loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب بر قله های نا امیدی - امیل چوران

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب بر قله های نا امیدی اثر امیل چوران با ترجمه ی سپیده کوتی در نشر پیدایش به چاپ رسیده است.

"بر قله های نا امیدی" کتابی بسیار ارزشمند در زمینه ی فلسفه می باشد که دیدگاهی تازه و متفاوت را به مخاطب ارائه کرده و او را قادر می سازد از دریچه ای کاملا نو و متفاوت از گذشته، به مسائل و معضلات زندگی و دنیای مادی بنگرد. "چوران" که از فیلسوفان مطرح و برجسته ی جهانی است سال های زیادی از دوران جوانی اش را با اختلال بی خوابی سپری نموده و همان طور که خودش بارها ابراز کرده، تمامی افکار و عقایدش حاصل همین بی خوابی ها هستند. وی در طول محتوای اثر حاضر، موضوعاتی از قبیل زندگی، مرگ، درد، پوچی، خودکشی، رنج و بسیاری دیگر از این قبیل موارد را مطرح می کند و در ادامه، با بکارگیری الفاظ و احساسات تند و سرشار از شک، تردید و نا امیدی به بررسی، تفسیر و تشریح آن ها در ابعاد مختلف زندگی می پردازد. "امیل" خودکشی را یک روش و سبک، برای زندگی دانسته و بر همین مبنا، جنبه های مختلف آن را مورد بحث قرار می دهد. وی چنان ماهرانه افکار خویش را بیان می کند که به راحتی با مخاطب ارتباط برقرار کرده و در نتیجه، فکر و ذهن او را مجذوب و مغلوب دیدگاه ها و نگرش های خاص خویش می سازد، به طوری که خواننده قادر نخواهد بود کتاب را رها نموده و توجه اش را لحظه ای از محتویات آن دور کند.


فهرست


پیش گفتار مترجم تغزلی بودن چقدر همه چیز دور است نخواستن زندگی اشتیاق به پوچی جهان و من فرسودگی و رنج نا امیدی پیش آگاهی از جنون مرگ سودا زدگی هیچ چیز مهم نیست خلسه جهانی که در آن هیچ چیز حل نمی شود تضاد و از هم گسیختگی اندوه نارضایتی محض غسل آتش فروپاشی واقعیت تن نمی دانم تنهایی فردی و کیهانی آخرالزمان انحصار رنج تغزل محض معنای وقار پوچی شفقت جادودانگی و اخلاق لحظه و جاودانگی تاریخ و جاودانگی دیگر انسان نبودن جادو و میرایی شادی و باور ناپذیر ابهام رنج همه اش غبار است اشتیاق هم چون شکلی از عشق نور و ظلمت عزلت گزینی موهبت بی خوابی استحاله ی عشق انسان، حیوان دچار بی خوابی حقیقت، عجب واژه ای! افسون شعله ها حکمت پوشالی بازگشت به آشوب کنایه و خود کنایگی فقر پرواز از صلیب آیین بی نهایت تحول ابتذال بار گران اندوه خفت در نتیجه ی کار ادراک فرجام ها مسلک اهریمنی رنج حیوان با وقفه حقیقت نا ممکن سوژه گی گونه ی آدمی عشق در یک کلام هیچ چیز مهم نیست سرچشمه ی پلیدی شعبده ی زیبایی بی ثباتی انسان تسلیم رو در روی سکوت بدل و فنون آن مهملات موخره: اندیشیدن غلیه خویشتن

برشی از متن


تغزلی بودن چرا نمی توانیم در خود فرو بسته بمانیم؟ چرا در تلاش برای ابراز مضمون ها و معناهای ارزشمند درون نما، شکل ها و بیان ها را زیر و رو می کنیم؟ تلاشی بیهوده برای به سامان کردن آن چه ناگزیر جریانی آشفته و سرکش است. سازنده تر نبود اگر به سادگی در برابر سیالیت درون خود دست از مقاومت می کشیدیم و بی قصدی بر عینیت آفرینی صمیمانه و دل خوش در نزاع و کشمکش های درونی مان غرق می شدیم؟ آن گاه رشد تجربه ی معنوی را از درون به کمال و با شور و شدتی سرشار تر لمس می کردیم. انواع بینش ها در هم می آمیخت و در غلیانی زاینده شکوفا می شد. حالتی از فعلیت و نشاط معنوی زاده می شد، هم چون برخاستن موجی یا در گرفتن نغمه ای. لبریز بودن از خویش، نه به مثابه ی خود پسندی، بلکه سرشار شدن، رنجور از حس بی کرانگی درونی، یعنی چنان به غایت زیستن که گویا از شدت زندگی خواهی مرد. چنین حسی چنان نایاب و غریب است که با نعره ها به سر می شود. می پندارم از شدت زندگی خواهم مرد و از خود می پرسم جست و جوی توضیحی برای آن چه معنایی دارد؟ وقتی تمام گذشته ی معنوی ات با اضطرابی متعالی بر درونت لرزه می افکند، وقتی احساس حضوری محض تجربه های مدفون را به رستاخیز فرا می خواند و توازن طبیعی زندگی را گم می کنی، آن گاه در اوج زندگی، مرگ غافل گیرت می کند، اما بی وحشتی که معمولا هم نشین آن است. حسی است شبیه آن چه دل دادگان در اوج خوش بختی تجربه می کنند، آن زمان که عمیق، اما گذرا، بیمناک مرگ دیگری می شوند، یا دل شوره ی خیانتی غریب بر عشق نو پایشان چشم می دراند. انگشت شمارند کسانی که چنین تجربه ای را تا پایان تاب می آورند. در فرو خوردن آن چه که نیازمند عینیت یافتن است، در محبوس کردن نیروهای انفجاری خطری جدی نهفته است. زیرا لحظه ای فرا می رسد که نمی توان چنین قدرت نفس گیری را مهار کرد و در پی آن، سقوط، نهایت لبریز شدن است. هستند تجربه ها و دل مشغولی هایی که نمی توان تابشان آورد. رستگاری در اعتراف آن ها است. اگر تجربه ی مخوف مرگ در آگاهی محفوظ بماند، نیرویی ویرانگر می شود. وقتی از مرگ می گوییم، بخشی از خود را نجات می دهیم، اما هم زمان چیزی از خود واقعی مان می میرد. چرا که واقعیت معانی عینیت یافته، در آگاهی، رنگ می بازد. از این رو، تغزل ثمره ی گستراندن ذهنیات است؛ کمیت آشکار غلیانات روحی فرد که مهارناپذیر است و همواره محتاج بیان شدن. تغزلی بودن یعنی نتوانی در خود فرو بسته بمانی. هر چه نیاز به صورت بندی بیرونی بیش تر باشد، شاعرانگی درونی تر، ژرف تر و چگال تر است. چرا انسان عاشق و مبتلا تغزلی است؟ زیرا این حالات، با وجود سرشت و سمت و سوی متفاوتشان، از ژرف ترین و شخصی ترین بخش وجود ما، از مرکز بنیادین ذهنیات، سرچشمه می گیرند؛ انگار که از منطقه ای تشعشع زده. انسان آگاه...

  • با موخره ای از سوزان سانتاگ
  • نویسنده: امیل چوران
  • مترجم: سپیده کوتی
  • انتشارات: پیدایش


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب بر قله های نا امیدی - امیل چوران" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل