loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب آرتمیس فاول و انتقام اپال | نشر افق

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب آرتیمیس فاول و انتقام اپال

کتاب "آرتیمیس فاول و انتقام اپال" جلد چهارم از مجموعه‌های داستانی "آرتمیس فاول" می‌باشد که رمانی هیجان‌انگیز و نفس‌گیر را در اختیار مخاطب نوجوان قرار می‌دهد.

ماه‌هاست که از اقدامات شورشگرانه‌ی باند سه رئیسه‌ی گابلین‌ها می‌گذرد؛ اقداماتی خرابکارانه با هدف بدست آوردن قدرت در دنیای زیرزمینی که به تحریک اپال کوبویی و "باریر کادگیون" (یکی از افسران ناراضی) ایجاد گردید و در نهایت با شکست مواجه گشت. پس از این واقعه، اپال کوبویی، دچار اختلالات عصبی می‌شود؛ اختلالاتی که او را به یک بیمار روانی مبدل می‌کند. در نتیجه، جهت درمان، به کلینیک روان‌شناسی "جی. آرگون." منتقل می‌گردد؛ کلینیکی خصوصی و مجهز که به منظور معالجه‌ی بیماران خود، دستمزد هنگفتی دریافت می‌کند. این مرکز توسط "جربال آرگون" اداره می‌شود؛ پزشکی متبحر و توانا که تمامی وظایف خود را به دقت انجام می‌دهد.

پلیس امنیتی دنیای زیرزمینی، از همان ابتدای انتقال اپال به این کلینیک، کوبویی را تحت نظر قرار داده‌اند. زیرا این زن، یکی از شرورترین و خطرناک‌ترین شهروندان شهر "هون" به شمار می‌رود. در طول این مدت، آرگون نیز، به طور مداوم، با استفاده از نمایشگرهای حسگر مغزی، و تجارب شخصی و حرفه‌ای خویش، وضعیت جسمانی اپال را مورد بررسی قرار می‌دهد تا در صورت مشاهده‌ی علائمی از بازگشت سلامت به جسم اپال، آن را گزاش نماید. غافل از اینکه، کوبویی، از مریدان سرسخت "گولا شوئیم" است و از مهارت ویژه و خاصِ شوئیم، برخوردار می‌باشد. او با استفاده از این تواناتی، می‌تواند به خواب کمایی فرو برود؛ برای رسیدن به چنین وضعیتی، معمولا به چندین دهه تمرین و ریاضت نیاز است؛ امری که اپال آن را در چهارده سالگی خود فرا گرفته. مزیت این حالت از خواب، این می‌باشد که جن مورد نظر، پس از بیداری، با سلامت کامل از خواب برمی‌خیزد. ولی حسگرها و دستگاه‌های پیشرفته نمی‌توانند این کمای مصنوعی و ساختگی را تشخیص بدهند؛ موضوعی که آرگون و تجهیزات او نیز از آن مستثنی نیستند. در نتیجه، اپال منتظر فرصتی مناسب است که از این مکان فرار کرده و با گریز از چنگال عدالت، مجددا اقدامات شرورانه‌ی خود را از سر بگیرد.

تحت چنین شرایطی، آرتمیس فاول، به زندگی عادی خود در دنیای روی زمین می‌پردازد. وی هم‌اکنون، چیزی از موجودات زیرزمینی و زندگی آن‌ها را به خاطر نمی‌آورد. زیرا حافظه‌اش توسط مقامات دنیای زیرزمینی به طور کامل پاک شده است. در واقع فاول تنها کسی می‌باشد که می‌تواند در برابر اپال ایستادگی نماید. اما آیا حالا نیز با وجود فراموشی، می‌تواند به موجودات زیرزمینی یاری برساند و مانع اقدامات اپال شود؟!

شخصیت اصلی قصه، "آرتمیس فاول" نام دارد. او نوجوانی بسیار باهوش و زیرک است که در کنار خانواده‌ی ثروتمند خود زندگی می‌کند. فاول، از دنیای زیرزمینی آگاه می‌باشد؛ دنیایی پر از موجودات افسانه‌ای مانند "لپرکان‌ها"، "دورف‌ها"، "گابلین‌ها"، "پیکسی‌ها" و بسیاری دیگر که همچون انسان‌ها، با مشکلات زیادی در زندگی خود مواجه می‌شوند. فاول، به عنوان قهرمان و ناجی، همواره با استفاده از توانایی‌ها و خرد خویش، به حل معضلات جدی این موجودات می‌پردازد و دنیای زیرزمینی را از چنگال افراد شرور و دشمنانش نجات می‌دهد. یکی از این افراد شرور "اپال کوبویی" می‌باشد؛ موجودی از نوع پیکسی‌ها که دشمن سرسخت فاول نیز به شمار می‌رود.

