سبد خرید شما خالی است.
کتاب وقتی نیچه گریست اثر اروین د. یالوم (جلد سخت)
85,000 تومان
- نویسنده: اروین د. یالوم
- مترجم: سپیده حبیب
- انتشارات: قطره
درباره کتاب وقتی نیچه گریست
وقتی نیچه گریست نوشتهی اروین. د. یالوم رمانی است فلسفی – روانشناسی که با نظریات رواندرمانی اگزیستانسیال نوشته شده است. یالوم خود یکی از روانشناسان برجسته اگزیستانسیالیسم است. کتاب وقتی نیچه گریست که در سال ۱۹۹۲ برنده مدال طلای کتاب کالیفرنیا شد؛ مناظره و برخورد یک فیلسوف بزرگ به نام نیچه و پزشکی معتبر به نام بروئر است. کتاب وقتی نیچه گریست اولین بار توسط مهشید میرمعزی در سال ۱۳۸۱ از زبان آلمانی به فارسی ترجمه شد اما یک سال بعد سپیده جبیب آنرا از انگلیسی به فارسی ترجمه کرد که فعلا بهترین ترجمه موجود از این کتاب است.
خواندن کتاب وقتی نیچه گریست گرچه برای عموم مردم لذتبخش خواهد بود اما قطعا روانشناسان و یا رواندرمانگران با نگاهی بسیار متفاوتتر آنرا میخوانند و تحلیل میکنند، چه بسا که با بعضی از موضوعات هم مخالفت داشته باشند. نکته جالب کتاب این است که تمام شخصیتهای کتاب افرادی واقعی هستند اما داستان تخیلات نویسنده است. به نظر من محتوای درمانی و فلسفی کتاب برتری زیادی به محتوای داستانی آن دارد. روش مرحلهای یالوم برای درمان وسواس فکری و همچنین تفهیم فلسفه زندگی توسط نیچه پایههای اصلی این کتاب هستند.
تمام اتفاقات کتاب وقتی نیچه گریست در وین قرن نوزدهم اتفاق میفتد و جریان اصلی داستان از جایی شروع میشود که دختری زیبا و جذاب و دست نیافتنی به نام لوسالومه نزد یکی از زبردستترین روانپزشکان شهر میرود و از او تقاضا میکند تا به درمان فیلسوف مورد علاقه او که قصد خودکشی دارد، بپردازد. دکتر بروئر که خودش شیفته سالومه میشود درخواستش را میپذیرد و جریان درمانی متقابل نیچه و بروئر شروع میشود. ابتدا نیچه درخواستهای مکرر بروئر را رد میکند اما بروئر دست از تلاش برنمیدارد و پیشنهاد میکند تا خودش هم به عنوان بیمار نیچه به او مراجعه کند.
لذت مورد مشاهده بودن چنان عمیق است که شاید رنج حقیقی از کهنسالی، داغدیدگی و یا داشتن عمر بیشتر نسبت به کسانی که دوستشان داریم، هراس از ادامه دادن به زندگیای است که در آن دیگر کسی قادر به مشاهده ما نباشد.
یکی از خوبیهای داستان این است که ما شخصیتها را میشناسیم و با پیشینه ذهنی خودمان جلو میرویم. ما میدانیم فروید و نیچه چه کسانی هستند. فروید دانشجوی عصبشناسی است که از دانشجویان و دوستان صمیمی خانواده بروئر است و در همین کتاب ریشههای ناخودآگاه وجود انسان و هیپنوتیزم را نشان میدهد.
مطالعه بیشتر: بخاطر بسپار: پاییز فصل آخر سال است.
بروئر و نیچه هرکدام سعی به درمان وسواسهای فکری خود در مورد معشوقههای از دست رفته خود دارند که موفق هم میشوند. نیچه با فلسفه و بروئر با علم و گفتگو درمانی. جزئیات کتاب را بیان نمیکنم که روایت داستانی زندگی شخصیتها را لو ندهم. خواندنش را به شما میسپارم. قبل از خواندن بدانید که کتاب وقتی نیچه گریست روانشناسی را به زبان ساده بدون کلمات سخت و در سطح فهم عموم مردم علاقمند بیان میکند. بخشهایی از آن را برایتان مینویسم:
آنچه جاودانه است، این زندگی و این لحظه است. هیچ زندگی دیگر، هدفی که این زندگی رو به آن داشته باشد یا قضاوت و دادگاهی در میان نیست. این لحظه تا ابد خواهد بود و تو، به تنهایی، تنها شنونده خویش هستی.
از کسانی که به اسرارمان پی میبرند و ما را در موقعیتهای حساس، غافلگیر میکنند، منزجریم. آنچه در آن لحظات محتاجش هستیم، همدردی نیست، بلکه فرصتی است تا دوباره تسلط خویش را بر هیجاناتمان بدست آوریم.
در برابر هر زن زیبا مرد بدبختی هم هست که از بودن با او خسته شدهاست. زیبایی یکی از ملزومات عاشق شدن در ذهن تمام مردان است، اما زنی که تنها زیباست و از داشتن قدرت درک عاجز است به زودی برای مردش تبدیل به یکی از وسایل گوشه و کنار منزل می شود!
عادی و گاهی هم کسالت بار.
من رویای عشقی را در سر میپروراندم که چیزی بیش از اشتیاق دو تن برای تصاحب یکدیگر بود. من رویای عشقی را در سر دارم که در آن اشتیاقی دو جانبه برای جستوجوی حقیقتی برتر میان دو تن پدید آید. شاید نباید آن را عشق نامید. شاید نام حقیقی آن دوستی است.
بخشی از کتاب وقتی نیچه گریست
زنگ ناقوس سان سالواتوره، رشتهی افکار یوزف برویر را پاره کرد. ساعت سنگین طلا را از جیب بیرون کشید؛ ساعت نه بود؛ بار دیگر نوشتهی کارت حاشیهای نقرهای را که روز پیش دریافت کرده بود، مرور کرد: 21 اکتبر 1882
دکتر برویر،
لازم است شما را برای امری ضروری ملاقات کنم. آیندهی فلسفهی آلمان در خطر است. وعدهی ما، ساعت نه صبح فردا در کافه سورنتو. لوسامه
چه یادداشت گستاخانهای! سالها بود اینگونه جسورانه مورد خطاب قرار نگرفته بود. او لوسامهای نمیشناخت. نشانهای نیز بر پاکت نبود تا به این شخص پیغام دهد که ساعت نه صبح برای ملاقات مناسب نیست، چون خانم برویر از این که صبحانه را به تنهایی صرف کند، خوشحال نخواهد شد؛ چون دکتر برویر در حال گذراندن تعطیلات است و مهمتر این که به این امر بسیار ضروری، کمترین علاقهای ندارد و درواقع برای خلاصی از همین امور ضروری به ونیز آمده است!
با این همه، او آنجا بود. ساعت نه صبح، در کافه سورنتو و درحالیکه چهرهی اطرافیانش را در نظر میگذرانید تا شاید لوسامهی جسور را در میانشان ببیند.
«باز هم قهوه میل دارید آقا؟»
برویر سری به نشانهی تایید برای پیش خدمت تکان داد. او پسرکی بود سیزده چهارده ساله با موهایی سیاه و براق که به عقب شانه شده بودند. چه مدت مشغول خیالپردازی بود؟ دوباره به ساعتش نگاه کرد. ده دقیقهی دیگر از عمرش را به خیالپردازی در مورد برتا گذرانده بود؛ برتای زیبایی که در دو سال اخیر بیمارش بود. صدای طعنهآمیزش را به یاد آورده بود که میگفت: «من صبر میکنم. شما تنها مرد زندگی من خواهید بود.»
به خود نهیب زد: «برای خاطر خدا بس کن! دست از فکر کردن بردار! چشمانت را باز کن! نگاه کن! دنیا را به درون راه بده!»
برویر فنجانش را برداشت و رایحهی قهوه را همراه با هوای سرد اکتبر ونیز به درون داد. سرش را برگرداند و به اطراف نگاه کرد. سایر میزهای کافه توسط مردان و زنان جهانگرد یا مسنی که در حال صرف صبحانه بودند، اشغال شده بود. بعضی فنجان قهوه در یک دست و روزنامه در دست دیگر، مشغول مطالعه بودند.
دورتر ابری کبود رنگ از کبوتران، پر میکشید و باز فرود میآمد. آب راکد آبراه بزرگ، درحالیکه تصویر کاخهای باشکوه ساحل را بازتاب داده بود، میدرخشید و تنها موج حاصل از یک کرجی که در طول ساحل میراند، آرامشش را برهم میزد. سایر کرجیها هنوز در خواب بودند و همچون نیزههایی که دستی غولپیکر، تصادفا پرتاب کرده باشد، به تیرکهای پرپیچ و تاب کنار آبراه بسته شده بودند.
برویر با خود گفت: «بله، این درست است، به اطرافت نگاه کن، ابله! مردم از گوشه و کنار دنیا میآیند که ونیز را ببینند و حاضر نیستند پیش از دیدن این همه زیبایی بمیرند. نمیدانم چه مقدار از عمرم را تنها با نگاه نکردن و یا نگاه کردن و ندیدن از دست دادهام …
کتاب وقتی نیچه گریست به قلم اروین د. یالوم و ترجمهی سپیده حبیب در نشر قطره به چاپ رسیده است.
اطلاعات بیشتر
وزن | 570 g |
---|---|
ابعاد | 220 × 155 mm |
نویسنده | اروین د. یالوم |
مترجم | سپیده حبیب |
انتشارات | قطره |
نوبت چاپ | 43 |
سال انتشار | 1399 |
قطع | رقعی |
نوع جلد | جلد سخت (گالینگور) |
تعداد صفحات | 465 |