محصولات مرتبط
کتاب و تو چه می دانی درد یعنی چه؟ اثر سلیم باب اله اوغلو با ترجمه ی صالح سجادی در نشر چشمه به چاپ رسیده است.
"و تو چه می دانی درد یعنی چه؟ " کتابی زیبا و دل انگیز از اشعار خواندنی و جذابی می باشد که به ادبیات مدرن خطه ی آذربایجان تعلق دارد. در واقع این اثر دربرگیرنده ی سه مجموعه شعر مطرح و تاثیرگذار "سلیم" است که شامل "کسی به سرهنگ نامه نمی نویسد"، "تقویم شاعرانه" و "دفتر عکس های الیاس گوچمن" می باشد. شاعر با بهره گیری از قدرت بیانی پرنفوذ، گیرا و روان به وصف احساسات زیبای خود پرداخته و موجب خلق اشعاری بسیار مفهومی و قدرتمند شده که به راحتی با مخاطب ارتباط برقرار می کند. تمامی اشعار او دربرگیرنده ی حزنی عمیق و دائمی است که از غم موجود در روح و قلب شاعر سرچشمه می گیرد؛ انتخاب نوع کلمات، واژه پردازی ها، ترکیب و آرایش عبارات در کنار یک دیگر، چنان هنرمندانه، دل نشین و ماهرانه صورت گرفته که با خواندن آن، مفهوم و مقصود سراینده به راحتی به خواننده منتقل می گردد و تمام ذهن و روح او را تحت تاثیر محتوای اشعار قرار داده و تا پایان کتاب با خویش همراه می سازد و در نهایت استادانه او را به دنیای خیالی و شاعرانه ی خود وارد کرده و لحظاتی زیبا و احساسی را برایش خلق می کند.
برشی از متن کتاب
تو می دانی درد یعنی چه؟ تو می دانی درد یعنی چه؟ درد کشیدن یعنی چه؟ عصیان یعنی چه؟ تو فکر می کنی خیره شدن طولانی به دیواری سفید از خراب کردن آن راحت تر است؟ نه دوست من! هنوز نمی دانی درد کشیدن چیست عصیان چیست تو که حتی خودت هم نیستی یک روز صبح هنوز خورشید طلوع نکرده وقتی مه سرد تو را بیدار می کند و چشم باز می کنی و زل می زنی به سقف روزی که رخت خواب جامه ات و خودت از شدت مچاله شدن از هم تشخیص داده نمی شوید و پنجره ها و درها بسته اند و حیران از خودت می پرسی: این باد سرد از کجا می وزد؟ و حتی اگر هم بخواهی نه نامت، نه هویتت و نه حتی جایی که در آن هستی یادت نمی ماند. وقتی زبانت به کام چسبیده و دهانت طعم گل می دهد و هوس روشن کردن یک نخ سیگار از دلت می گذرد و گوگرد کبریت مثل فکری عاصی و خشمگین گر می گیرد و تکه ای از گوگرد بی هوا دستت را می سوزاند و آن لحظه ناگهان زن ها خشم و تن جوانت را که مدت هاست از یاد برده ای دوباره به خاطر خواهی آورد اما سعی کن به این عادت نکنی چون که از این حال لذت خواهی برد و چشم هایت – به یقین- پر خواهند شد. آخر تو چه می دانی درد یعنی چه؟ تو که حتی خودت هم نیستی؟ تو که حتی خودت هم نیستی تو که هنوز بوی شراب و زن می دهی. رفیق! بدان که عصیان و درد از لحظه ی به یاد آوردن خویش آغاز می شود از شنیدن خویشتن عصیان در حقیقت عادت زندگی با خویش است هی رفیق! صد سال پیش و شاید هم بیش تر یک ملی گرا به یک بلشویک نوشت: «وقتی من انقلابی گری می کردم پدران و مادران شما زیر صندلی ها دنبال حبه قند می گشتند.» هیچ فرقی هم ندارد حالا می دانی چرا؟ حالا نه ملی گرا هست و نه بلشویکی زیرا آن ها هم نمی دانستند عصیان یعنی چه. هیچ وقت به کودکان دقت کرده ای؟ هیچ وقت به کودکان دقت کرده ای؟ نه وقتی اسلحه بازی می کنند وقتی بی هوا برابرت می ایستند و می گویند: «ببین! من همین حالا می میرم.» و بعد دراز می کشند و با تبسم چشم هایشان را می بندند کمی بعد با خنده چشم ها را باز می کنند و از جایشان بلند می شوند. نمی خواهم حرف های باشکوه و خوش آب و رنگ بزنم. برای این حرف ها دیر است می گویم کاش کمی کودک بودیم. به پدرم تو کمی از من شیک پوش تر تو حساس من کمی خوش گذران کمی ولخرج و از خود راضی کمی هم بدبخت و خوش شانس تو هم از من ناراضی من اوقات ناامیدی زیادی دارم دور از تو در این شهر بزرگ بی معنا می گردم و خود خوری می کنم گناهان زیادی دارم صبح ها به عکس تو، و شب ها به آیینه نگاه می کنم و همین طور پیر می شوم موهای سفیدم زیاد شده تو چیزهای زیادی را بدست آوردی چه چیزی برای گم کردن داشتی؟ من هیچ چیز به دست نیاوردم...
فهرست
مقدمه ی مترجم
- تو چه می دانی درد یعنی چه؟
- هیچ به کودکان دقت کرده ای؟
- نو کمی از من شیک پوش تر...
- البته، البته، البته یک روز
- راستش را بگو، نازنین!
- حافظه ی زمان
- اگر سکوت طولانی شد
- تا حالا هیچ وقت به...
- روزی می رسد که خورشید خواهد خندیدی
- آن روز...
- کلمه
- صدایی در من بزرگ می شود
(مجموعه شعر) شاعر: سلیم باب اله اوغلو مترجم: صالح سجادی انتشارات: چشمه
مشخصات
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 1
- تعداد صفحه 122
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران