loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب آستریکس و مبارزه بزرگ

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب آستریکس و مبارزه بزرگ نوشته ی گوسینی  و اودرزو با ترجمه ی فریبرز افروزی توسط انتشارات سامر به چاپ رسیده است.

چندین صده قبل از میلاد مسیح در کشور کنونی فرانسه مردمانی زندگی می کردند که به آنها ” گُلو ” یا اهالی ” گُل ” می گفتند. این مردم با کشاورزی و شکار چرخ زندگی خود را می چرخاندند و همسایه ی شمالی رومی های ستیزه جو و شجاع بودند. روم یکی از بزرگ ترین شهر های جهان بود و توسط سرداری مقتدر به نام ” سزار ” اداره می شد. آنها همیشه در حال کشور گشایی بودند و تا سال 50 قبل از میلاد همه ی سرزمین های اطرافشان را اشغال کرده بودند. همه ی شهرها و دهکده ها به غیر از دهکده ی کوچک گُل؛ چون مردمان این دهکده بسیار قوی بودند و در برابر رومی ها ایستادگی می کردند. یکی از آهالی گُل ” آستریکس ” نام داشت و جنگجویی زیرک، باهوش و قوی بود. آستریکس به همراه دوستش ” اوبلیکس ” نیرومند ترین مرد دهکده، همیشه در حال ماجراجویی بود و تمام مأموریت های خطرناک و سخت به آن ها واگذار می شد و افراد مورد اعتماد ” رئیس ماتیکس ” بودند. رئیس ماتیکس، کدخدای دهکده و یک سرباز قدیمی و باوقار بود و با معجون هایی که جادوگری به نام ” جادوفیکس ” برایش ساخته بود به مردی شکست ناپذیر تبدیل شده بود. در آن دوران همچنان فکر به چنگ آوردن دهکده ی گُل در سر رومی ها می چرخید و هر از گاهی چند سرباز به عنوان گشتی ها به اطراف دهکده می فرستادند تا اوضاع را بسنجند و وقتی می دیدند که گُلی ها به طور آزادانه برای خود می چرخند و شکار می کنند خیلی حرص می خوردند. بنابراین رئیس یکی از قبایل روم از ” فلونیوس مکاروی ” وزیر زیرک خود خواست تا تدبیری بیاندیشد و او هم به یاد مبارزه ی بزرگ افتاد و خواست تا برنامه ای برای مبارزه ی بزرگ بچینند. مبارزه ی بزرگ بین دو قبیله برگزار می شود و فقط رئیس قبیله ها با هم مبارزه می کنند. هر رئیس که بتواند دیگری را شکست دهد پیروز میدان می شود و می تواند دهکده ی دیگری را به نام خود کند. اما از آنجایی که رومی ها می دانستند رئیس دهکده ی گُل، رئیس ماتیکس شکست ناپذیر است و با معجون های جادویی، جادوفیکس هیچ راه پیروزی برایشان باقی نمی ماند، ابتدا سعی کردند برای قبیله ی خود رئیسی تنومند پیدا کنند و سپس جادوفیکس را دستگیر کنند تا قبل از مسابقه هیچ اثری ازش نباشد که بتواند معجونی جادویی بسازد. اما در قبیله ی گُل همه از این ماجرا ها بی خبر بودند، فقط آستریکس بود که صبح هنگام شکار چند گشتی رومی را دید و در نظر گرفت که خبر هایی در راه است. حالا هم که جادوفیکس می خواست برای جمع آوری گیاهانی مخصوص به جنگل برود باید مراقبش می بود. همین که آن ها به جنگل رسیدند ناگهان رومی ها محاصره شان کردند و اوبیلکس هم که همراه آستریکس بود سنگ بزرگی را برداشت و خواست به سمت رومی ها پرتاب کند که ناگهان سنگ درست توی سر جادوفیکس خورد. این کار باعث شد رومی ها فکر کنند او را کشده اند و برگشتند تا آماده ی مبارزه ی بزرگ شوند. اما جادوفیکس نمرده بود؛ بلکه...

 


برشی از متن کتاب


در دورانی که گل تحت اشغال رومیان قرار داشت. دو دسته گلی زندگی می کردند... گروه اول نظم و آرامش سبک رومی را پذیرفته بودند و خودشون رو با فرهنگ و تمدّن اشغالگران وفق داده بودند. این ستون ها به چه دردی می خورند؟ اونها خونه ی من رو به سبک رومی در میارن. اگه از من بپرسی می گم بیشتر سبک یونانی گلی است. چه آدم نفهمی! حرف حق همیشه تلخه! گروه دوم همون رفقای خودمونند! گلی هایی که زیر بار حرف زور نمی روند، شجاع و خیلی جدی و خشن اند و غذاها و نوشیدنی های سنتی خودشون رو دوست دارند و بهترین تفریحشون هم اینه که رومی ها رو کتک بزنند. هی اونجا رو! آستریکس و اوبلیکس از شکار برگشتند! خب بچه ها تازه چه خبر؟ هیچی می بینی که! قوچ وحشی شکار کردیم. البته هاپوماتیکس هم کلی کمکمون کرد، اون شکارچیه خوبیه!!! اوه یادم رفت بگم که یک گشتی رومی هم دیدیم. این رومی ها دیوانه اند! در همین موقع در اردوگاه مستحکم روکی توتوروم... فرمانده نبولوس نیمبوس! گ... گشتی از مأموریتش برگشته! پناه بر ژوپیتر!!! چه بلایی به سرتون اومده؟ إإإ ما یه جفت گلی دیدیم... البته اونها یه سگ همراهشون بود... و دو تا گراز! پس می شوند پنج نفر! این گلی ها دارند ما رو دیوانه می کنند! باید یه راه حلی پیدا کنیم! اگه این خبر به روم برسه تو در معرض اتهام قرار می گیری! خب پیشنهادت چیه؟ فلونیوس مکاروس، مرد دست راست من! خب... من سال های ساله که تو این کشور دارم زندگی می کنم و به خوبی با آدام و رسوم گلی ها آشنا هستم. اونها یک رسمی دارند که می تونه خیلی به دردمون بخوره بهش می گن: مبارزه بزرگ. مبارزه بزرگ؟ بله! وقتی رئیس یک قبیله بخواهد رئیس قبیله ی دیگری هم بشه، با رئیس اون یکی قبیله مبارزه ی تن به تن می کنه و بازنده این مبارزه به همراه تمام قبیله اش تسلیم طرف پیروز میدان خواهد شد. و اگر هر دو رئیس زورشون به یک اندازه باشه ادامه مبارزه به صورت پرتاب بسته های کاه به همدیگه ادامه پیدا می کنه و قضاوت به رأی گیری عمومی گذاشته میشه. اگه ما بتونیم رئیسی پیدا کنیم که با این گلی های سرکش مبارزه کند مشکلمون حل میشه.

(یکی از ماجراهای استریکس) نویسنده و تصویرگر: گوسینی - اودرزو مترجم: فریبرز افروزی انتشارات: سامر

رنه گوسینی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب آستریکس و مبارزه بزرگ" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل