loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب آگوس و هیولاها 2 (ناتیلوس را نجات بدهیم)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب ناتیلوس را نجات دهیم دومین جلد از مجموعه ی آگوس و هیولاها اثر ژائومه کوپونس با تصویرگری لیلیانا فورتونی و ترجمه ی سعید متین از سوی نشر هوپا به چاپ رسیده است.

"آگوس و هیولا ها" متوجه می شوند که دکتر "برودت" و دستیارش "نپ" در پارکی نزدیک خانه ی آگوس ، داخل یک خانه ی درختی متروکه زندگی می کنند. هیولاها تصمیم می گیرند به کمک آگوس به خانه ی دکتر برودت نزدیک شده و کتاب هیولاها را از او پس بگیرند تا به داخل آن بازگردند. آگوس به پارک رفته و به طور مخفیانه خانه ی دکتر را زیر نظر می گیرد. دکتر و دستیارش نپ از خانه خارج شده و به رستوران "ناتیلوس" می روند. آگوس که هم چنان در حال تعقیب آن هاست از حرف های دکتر برودت متوجه می شود که نقشه ای شوم برای رستوران در سر دارد! به زودی قرار است سرآشپز "ژان پل سوربت" که یکی از بزرگ ترین و بانفوذترین سرآشپزهای شهر است برای سرکشی به رستوران بیاید؛ اگر سرآشپز رستوران را تائید کند، آن جا به یکی از بزرگ ترین رستوران های شهر تبدیل می شود و برعکس در صورت مشاهده ی کوچک ترین تخلفی دستور به بسته شدن آن جا را صادر می کند. دکتر برودت نقشه کشیده تا هر طور شده در کار رستوران اختلال ایجاد کند و در روز بازدید بازرس خرابکاری بزرگی در رستوران به بار بیاورد. آگوس هیولاها را از این موضوع با خبر می کند آن ها تصمیم می گیرند که همان روز به رستوران رفته و با نقشه ای فوق العاده جلوی خرابکاری دکتر بد ذات را بگیرند تا علاوه بر نجات رستوران، انتقام خودشان را هم از برودت بگیرند ... وجود نقاشی های رنگی به سبک کمیک استریپ در تمام صفحات کتاب، بر جذابیت مجموعه ی فوق افزوده است.

شخصیت اصلی مجموعه آگوس و هیولاها پسر بچه ی بازیگوش و خیال پردازی به نام "آگوس پیانولا" است. یک روز آگوس در کتابخانه ی مدرسه شان عروسکی را پیدا می کند. مسئول کتابخانه اجازه می دهد تا آگوس عروسک را همراه خودش به خانه ببرد؛ عصر همان روز وقتی آگوس در اتاقش مشغول انجام تکالیفش است در نهایت تعجب متوجه می شود که عروسک یک هیولا است که می تواند حرف بزند و مثل یک موجود زنده رفتار کند. هیولا خود را "پتی بن" معرفی می کند و به آگوس می گوید که او به همراه بقیه دوستانش در کتاب هیولاها زندگی می کرده تا این که فرد بدجنسی به نام دکتر "برودت بدذات" آن ها را از کتابشان بیرون می اندازد. پتی بن از آگوس می خواهد که اجازه دهد بقیه دوستانش هم به اتاق او بیایند و با هم زندگی کنند. به این ترتیب آگوس یه همه ی هیولاها دوست شده و ماجراهای بسیاری را در کنار هم رقم می زنند.

کتاب ناتیلوس را نجات دهیم دومین جلد از مجموعه ی آگوس و هیولاها اثر ژائومه کوپونس با تصویرگری لیلیانا فورتونی و ترجمه ی سعید متین از سوی نشر هوپا به چاپ رسیده است.

 

تامین محتوا: تحریریه فروشگاه اینترنتی کتابانه

 

برشی از متن کتاب


معلوم بود دکتر برودت چه آشی برای رستوران پخته است. خیال داشت همان روزی که ژان پل سوربت از ناتیلوس بازدید می کند، برود آن جا. مطمئنا می خواست خاطر جمع شود که همه چیز بد پیش می رود. به خانه که رسیدیم، با این که از دیدن دکتر برودت از نزدیک، هیجان زده شده بودیم شروع کردیم به برنامه ریزی. قضیه روشن است: دکتر برودت تلاشش را می کند تا صاحب های ناتیلوس به طرز مفتضحانه ای شکست بخورند. باید دست بجنبانیم! در ضمن باید از این فرصت استفاده کنیم و درباره ی کتابمان هم اطلاعات به دست بیاوریم. می شود آگوس با یکی از ماها برود رستوران. این جوری دستمان می آید اوضاع دقیقا از چه قرار است. همه به سرعت سر یک چیز به توافق رسیدند؛ چون ناتیلوس رستوران بود، منطقی ترین کار این بود که سرآشپز مالوله برود آنجا. ولی خودش این جوری به مسئله نگاه نمی کرد. وقتی مشخص شد سرآشپز مالوله می رود رستوران، این هم مشخص شد که من می برمش آن جا. آقای پتی بن برنامه را مشخص کرد. پیشنهاد داد من به طور ناشناس بروم رستوران؛ چون این جوری می توانستم بعدا با خیال راحت دوباره برگردم آن جا. برای همین پیشنهاد داد لباس مبدل بپوشم. آخر سر لباسی که برنده شد، لباس پیرزن بود، کی دلش می آید روی حرف پیرزن ها حرف بزند؟ چوله هم همراه سرآشپز مالوله رفت؛ چون با استفاده از توانایی چاله کندنش، می توانستند راحت از رستوران بیایند بیرون و برگردند خانه. با لباس مبدل و سرآشپز مالوله و چوله به بغل راه افتادم بروم رستوران، ولی فکر یک خطر را که خیلی احتمال داشت بیفتد، نکرده بودم. همین که در خانه را باز کردم، با آن خطر رو به رو شدم. همین که رسیدم رستوران، رفتم تو، سرآشپز مالوله را گذاشتم روی صندلی، یک لیوان آب خواستم و وقتی رفتند برایم بیاورند، سریع فلنگ را بستم. وقتی سرآشپز مالوله و چوله توی رستوران بودند، ما برای این که کمی وقت بگذرانیم، دو گروه شدیم و «جیرینگال» بازی کردیم. جیرینگال ورزش خیلی باحالی بود که جیرینگ خودش اختراع کرده بود. ولی آن روز حتی با جیرینگال هم نتوانستم حواس خودمان را از دستوران پرت منیم. همه مان دل نگران سرآشپز مالوله و چوله بودیم و تا وقتی برنگشتند خانه، نفس راحت نکشیدم. خب آره، من بهانه ی عالی ای بودم. می رفتم رستوران، به صاحب های رستوران می گفتم که باید برای کار مدرسه ای، یک غذا آماده کنم و پیشنهاد می دادم وردستشان بایستم. این جوری می توانستم در رستوران را به روی هیولاها باز کنم. چیزی که نمی فهمم، این است که پدر و مادرم چطور آن قضیه ی چرند کار کلاسی را باور کردند. کمی بعد با کوله پشتی و البته با همه ی هیولاها که توی چاله ی کوله پشتی بودند، برگشتم رستوران. هیچ کدام نمی خواستند آن موقعیت را از دست بدهند. اودیسه و پنه لوپه، صاحب های رستوران از پیشنهادم خیلی خوشحال شدند. معلوم بود کمک لازم دارند. بله، اودیسه و پنه لوپه آدم های خیلی خوبی بودند، ولی به عنوان رستوران دار، افتضاح به تمام معنا بودند. رستوران خیلی به هم ریخته بود. دکورش فوق العاده زشت و منوی غذاهایش رقت برانگیز بود! آقای پتی بن را حیابی هول برداشته بود ...    

نویسنده: ژائومه کوپونس مترجم: سعید متین تصویرگر: لیلیانا فورتونی انتشارات: هوپا  

 


ژائومه کوپونس


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب آگوس و هیولاها 2 (ناتیلوس را نجات بدهیم)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل