loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب آرتمیس فاول و گروگان گیری - افق

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
310,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب آرتمیس فاول و گروگان گیری نوشته ی اُ این کالفر و ترجمه ی شیدا رنجبر توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

داستان کتاب درباره ی " آرتمیس فاول " تبهکار نابغه ی دوازده ساله ای است که قصد دارد قدرت و ثروت خانوادگی اش را بازگرداند. خاندان فاول همگی قانون ستیز بوده و دستی در کارهای خلاف داشته اند. آرتمیس بعد از ورشکستگی و ناپدید شدن پدرش و بیماری مادرش، تصمیم می گیرد که با نقشه ای تبهکارانه ثروت هنگفت خانوادگی اش را دوباره احیاء کند و قدرت خانوادگی اش را بازگرداند. مادر او دچار افسردگی شدید است و خودش را در اتاقش حبس کرده و از نور گریزان است و دچار فراموشی شده و بین گذشته و حال و خاطرات خانوادگی و هر آنچه از همسرش و عاشقانه های جوانیش به یاد می آورد سرگردان است؛ این موضوع آرتمیس را رنج می دهد. او سعی دارد بهترین امکانات را فراهم کند تا مادرش از شرایط بحرانی بیرون بیایید. آرتمیس برای بازگرداندن قدرت به خانواده اش، سعی دارد یک جن را گروگان بگیرد و برای این کار یک آگهی چاپ می کند و یک واسطه در " هوشی مینه " پایتخت فیلیپین به او خبر می دهد یک اجنه ی دائم الخمر سراغ دارد، که به ازای اندکی مشروبات الکلی هر آنچه را که او بخواهد، تحویلش می دهد. آرتمیس به فلیپین سفر می کند و از جن دائم الخمر به بهای مقداری مشروب، کتاب قدیمی ای که اسرار زندگی اجنه و پریان را که در اعماق زمین زندگی می کنند، به دست می آورد. او با دقت از همه صفحات کتاب عکس می گیرد و آن ها را به کامپیوترش منتقل می کند. او موفق می شود کتاب را ترجمه کرده و به تمام قوانین و اسرار اجنه دست یابد. او متوجه می شود که اجنه اگر اموالشان به دست انسانی بیفتد، مطیع او می شوند و برای بدست آوردن آن هر کاری می کنند. آرتمیس متوجه می شود، تنها کاری که می ماند این است که یک جن را که از قوانین اطاعت نکرده و نیایش هایش را انجام نداده و قدرت خود را از دست داده را گروگان بگیرد.

او به همراه خدمتکار وفادارش " باتلر " که دارای قدرت بدنی زیادی است و با استفاده از فن آوری و نیروی تکنولوژی و ابزارهای الکترونیکی موفق می شود، اجنه ی مؤنثی را به نام " هالی شورت " را گروگان بگیرد. هالی شورت افسر پلیس است و برای تعقیب یک " ترول " که از زیر زمین گریخته و دیوانه وار همه چیز را در سطح زمین به هم ریخته، وارد مأموریت می شود. در طی مأموریت افسر مافوق او " روت " متوجه می شود که افسر هالی نیایش های مخصوصش را انجام نداده و دیگر نمی تواند از سپر پوششی نامرئی شدنش استفاده کند. روت او را توبیخ کرده و پس از پایان مأموریت از او می خواهد به محل نیایش برود. افسر هالی به سمت ایرلند می رود تا نیایش هایی که چهار سال ایت انجام نداده، را انجام دهد و قدرت نامرئی شدنش را بازگرداند. او برای طی مسیر به سطح زمین می آید تا از دیدن مناظر کوههای آلپ لذت ببرد. بلاخره او به ایرلند می رسد و بالهایش را باز می کند و برای این که گوشهایش کمی هوا بخورد کلاهش را از سرش بر می دارد و به زمین می اندازد. او خم می شود تا یک بلوط را از زمین بردارد و آن را در کنار آب رودخانه دفن کند و مراسم نیایش مخصوص را انجام دهد تا قدرتش را بازگرداند. در همان زمان آرتمیس و باتلر کمین گرفته اند و با استفاده از دوربین های مخصوص و ردیاب موفق می شوند افسر هالی را گروگان بگیرند. " فلی " مامور طراحی سیستم های امنیتی اجنه در زیر زمین با استفاده از ردیاب ها متوجه می شود که انسانها هالی را گروگان گرفته اند و او را با تزریق ماده ای بیهوش کرده اند. او این خبر را به روت می دهد. روت دستور می دهد، یک گروه ویژه برای نجات هالی به سطح زمین بروند و خود شخصا رهبری این مأموریت را به دست می گیرد. آرتمیس، اتاق یا در واقع سلولی را برای هالی آماده می کند و او را به وسیله ی دوربین کنترل می کند و خواهر باتلر، " ژولیت " را مأمور مراقبت از او می کند. آرتمیس به هالی دروغ می گوید و به او می قبولاند که سه روز بی هوش بوده و تحت تأثیر مواد بیهوشی و هیپنوتیزم تمام اطلاعات مورد نظر را به آرتمیس داده است. این موضوع باعث سرخوردگی افسر هالی می شود و او سعی می کند فرار کند. آرتمیس که فکر می کرد می تواند با دست یابی به قوانین جن ها، آن ها را مطیع خود کند ناگهان غافلگیر شده و درمی یابد که اجنه خلاف مقرراتشان عمل کرده و رگیری بالا می گیرد....

 

 


برشی از متن کتاب


فصل پنجم شکست در عملیات فرمانده روت داشت به سیگارش که از قارچ های سمی درست شده بود پک می زد. بچه های گروه اصلاح در شاتل از بوی آن داشتند بی هوش می شدند. حتی بوی گند ترول، که حالا در غل و زنجیر بود، در مقابل آن به نظر دلپذیر می آمد. البته هیچ کس جرأت حرف زدن نداشت؛ رییس حتی از یک کورک چرکی روی باسن هم حساس تر شده بود. برعکس، فلی بدش نمی آمد سر به سر مافوقش بگذارد. به مخص اینکه روت با موفقیت از عملیات برگشت، با صدای گوشخراشی داد زد: "فرمانده! کشیدن این چیزهای بو گندو این جا ممنوعه. کامپیوترها از بوی دود خوششون نمی آد!" روت اخم کرد. مطمئن بود که فلی این حرف را از خودش درآورده است. گرچه، اصلا نمی خواست ریسک کند و باعث خرابی کامپیوترها شود، آن هم وقتی که به او هشدار داده بودند. پس سیگار را در فنجان قهوه ی گرملینی که از کنارش رد می شد، خاموش کرد. - خیله خب فلی! بگو ببینم منظورت از این داد و فریادا چیه؟ بهتره این دفعه خبرای خوش داشته باشی! سنتور استعداد عجیبی در هوچیگری داشت. یک بار فقط به این خاطر که ایستگاه های ماهواره ای آدمیزادش از کار افتاده بودند، وضعیت آماده باش ٢ را اعلام کرده بود. فلی به طعنه گفت: "عالیه، خیلی خوب" اما برای اینکه خیالش را راحت کند، اضافه کرد: "یا بهتره بگم بد؟ خیلی بد؟" روت احساس کرد زخم روده اش مثل آتش فشان غلغل می کند. - چرا بد؟ فلی ایرلند را روی ماهواره ی اروپا پیدا کرد. - ارتباطمون با سروان شورت قطع شده. روت با غرولند گفت: "آخه چرا باید تعجب کنم؟" و با ناراحتی صورتش را با دست هایش پوشاند. - تمام مدتی که از روی آلپ می گذشت، رد اونو داشتیم! آلپ؟ از راه زمین رفته بود؟ فلی سرش را تکان داد و گفت: "می دونم، می دونم، بر خلاف مقرراته. اما همه این کارو می کنن." فرمانده هم بر خلاف میلش حرف او را تأیید کرد. چه کسی می توانست در مقابل منظره ی آلپ مقاومت کند؟ زمانی که خودش هم یک پلیس تازه کار بود، همین گزارش را درباره ی او داده بودند. فلی روی صفحه ی مونیتور یک VT را باز کرد. - این فیلمی یه که از دوربین کلاهخود هالی به دستمون رسیده. الان روی دیزنی لند پاریس هستیم... سنتور فیلم را با سرعت جلو برد. - حالا داره با دلفین ها خوش و بش می کنه، تو ساحل ایرلند. هنوز اتفاق بدی نیفتاده. نگاه کن، این جا ردیابش رو روشن کرده. داشته دنبال یه جایی برای انجام مراسم می گشته. منطقه ی پنجاه و هفت روشن شده، پس رفته اونجا. - چرا نرفته تارا؟ فلی نیشخندی زد و گفت: "تارا؟ تمام جن و پری های نیم کره ی شمالی الان دارن دور سنگ فاول پایکوبی می کنند. اون قدر سپر پوششی جن و پری غیب شده اون جاست که انگار منطقه زیر آبه." روت از بین دندان های به هم فشرده اش خرخر کرد. - بزن بره جلو، لطفا. - خیله خب، باشه. حالا نمی خواد قاتی کنی. -فلی چند دقیقه ی دیگر از نوار را جلو برد. -قسمت جالبش این جاست... یه فرود نرم و قشنگ داره، بعد بال ها رو آویزون می کنه. این جا کلاهخودش رو در می آره. روت دوباره اعتراض کرد: "بر خلاف مقرراته. افسرای نیروی ویژه نباید هیچ وقت..." فلی جمله اش رو ادامه داد: "افسرای نیروی ویژه نباید هیچ وقت کلاهخودشون رو روی زمین بزارن، مگر اینکه خراب شده باشه. بله، فرمانده! ما همه می دونیم توی کتابچه ی قانون چی نوشته. اما شما می خوایید بگید که خودتون هیچ وقت بعد از چندین ساعت پرواز توی آسمون، نذاشتین کله تون یه کمی هوا بخوره؟" روت با عصبانیت گفت: "نخیر. حالا ببینم، تو کی هستی؟ مادر خونده ی اونی که این قدر ازش دفاع می کنی؟" بزن بره قسمت مهمش!" فلی لبخند پیروزمندانه ای زد. بالا بردن فشار خون روت یکی از مزایای جنبی شغل او بود. هیچ کس دیگری جرئت چنین کاری را نداشت. آن هم به این خاطر که هر کس دیگری را که چنین اهانتی می کرد، می شد اخراج کرد، اما فلی را نه. تمام سیستم کامپیوتری را فلی شخصا از صفر طراحی کرده بود و اگر هر کس دیگری غیر از او سعی می کرد آن را روشن کند، ویروسی مخفی باعث می شد صدای بسیار وحشتناکی توی گوش های نوک تیزش بپیچد. -قسمت مهم، ایناهاش. نگاه کن. هالی یک دفعه کلاهخودو می اندازه. حتما با این کار باعث شده لنز دوربین به طرف زمین قرار بگیره، چون ما دیگه تصویر نداریم. البته هنوز صدا رو داریم. الان بلندش می کنم. فلی صدا را بلند کرد تا صدای زمینه بهتر شنیده شود. - کیفیتش زیاد خوب نیست. میکروفن روی دوربینه. برای همین، صداهای اضافه ی خاک و برگ های روی زمین هم هست. صدایی که کاملا مشخص بود صدای آدمیزاد است، گفت: "به به، ترقه بازی هم که می کنی." صدا بم بود، که نشان می داد طرف هیکل درشتی دارد. روت یک ابرویش را بالا انداخت. - ترقه بازی؟ - اصطلاح عامیانه برای هفت تیر. - اوه. بعد یک دفعه مفهوم این جمله ی ساده در ذهنش شکل گرفت. - پس حتما هالی اسلحه کشیده.

  • نویسنده: اُ این کالفر
  • مترجم: شیدا رنجبر 
  • انتشارات: افق

مشخصات

  • مترجم شیدا رنجبر
  • نوع جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 13
  • سال انتشار 1398
  • تعداد صفحه 456

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب آرتمیس فاول و گروگان گیری - افق" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل