loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب آغوشش عشق بود - عادل دانتیسم

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب آغوشش عشق بود نوشته عادل دانتیسم توسط انتشارات شانی به چاپ رسیده است.

این کتاب مجموعه ای از اشعار سپید عاشقانه است که "عادل دانتیسم" به زیبایی هر چه تمام تر آن ها را سروده است. خط به خط اشعار این مجموعه رنگ و بوی عجیبی از عشق دارند، به گونه ای که پس از خواندن شعرهای این کتاب اگر عاشق نباشید، به شدت دل تان می خواهد عشق را تجربه کنید. "عادل دانتیسم" بعد از مجموعه ی موفق "عزیز روزهای من" سلیقه ی مخاطب را به خوبی شناخته است و می داند که چگونه شعر بسراید تا بتواند روح و ذهن مخاطب را درگیر کند. اما اشعار این مجموعه به قدری دلنشین و زیبا هستند که خواننده باور نمی کند این سروده ها صرفاً به خاطر استعداد و شناخت نویسنده از مخاطب این چنین زیبا از آب درآمده باشند. خواننده با تمام جان و دلش احساس می کند، خلق اشعاری با این زیبایی علاوه بر شناخت سلیقه ی مخاطب، نیازمند این است که شاعر خودش عشق را از نزدیک لمس کرده باشد. چرا که اگر عاشق نباشی، این چنین عاشقانه نوشتن، کمی دور از ذهن به نظر می رسد. "عادل دانتیسم" عشقی که خودش از نزدیک لمس کرده را به وجود مخاطب تزریق می کند و دنیای عاشقانه اش را پیش چشم همه ی خوانندگان این مجموعه، ترسیم می نماید. "آغوشش عشق بود" مجموعه ی خارق العاده و بی نظیری است که پیشنهاد می کنیم حتما اشعار زیبای آن را بخوانید تا معنای واقعی عشق و عاشق شدن را درک کنید.


برشی از متن کتاب


من جایِ تمام کسانی که دلتنگ نمی شوند برایت… من جایِ تمام کسانی که بی تابِ چشمهایت نیستند… من جایِ تمامِ کسانی که گفتند دوستت دارم و تو ماندی و آن ها نماندند… من جایِ تمامِ بوسه های نیمه راه آغوش هایِ جا مانده جایِ تمامِ “یادم تو را فراموش” ها من اصلا جای خودِ خدا هم دلم برایت تنگ شده بگذار مردم بگویند کفر می گوید گفتم مردم ؟ اصلا من را چه به مردم! من را همان خدا که چشمانِ تو را آفرید تا من دیوانه ات شوم کافیست ! همه چیز زیرِ سرِ همین خداست که تو را بی هیچ دلیلی انقدر برایِ دلِ من عزیز کرده که حتی به وقتِ دلگیری دلتنگت باشم همین خدایی که می داند تو گذرت هم این حوالی نمی خورد اما باز کلمات را مجبور به نوشتن برای تو می کند من جای تمام کسانی که کنارت هستند جای تمام کسانی که تو را می بینند جای تمام کسانی که در قابِ چشمانت جا دارند جای تمام کسانی که تو هرروز از حوالیِ شان گذر می کنی دلم برایت تنگ شده… * می دانم حوصله ی هیچ چیز را نداری حتی حوصله ی خواندنِ این کلمات را شاید دلت گرفته؛ گلایه داری؛ خسته ای هرروز که می گذرد بی معنی تر می شوند آرزوهایت؛ رویاهایت دلت یک آغوشِ امن می خواهد دلت خواسته شدن می خواهد دلت می خواهد محضِ رضایِ خدا یک بار هم سهمِ تو لبخند باشد باور کن؛ همه ی این ها را می دانم آنقدر می دانم که تمامش را گذرانده ام و می گذرانم حتی می دانی ؟ گاهی خوب است چشمانت را ببندی و داشته هایت را شمارش کنی خوبی هایت را مهربانی هایت را خوب است بشماری چند چشم شوقِ دیدارت را دارند چند گوش به انتظارِ صدایت پشتِ بوقِ ممتدِ تلفن نشسته اند بشمار چند نفر از دیدنت در کوچه و خیابان لبخند می زنند بشمار وجودت آرامشِ ناآرمی هایِ چند ناامید از روز و روزگار است چشمانت را ببند و تصور کن تمامِ روزهایی را که در پیشِ رو داری تمامِ آدم هایی که هنوز ملاقات نکرده ای و مطمئن باش میانِ همین روزها یک نفر یک جا آنقدر تو را می خواهد که یادت می رود روزی جایی کسی از سرِ ندیدن و کم دیدن تو را نخواست.. باید بدانی کسی که یک قلب را که تمام و کمال برایِ او می تٓپد نخواهد تا عمر دارد قلبی این چنینی برایِ لحظه هایش نخواهد بود * ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺑﯿﺎ ﯾﮏ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪﯼ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﻢ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﻡ ! ﻣﺘﻦِ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪﯼ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺷﺪ : ﺑﺎ ﺳﻼﻡ! ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪﯼِ ﺷﺨﺼﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥِ ﮐﺴﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮔﻤﺎﻧﺶ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻤﯽ ﺩﯾﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﻧﺠﻨﺒﺎﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ ﻣﺎ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪﯾﻢ ! ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﻪ ﺩﻟﯽ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺁﺷﻨﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻬﺎﯾﯽ ﮔﺮﻡ ﻣﺎ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪﯾﻢ ! ﺑﻪ ﺑﻮﺩﻧﯽ ﺑﯽ ﺭﻓتن ﺑﻪ ﺍﺷﮑﯽ ﺍﺯ ﺳﺮِ ﺷﻮﻕ ﺑﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺗﻪِ ﺩﻝ ﻣﺎ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪﯾﻢ ! ﺑﻪ ﺑﯽ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺍﺯ ﻫﺮﮐﺲ ﺟﺰ ﺍﻭﻝ ﺧﺪﺍ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﯾﮏ - تو - ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻣﻮﺍﺭﺩِ ﺫﮐﺮ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﯾﮏ ﮐﻮﻟﻪ ﺑﺎﺭﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﺮﺍﯼِ ﺗﻨﻬﺎ - ﯾﮏ - ﻧﻔﺮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ما نیازمندیم...!

شاعر: عادل دانتیسم انتشارات: شانی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب آغوشش عشق بود - عادل دانتیسم" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل