود. شوگر گلایدر نبود. فقط ... یک تکه وش باریک و زشت توی یک ظرف پلاستیکی مخصوص نگهداری حشرات. یک دقیقه ی جک و جانوری صبر کن ببینم. آن تکه چوب پا داشت. پاهای لاغز و خلال دندانی. و آن چوب حرکت کرد. -وای! یک حشره که درست شبیه یک تکه چوب است. استینک گفت: «این یک عصای سرخپوستی است. بهش فرانکنچوبی هم می گویند. می خواستم برایت یک عصای گولیات بخرم. گولیات تقریبا به درازای دو تا خط کش است. اما قیمتش بیست و دو دلار بود. این یکی توی قسمت حراجی ها بود. چون یک پا نداشت. اما پایش دوباره در می آید. می بینی.» جودی سرش را تکان داد و گفت: «ممنونم استینک حشره. فکر کنم اسمش را بگذارم ترکه ای! وای، خیلی دلم می خواهد زود به راکی و فرانک نشانش بدهم و آقای تاد ...»    

(کتاب های فندق) نویسنده: مگان مک دونالد مترجم: محبوبه نجف خانی تصویرگر: اروین مادرید انتشارات: افق


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب آقای تاد در روز شوخی اول آوریل (جودی دمدمی و دوستان 7)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل