کتاب تیمارستان (تیمارستان 1)

کتاب تیمارستان اولین جلد از مجموعه ی تیمارستان نوشته ی مدلین روو با ترجمه ی امیر مهدی عاطفی نیا از سوی نشر باژ به چاپ رسیده است.

در این کتاب می خوانیم که دانیل کرافورد شانزده ساله، سال آخر دبیرستان را به پایان رسانده و خود را برای ادامه ی تحصیل در کالج نیوهمپشایر آماده می کند. دنی که در دبیرستان فردی منفور بود و هیچ دوستی نداشت، حالا تصمیم دارد شانس خود را برای یافتن دوستان جدید در آخرین تعطیلات تابستانی قبل از کالج، با پیوستن به اردوی تابستانی که در خوابگاه دانشگاه بر پا می شود، امتحان کند و هیجانی وصف نشدنی و خوشایندی دارد. اما خیلی زود با فهمیدن این که خوابگاه برنامه ی تابستانی قبلا تیمارستان بوده، آن هم نه یک تیمارستان معمولی، بلکه محلی برای نگهداری مجرمان دیوانه ای که دیگر به آخر خط رسیده بودند و هیچ راه درمانی نداشتند؛ این حس خوشایند جای خود را به حسی ناشناخته و وهم انگیز می دهد. در این بین دوستی دن با ابی و جردن شکل می گیرد، آنها خیلی زود متوجه می شوند که حضورشان در آن خانه ی تابستانی ترسناک اتفاقی نبوده چرا که تیمارستان دریچه ای است برای ورود به گذشته ای ترسناک و اسرار آمیز و رازهایی وجود دارد که برخی نمی خواهند سر به مهر باقی بمانند...

 

برشی از متن کتاب

این دفعه زمان زیادی طول نکشید تا جردن قفل در را باز کند. دن در حالی که سعی داشت شوخی کند، گفت: یه بار دیگه قراره قانون شکنی کنیم؟ کسی جوابش را نداد. احمق. به همان تاریکی بود که دن به یاد داشت و پر از گرد و خاک. لرزه ای تمام وجودش را فرا گرفت، مطمئن نبود از سرماست یا هیجان. احتمالا اندکی از هر دو. با این وجود که تنها یک بار پیش از این، آنجا را دیده بودند، به سرعت از بخش پذیرش رد شدند و مسیر قبلی خودشان تا دفتر رئیس را دنبال کردند. دن در را باز نگه داشت تا همگی وارد شوند. جردن با اضطراب و نگرانی زیر لب گفت: خب از کجا شروع کنیم؟ دن گفت : احساس می کنم اناق های بیشنری وجود داره، این یعنی باید در دیگه ای هم همین اطراف باشه. واقعا امیدوار بودمکه اتاق های بیشتری وجود داشته باشد. اندکی زیاده روی به نظر می رسید که مردم شهر به خاطر دفتر پذیرشی گرد و خاک گرفته و دفتری به هم ریخته بخواهند کل ساختمان تخریب شود؛ اماچیز دیگری هم بود، حسی که می گفت ابعاد تیمارستان بیشتر از این بوده است. در حالی که خودش را بین دوستانش می چپاند، گفت: دنبال در مخفی، قفل یا هر چیز دیگه ای بگردین. نور چراغ قوه ای که این بار با خودش آورده بود، در حین بررسی کمدهای بایگانی و قفسه های کتاب از زمین تا روی دیوارها بالا و پایین می رفت. اَبی به سمت دیوار کنار میز رفت و فورا دوباره تصویر آن دختر بچه را پیدا کرد. جردن طکری سر جایش خشک شد که انگار قبلا این ها را ندیده بود. دن توجهی به آنها نکرد و به کارش ادامه داد...    

نویسنده

مدلین روو، از نویسندگان برجسته امریکایی است که در حال حاصر در ایالت لوئیزیانا اقامت دارد و به نویسندگی مشغول است. او مدرک کارشناسی خود را در رشته ی نویسندگی خلاق و بازیگری در سال 2008 از کالج بلویت دریافت کرد و در بهار 2009 یک ترم به صورت افتخاری در کالج بلویت مشغول پیشنهاد، نوشتن و ارائه ی یک رمان بود. اندکی بعد به صورت آزمایشی یک وبلاگ با مضمون داستان های تخیلی به نام ((آلیسون هویت به دام افتاده است)) را راه اندازی کرد. این وبلاگ به سرعت در فضای مجازی مشهور شد و مجموعه کم نظیری از داستان های تخیلی را برای خوانندگان به ارمغان آورد.

نویسنده: مدلین روو مترجم: امیر مهدی عاطفی نیا انتشارات: باژ