کتاب کاپیتان زیر شلواری 3 (هجوم خانم های بوفه دار…)
۶۳,۰۰۰ تومان
(هجوم خانم های بوفه دار بد ذاتی که از فضا اومده ن و بعدش هم حمله ی خرخون های زامبی همون قدر پلید ناهارخوری)
نویسنده: دیو پیلکی
مترجم: امیرحسین دانشور کیان
انتشارات: پرتقال
توضیحات
دربارهی کتاب کاپیتان زیر شلواری 3
کتاب کاپیتان زیرشلواری، روایتگر داستانی تخیلی و جذاب است که برای نوجوانان به نگارش درآمده است. اصل داستان این جلد از کتاب، در یک شب تاریک و آرام شکل میگیرد. شبی که شیئی نورانی به زمین نزدیک میشود و بر روی پشتبام مدرسهی جروم هارویتز فرود میآید. این شیء یک سفینهی فضایی است؛ سفینهای حاوی سه آدم فضایی بسیار خطرناک و زشت به نامهای “زرکس”، “کلکس” و “جنیفر”. در واقع، این سه شخص، با هدف تصاحب کرهی زمین، بر روی پشتبام مدرسه فرود آمدهاند.
آنها قصد دارند که به طور پنهانی، وارد مدرسه شوند و با استفاده از مهارتها و تواناییهای خود، همهی دانشآموزان را به خرخونهای زامبی قدرتمند و غولپیکر تبدیل کنند؛ سپس با کمک و همکاری زامبیهای خرخون، تمام دنیا را تصاحب نمایند. با ورود این سه آدم فضایی به مدرسه، جورج و هارولد، با اتفاقاتی ماجراجویانه و پردردسر مواجه میشوند.
شخصیتهای اصلی قصه، “جورج بیرد” و “هرولد هاچینز” نام دارند. دو پسر هشت ساله، باهوش و پراستعداد اما بسیار بازیگوش. آنها دوست و همکلاسی یک دیگر هستند و در کلاس چهارم، درس میخوانند. نام مدرسهی تحصیلی آنها، “جروم هارویتز” می باشد؛ مدرسهای با دانشآموزان متعدد که در “پیکوآی اوهایو”، قرار دارد. آقای “کراپ”، مدیر جروم هارویتز است؛ مردی خشن، منضبط و سختگیر که هیچوقت رابطهی خوبی با جورج و هرولد برقرار نمیکند. از نظر این مرد، جورج و هرولد، دو دانشآموز بیادب و دردسرساز هستند؛ دانشآموزانی که عامل بسیاری از مشکلات مدرسه و اتفاقات بد آن میباشند.
سخت گیریها و قوانین محدود کنندهی آقای کراپ، همواره، موانع بزرگی برای دو شخصیت اصلی داستان ایجاد میکند. اما آنها علیرغم تمامی این موراد، باز هم به بازیگوشیها و شوخطبعیهای خود ادامه میدهند؛ عملی که موجب به وجود آمدن ماجراهایی خواندنی میشود.
بخشی از کتاب کاپیتان زیر شلواری 3
حملهی خرخونهای زامبی همونقدر خطرناک ناهارخوری
هنوز نفس جورج و هرولد بالا نیامده بود که بالاخره سروکلهی کاپیتان زیرشلواری پیدا شد.
گفت: «ترا-لا-لا! من اینجام تا برای حقیقت، عدالت و هر چی پنبهای و آب دیدهست، بجنگم!»
جورج پرسید: «فصل 15 که لازمت داشتیم کجا بودی؟»
کاپیتان زیرشلواری گفت: «رفته بودم کفاشی چیزبرگر سفارش بدم.»
چون سه تا قهرمانمون مشغول صحبت بودن، هیچکس متوجه نشد که زورکس و جنیفر لیز خوردهن و فرار کردهن. آدم فضاییهای زخمی رفتن سمت بلندگوهای سالن غذاخوری و خرخونهای زامبی پلیدشون رو صدا کردن.
جنیفر گفت: «ای خرخوانهای زامبی! کاپیتان زیرشلواری را نابود کنید! دوستان کوچکش را نیز همینطور!»
طولی نکشید که همهی خرخونهای زامبی پلید مجلههای علمی – تخیلیشون رو گذاشتن زمین و رفتن سمت بوفه.
زامبیها ناله میکردن: «باید. کاپیتان. زیرشلواری. رو. نابود. کنی. باید. کاپیتان. زیرشلواری. رو. نابود. کنی!»
قهرمانهامون یهو به محاصرهی خرخونهای زامبی بد ذاتی دراومده بودن که داشتن نزدیک و نزدیکتر میشدن.
جورج داد زد: «ای وای! حالا چیکار کنیم؟»
کاپیتان زیرشلواری فریاد زد: «به سوی قرارگاه»
هرولد گفت: «قرارگاه در کار نیست!»
کاپیتان زیرشلواری گفت: «واقعا؟ پس بیاین بهجاش از اون نردبون بریم بالا.»
جورج، هرولد و کاپیتان زیرشلواری دستپاچه از نردبون رفتن بالا و طولی نکشید که هر سه تاشون روی پشت بوم بودن.
هرولد گفت: «خب، دیگه جامون امنه.»
جورج گفت: «آره.»
کاپیتان زیرشلواری گفت: «شکی توش نیست.»
فصل 17
آره جون خودشون!
خیلی طولی نکشید که جورج، هرولد و کاپیتان زیرشلواری پشت سرشون رو نگاه کردن.
هرولد گفت: «میگمها… اون سفینهی فضایی گنده روی پشتبوم چیکار میکنه؟»
کاپیتان زیرشلواری پرسید: «اون قاصدک فراشیطانی با این رشد سریعش از کجا پیداش شد؟»
جورج و هرولد از تعجب دهنشون باز موند. با چنان ترسی به هم نگاه کردن که فقط بچههای تصادفی یه گل مزاحم جهشیافتهی غولپیکر درست کرده باشن، حالشون رو میفهمن.
جورج منمنکنان گفت: «ام.. ما نمیدونیم این از کجا اومده.»
هرولد گفت: «ام… آره. اصلا و ابدا نمیدونیم!»
همون لحظه ناگهان در پشت بوم باز شد. زورکس کلهی پلیدش رو آورد بیرون و داد زد: «گیرتان آوردیم!»
قهرمانهامون که راهی برای فرار نداشتن، هولهولکی از نردبون سفینهی فضایی بالا رفتن و در رو هم پشت سرشون بستن…
کتاب هجوم خانم های بوفه دار بد ذاتی که از فضا اومده سومین جلد از مجموعه ی کاپیتان زیرشلواری نوشته ی دیو پیلکی و ترجمه ی امیرحسین دانشور کیان توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
ویژگیها
توضیحات تکمیلی
وزن | 120 گرم |
---|---|
ابعاد | 190 × 140 میلیمتر |
موضوع | رمان کودک و نوجوان |
تعداد صفحه | 144 |
قطع | رقعی |
نوع جلد | نرم |
نوبت چاپ | 9 |
سال انتشار | 1399 |
نظرات
هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است