 

برشی از متن کتاب آرتمیس فاول و انتقام اپال

آرتمیس احساس خاصی داشت که قبلا در زندگی‌اش تجربه نکرده بود. احساس ترس مطلق. دست‌هایش می‌لرزیدند و زنجیزهای دستبند را به همراه خود می‌لرزاندند. مغزش نمی‌توانست وضعیت موجود را تحلیل کند.

تنها چیزی که مدام با خودش تکرار می‌کرد این بود، هیچ کاری نمی‌تونم بکنم، هیچ کاری.

هالی پیش دستی کرد، او را بلند کرد و به طرف ماکت‌های چادر فروشندگانی که کنار یک رودخانه‌ی خروشان بودند، هل داد. هر دو، پشت چادر کرباسی کهنه‌ای کز کردند و از میان پارگی‌های آن که با چنگال‌های بلندی ایجاد شده بود، به ترول‌‌ها زل زدند. دو ماکت متحرک فروشنده‌ها بیرون چادرها روی حصیرهایی نشسته بودند و سبدهای‌شان پر بود از مجسمه‌های کوچکی از آراتمیس الهه که از طلا و عاج ساخته شده بودند. هیچ‌کدام از ماکت‌ها سر نداشتند. سر یکی از آن‌ها کمی آن طرف‌تر توی خاک‌ها افتاده بود و مغز مصنوعی‌اش از میان سوراخی که جای گاز بود، بیرون زده بود.

هالی با نگرانی گفت: «باید این دستبندها رو باز کنیم.»

آرتمیس یواش گفت: «چی؟»

هالی دستبندش را جلوی صورت آرتمیس تکان داد.

- باید همین حالا این دستبندها رو باز کنیم! خاک فقط چند دقیقه از ما حفاظت می‌کنه، بعد ترول‌ها رد ما رو پیدا می‌کنن. باید بریم توی آب، با این دستبندها غرق می‌شیم.

چشم‌های آرتمیس گرد شد.

- بریم توی آب؟

هالی توی صورت آرتمیس، زیر لب غرید: «طلاها تو یادت می‌آد؟ اگر بمیری دیگه نمی‌تونی طلا جمع کنی. باورم نمی‌شه، آرتمیس فاول بزرگ با اولین مشکلی که روبه‌رو شد از پا افتاد. ما قبلا توی مخصمه‌های بدتر از این هم گیر افتادیم.»

گرچه این حرف دقیقا درست نبود، اما پسره‌ی خاکی که نمی‌توانست به خاطر بیاورد، می‌توانست؟

آرتمیس سعی کرد بر خودش مسلط شود. وقت برای مراقبه‌ای آرام‌کننده نبود، او فقط باید حسی را که برای اولین بار داشت تجربه می‌کرد، سرکوب می‌کرد. از لحاظ روانی، کار بسیار خطرناکی بود، اما بهتر از این بود که بین دندان‌های یک ترول به تکه‌های گوشت تبدیل شود.

آرتمیس دستبندش را به دقت وارسی کرد. از جنس یک جور پلیمر پلاستیک بسیار سبک بودند. قفل دیجیتالی را در وسط آن‌ها کار گذاشته بودند، به این ترتیب کسی که دستبندها را به دست داشت نمی‌توانست...

کتاب آرتمیس فاول و انتقام اپال اثر اُ این کالفر و ترجمه شیدا رنجبر توسط نشر افق به چاپ رسیده است.


فهرست


درباره‌ی نویسنده

مقدمه

پیش‌گفتار

تسلط کامل

دزد اجنه

چیزی نمانده بود

فرار از خطر

ملاقات با همسایه‌ها

به اندازه‌ی ترول ناگوار

معبد آراتمیس

گفت‌وگوی هوشمندانه

دختر کوچولوی بابا

عقل سلیم

خداحافظی آخر

موخره



  • نوبسنده: اُ این کالفر
  • مترجم: شیدا رنجبر
  • انتشارات: افق

مشخصات

  • مترجم شیدا رنجبر
  • نوع جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 8
  • سال انتشار 1397
  • تعداد صفحه 544

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب آرتمیس فاول و انتقام اپال | نشر افق" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل