loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب تاملات | مارکوس اورلیوس

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب تاملات نوشته ی مارکوس اورلیوس با ترجمه ی عرفان ثابتی در نشر ققنوس به چاپ رسیده است.

"تاملات" کتابی ارزشمند و زیبا است که در رابطه با موضوعات، ابعاد و زمینه های مختلف زندگی شامل ارزش های اخلاقی، مرگ، پذیرش تقدیر، انطباق با طبیعت، عدم توجه به نوع قضاوت های دیگران و بسیاری موارد دیگر، مطالب بسیار خواندنی و جالبی را به مخاطب ارائه می دهد. این اثر نفیس، زاییده ی افکار والا و نگرش متفاوت امپراطور و فیلسوف رومی می باشد که در ده سال پایانی عمر خویش و هم چنین در بحبوبه های نبرد با دشمن به نگارش درآورده است. وی در طول محتوای کتاب حاضر، از دریچه ی دیگری به زندگی نگریسته و با گفتاری ساده و گیرا تمامی آن ها را به خواننده منتقل می کند. "تاملات" شامل جملات و عبارات پربار، مفهومی و آموزنده با پاراگراف هایی مستقل از هم هستند که 12 فصل را در برمی گیرد و به راحتی با مخاطب ارتباط نزدیکی برقرار کرده و در نهایت، او را مشتاقانه تا پایان با خویش همراه می سازد. به بیانی ساده تر، به جرات می توان گفت، از آن دسته کتاب هایی است که هر کسی باید حداقل یک بار آن را در طول زندگی اش مطالعه نموده و سپس آموزه های موثر و مفیدش را در طی مسیر پر پیچ و خم زندگی خویش به کار ببندد.

 

برشی از متن


کتاب اول 1. ادب و خویشتنداری را نخستین بار از پدربزرگم وروس آموختم. 2. مردانگی بی تظاهر را از پدرم آموختم (از آن چه در باره اش شنیده ام و به یاد دارم.) 3. مادرم مظهر تقوا، سخاوت، پرهیزگاری ــ نه فقط در اعمال، بلکه در افکار ــ و ساده زیستی بود، ساده زیستی ای که به عادت های مرسوم اغنیا هیچ شباهتی نداشت. 4. چشم پوشی از تحصیل در مدارس عمومی و، در عوض، استخدام معلمان خصوصی و قبول مخارج آن از دل و جان توصیه جدم بود. 5. آموزگارم مرا از طرفداری از سبز یا آبی در مسابقات ارابه رانی، یا سبک یا سنگین در مبارزات گلادیاتوری برحذر داشت و ترغیبم کرد که تن به کار دهم، قناعت پیشه کنم، به کار خود بپردازم و به شایعات گوش ندهم. 6. به لطف دیوگنتوس، آموختم که به کارهای پیش پاافتاده نپردازم؛ به جادوگران و رمالان و سحر و جادو و جن گیری و تمامی چنین اموری به دیده تردید بنگرم؛ از خروس بازی و سرگرمی هایی از این قبیل دوری گزینم؛ از صراحت لهجه آزرده نشوم؛ خودم را با فلسفه آشنا کنم، در ابتدا نزد باکیوس و سپس پیش تانداسیس و مارکیانوس به تحصیل فلسفه بپردازم؛ در سال های ابتدایی تحصیلم مقاله نویسی کنم؛ آرمیدن در تشک کاهی و دیگر سختی های نظم و انضباط یونانی را به جان پذیرا باشم. 7. از روستیکوس آموختم که شخصیتم محتاج تربیت و مراقبت است، و این که نباید اجازه دهم مثل سوفیست ها بر اثر علاقه به جعل رساله های نظری و انتزاعی، مواعظ اخلاقی یا توصیفات خیالیِ فرد زاهد یا نوعدوست، به بیراهه بیفتم. او همچنین به من آموخت که از سخنوری، شعر و استعاره های غریب لفظی، پوشیدن لباس های تشریفاتی در خانه، و دیگر بی سلیقگی هایی از این دست دوری گزینم، و از سبک نامه نگاری ساده تقلید کنم، مثل همان نامه ای که از سینوئسا به مادرم نوشت. این که اگر کسی، پس از عصبانیت و دعوا با من، علائمی از میل به آشتی نشان دهد، بلافاصله با او سازش کنم. این که در مطالعه دقیق باشم و به برداشتی کلی از معنای متن اکتفا نکنم، و فریب چربزبانان را نخورم. به واسطه او با گفتارهای اپیکتتوس آشنا شدم، و نسخه ای از آن را از کتابخانه اش به امانت گرفتم. 8. آپولونیوس به من فهماند که باید استقلال رای داشته باشم و خود را به دست تقدیر نسپارم، و هرگز، حتی یک لحظه، عقل را از نظر دور ندارم. همچنین، به من آموخت که در هنگام حملات عصبی دردناک، از دست دادن فرزند، و بیماری مزمن ملال آور وقار و متانت خود را حفظ کنم. او خودش برهان محکمی بر سازگاری قدرت و انعطاف پذیری بود. شرح و تفسیرهایش الگوی شفافیت بود؛ ولی با این همه، آشکارا تجربه عملی و مهارت در تدریس فلسفه را ناچیزترین فضیلت خود می شمرد. افزون بر این، همو بود که به من آموخت چگونه الطاف ظاهری دوستان را بپذیرم بی آن که عزت نفس خود را از دست بدهم یا ناسپاس و بی اعتنا به نظر برسم. 9. این چیزها را مدیون سکستوس هستم: مهربانی، چگونگی فرمان راندن بر خانواده با اقتداری پدرانه، معنی واقعی زندگی طبیعی، وقار و متانتی بدون جلوه فروشی، دلسوزی شهودی نسبت به منافع دوستان، و مدارایی مهربانانه با نابلدان و خیال اندیشان. ادب و نزاکتش در قبال تک تک افراد چنان متناسب و بجا بود که بیش از هر گونه چاپلوسی و تملقی مصاحبتش را جذاب و دلربا می کرد، و در عین حال همگان را به تعظیم و تکریم وامی داشت. شیوه اش در تعیین و تنظیم قوانین اصلی زندگی به یک اندازه جامع و روشمند بود. هرگز اثری از خشم یا دیگر عواطف در او ظاهر نشد، هم هنگام کاملاً خونسرد و با این همه، سرشار از محبت بود. موافقتش را به آرامی و به صورتی غیرمتظاهرانه ابراز می کرد، و هرگز فضل و دانش بی پایانش را به رخ نمی کشید. 10. الکساندر، منتقد ادبی، به من آموخت که از عیبجویی غیرضروری پرهیز کنم. نباید اشتباهات دستوری، لهجه شهرستانی یا تلفظ غلط افراد را به شکل تند و تیز اصلاح کرد؛ به جای این کار، بهتر است عبارت درست را با درایت القا کنیم؛ برای مثال، در پاسخ سوال آن ها یا در عین همراهی با نظرهای آن ها، یا در بحثی دوستانه در باره خود موضوع (نه درباره طرز بیان آن)، یا به شکل مناسب دیگری از تذکر. 11. درک خباثت، حیله گری و دورویی حاصل از قدرت مطلق را مدیون آموزگارم فرونتون هستم؛ او به من آموخت که اعیان و اشراف اغلب فاقد عواطف و احساسات انسان های معمولی هستند...

 

 

 

  • نویسنده: مارکوس اورلیوس
  • مترجم: عرفان ثابتی
  • انتشارات: ققنوس

 

 


مارکوس اورلیوس


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب تاملات | مارکوس اورلیوس" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل