loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب آخرین شاگرد 6 (برخورد شیاطین)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب برخورد شیاطین جلد ششم از مجموعه‌ی آخرین شاگرد، نوشته‌ی جوزف دیلینی و ترجمه‌ی مریم منتصرالدوله توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

تام در سومین سال آموزش تحت نظر محافظ گرگوری، اطلاعات زیادی درباره‌ی خود و مادرش به دست می آورد او متوجه شده مادرش اهل یونان است و از مبارزه با موجودات اهریمنی و جادو سر رشته دارد؛ همچنین فهمیده نیروهای عجیبی که در وجود خود حس می کرد را از مادرش به ارث برده و این که پسرِ هفتم از هفتمین پسر است (تام پسرِ هفتم پدرش است و پدرش هم پسرِ هفتمِ پدرِ خود بوده)، موهبتی با ارزش محسوب می شود. مادر تام بعد از مرگ پدر به وطنش برگشته و مشغول مبارزه با شیاطین و نیروهای اهریمنی شده است. یکی از بزرگترین شیاطین یونان که اُردین نام دارد، قاتل هایی را از دنیای تاریکی برای کشتن تام و مادرش می فرستد تا از خون آن ها برایش ببرند و او با نوشیدنش قدرتمند تر شود. مادر از یونان برمی گردد تا به کمک تام و دوستانش بتواند اُردین را از بین برده و جان خود و فرزندش را نجات دهد. اما محافظ به تام هشدار می دهد که اگر با مادرش برود، دیگر او را به شاگردی نمی پذیرد! در این شرایط تام مجبور به انتخاب می شود.

مجموعه‌ی آخرین شاگرد در جلدهای متعدد به چاپ رسیده است و قصه‌ی "تام" پسری سیزده ساله که پسر هفتم خانواده است را نقل می کند. او برای تبدیل شدن به  یک محافظ و از بین بردن موجودات شرور و پلیدی که آرامش مردم سرزمینش را به هم ‌ریخته اند، باید به مدت پنج سال تحت نظر استاد گرگوری پیر که یک محافظ کارکشته است، دوره ای را گذرانده و آموزش های خاصی را پشت سر بگذارد. آلیس که برادر زاده‌ی یکی از جادوگران    خطرناکِ معروف است ولی خودش فرد درستکاری است، طی ماجرایی با تام آشنا می شود و چندین بار جانش را از مرگ نجات می دهد. او در طول دوره‌ی آموزش تام را یاری می کند. اتفاقاتی که در طول این پنج سال رخ می دهند، داستان جلدهای مختلف کتاب را شکل می دهند.

 


فهرست


قاتل زیبارو کتاب مرجع حیوانات تغییر تصمیم گیری آلیس دین پیش بینی رعب آور آغاز سفر زنان جوان من کی ام؟ هیئت نمایندگان سیزده نفر حمله ی شبانه جادوگران خون آشام خون من بدشانسی به سمت ارد جام را پر کن موجودات آتشین معامله تقدیر واقعیت ها دندان تیز آخرین صحبت ها غول وحشت ممکن نیست واقعیت داشته باشد یادداشت های روزانه توماس ج. وارد

برشی از متن کتاب


ناخدا و خدمه ی کشتی بین دکل ها چماق به دست ایستاده بودند، اما انگار جرات جنگیدن نداشتند. قطعاً از این که جادوگران پندل کمک مان می کردند، خوشحال بودیم. از ترس و هیجان دهانم خشک شده بود، سعی کردم خودم را آرام کنم. همان موقع دست پر زوری را روی شانه ام احساس کردم. دست مادرم بود. گفت: "نه پسرم." و از بقیه دورم کرد: "تو خودت رو از این جنگ دور نگه دار. نباید صدمه ای ببینی. کارهای مهم تری توی یونان داری." سعی کردم مادرم را قانع کنم، اما نشد. خیلی ناراحت کننده بود که دیگران می توانستند بجنگند من نه. دوست نداشتم، اما ناچار بودم حرف مادرم را گوش کنم. بنابراین کنارش ایستادم و عصبانی بودم از این که نمی توانستم در جنگ شرکت کنم. خیلی منتظر نماندیم. کشتی دزدان دریایی نزدیک تر شد و خدمه اش قلابی به سمت کشتی ما پرتاب کردند و دو تا قایق را با هم کشیدند. پهلوی چپ کشتی آن ها پهلوی راست کشتی ما را خرد کرد. بعضی از دزدان دریایی روی عرشه با غرور راه می رفتند و خنجر و شمشیر و چماق های بزرگی در دست داشتند که با میخ روی شان کار شده بود. بی رحم و ظالم به نظر می رسیدند. بقیه شان پایین دکل ها ایستاده بودند و مثل لاشخورها نگاه مان می کردند و ما را به چشم جنازه های متحرک می دیدند. اما قبل از این که اولین دزد دریایی از روی کشتی خودش بپرد، جادوگران از انباری بیرون آمدند؛ گریملکین پیشاپیش آن ها بود. لباس رزم بر تن داشتند و منتظر اشاره ای بودند. آب از دهان بعضی شان جاری بود و تشنه ی خون بودند. بقیه هم مثل سگ شکاری عو عو می کردند و هیکل شان از شدت هیجان می لرزید. همه ی جادوگران وحشی به نظر می رسیدند، اما هیچ یک قوی تر از گریملکین نبودند که پیشتاز بود و به خط مقدم جنگ هدایت شان می کرد. آلیس هم آن جا ایستاده بود و مثل بقیه مصمم و جدی بود. ناخدای کشتی دزدان دریایی مرد درشت هیکلی بود که خنجر بزرگش را به اهتزاز درآورد و به عرشه ی سلست پرید. او اولین نفری هم بود که مرد. گریملکین خنجرش را از غلاف و از پشت شانه اش درآورد و مستقیم پرتاب کرد و به گلوی ناخدایشان نشست. او چنان غافلگیر شد که قبل از این که خنجر از دستش بیفتد، جسد بی جانش با صدای بلندی روی عرشه ی کشتی پهن شد. بقیه ی دزدان دریایی فوری روی کشتی ما پریدند و مبارزه شروع شد. محافظ و آکرایت عقب ایستاده بودند. ناخدا و خدمه اش هم بی خیال ایستاده بو ند و حتماً خیال شان راحت بود که به کمک آن ها نیازی نیست. جنگ روی عرشه ی کشتی ما طولی نکشید. بعد از زد و خورد اولیه و سختی که دزدان با جادوگران داشتند، فوری به کشتی خودشان برگشتند. با توجه به صحنه هایی که دیده بودند به خصوص مرگ ناخدای شان، بدون شک ترجیح می دادند عقب نشینی کنند. اما قلاب های آهنین برای خودشان دردسر شده بود. قبل از این که بتوانند آن ها را باز کنند تا دو کشتی از هم جدا شود، جادوگران به طرف شان حمله کردند. صدای فریاد جادوگران شنیده می شد که از حرص رسیدن به خون بود. جادوگران روی کشتی دزدان دریایی پریدند و....    

نویسنده: جوزف دیلینی مترجم: مریم منتصرالدوله انتشارات: افق

جوزف دیلینی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب آخرین شاگرد 6 (برخورد شیاطین)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل