loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب سه روز برای دیدن - هلن کلر

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب سه روز برای دیدن به قلم هلن کلر و ترجمه ی مرضیه خوبان فرد در انتشارات روان شناسی و هنر به چاپ رسیده است.

"سه روز برای دیدن" کتابی تاثیرگذار و زیبا در باب بینایی و لذت برخورداری از این نعمت می باشد که توسط هلن آدامز کلر، نویسنده ی معروف نابینا و ناشنوای امریکایی تبار به رشته ی تحریر درآمده است. در واقع وی در سن 18 ماهگی به دلیل ابتلا به بیماری مننژیت، بینایی و شنوایی خود را به طور هم زمان از دست داده و در دنیایی تاریک و ناشناخته پرورش می یابد تا این که در سن شش سالگی، معلمی به نام سالیوان مسئولیت برقراری ارتباط و آموزش او را بر عهده گرفت و سرسختانه مسیری روشن را در برابر دیدگان نابینای هلن نمایان ساخت. نویسنده در طول محتوای کتاب حاضر، ضمن گوشزد کردن لزوم قدردانی و سپاس گزاری از نعمات بی شمار خداوند از قبیل بینایی، از سه روز برای دیدن سخن می گوید؛ سه روز خیالی، که اگر طی آن، موهبت دیدن در اختیارش قرار گیرد، با چشمانی روشن و فرصتی کوتاه، قصد مشاهده ی چه چیزهایی را دارد و از مخاطب خویش نیز می خواهد تا او هم به این مساله بیندیشد. وی با به کارگیری از لحنی گرم و صمیمی، و توصیفاتی زیبا و دل انگیز، تمامی احساسات و نگرش خود را در رابطه با موضوع مذکور بازگو نموده و با ابراز جملاتی پرنفوذ، در قلب و روح خواننده رسوخ کرده و او را با بند بند عبارات کتاب خویش همراه می سازد.


برشی از متن کتاب


همه ی ما داستان های مهیجی را خوانده ایم که قهرمان در آن ها، زمان خاص و محدودی برای زندگی در اختیار دارد. گاهی اوقات این زمان به – مدت یک سال است و گاهی اوقات به کوتاهی بیست و چهار ساعت. اما همیشه دوست داشتم بدانم شخص محکوم به مرگ، آخرین روزها و ساعت های عمرش را چطور می گذارند و چگونه انتخاب می کند. البته من درباره ی مردمان آزادی صحبت می کنم که حق انتخاب داشتند نه درباره ی مجرمان محکومی که نیمی از فهالیت شان به سختی مشخص می شود. چنین داستان هایی فکر ما را به کار می اندازد و از خودمان می پرسیم تحت شرایط مشابه چه باید کرد. باید چه وقایعی، چه تجربه هایی، چه ارتباط هایی در آن ساعت های آخر جمع کنیم؟ مانند انسان های فانی باید در مرور گذشته چه شادی هایی پیدا کنیم و چه تعصب هایی؟ گاهی اوقات فکر می کنم چه خوب است این که هر روز به گونه ای زندگی کنیم که گویی فردا باید بمیریم چنین نگرشی به وضوح بر ارزش های زندگی تاکید می کند هر روز باید با مهربانی و شوق و اشتیاق به شناخت و درک زندگی کنیم که اغلب این فرصت از دست می رود وقتی که زمان، پیش از ما در مناظره ی یکنواخت روزها و ماه ها و سال های زیادی که می آیند، امتداد پیدا می کند. البته، افرادی هم هستند که شعار خوش گذرانی «بخور، بنوش، شاد باش» را سر می دهند، اما اکثر مردم با حقیقت «مرگ قریب الوقوع» تنبیه خواهند شد. در داستان ها، معمولا قهرمان محکوم در آخرین دقیقه با خوش شانسی نجات داده می شود، اما تقریبا همیشه احساسش نسبت به ارزش ها تغییر می کند. او نسبت به معنای زندگی و ارزش های معنوی ابدی آن حساس تر و قدر دان تر می شود. معمولا می گویند کسانی که در سایه ی مرگ زندگی می کنند یا زندگی کرده اند در هر کاری که انجام می دهند، شیرینی لذت بخشی به وجود می آورند. به هر حال، اکثر ما زندگی را حق خود می دانیم و آگاهیم که روزی باید بمیریم. اما معمولا آن روز را در آینده خیلی دور ترسیم می کنیم. هنگامی که در سلامت و شادابی هستیم مرگ تقریبا باور نکردنی است و به ندرت به مرگ فکر می کنیم. اگر بدانید در شرف مبتلا شدن به نابینایی هستید شاید واقعیت نداشته باشد، اما به هر حال اگر واقعا با این تقدیر مواجه شوید، چشم های تان به روی چیزهایی باز خواهد شد که هرگز ندیده اید و خاطرات دیدن آن ها را برای شب تاریک طولانی «نابینایی» که در پیش دارید جمه خواهید کرد. شما از چشمان تان طوری استفاده خواهید کرد که قبلا هرگز چنین نکرده اید. هر چیزی را که می بینید برای شما عزیز خواهد بود چشم های تان هر شیئی را که در محدوده ی نگاه تان قرار می گیرد لمس می کند و از آن استقبال می کند. پس سرانجام شما واقعا خواهید دید در دنیای جدید زیبایی خود را پیش روی شما خواهد گشود. من چون قدرت بینایی ندارم می خواهم به کسانی که می بینید...

مولف: هلن کلر مترجم: مرضیه خوبان فرد انتشارات: روان شناسی و هنر


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب سه روز برای دیدن - هلن کلر" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل