کتاب نظریه های یادگیری انسان | لفرانسوا؛ سید محمدی

برشی از متن کتاب نظریه های یادگیری انسان

فصل اول کتاب نظریه های یادگیری انسان: مقدمه _  علم و نظریه

روان شناسی علمی است که رفتار و تفکر انسان را بررسی می کند، به نحوه ای که تجربه بر فکر و عمل تاثیر می گذارد، می پردازد؛ نقش زیست شناسی و وراثت را کاوش می کند، هشیاری و رویاها را بررسی می کند، نحوه رشد کردن انسان ها از نوباوگی تا بزرگسالی را ردیابی می کند و درباره تاثیرات اجتماعی تحقیق می کند. روان شناسان معمولا برای پیدا کردن شواهد یادگیری، به تغییراتی که در رفتار افراد در نتیجه تجربه روی می دهد، توجه می کنند اما همه تغییراتی که در رفتار ایجاد می شوند، بیانگر یادگیری نیستند.

 فصل دوم کتاب نظریه های یادگیری انسان : نظریه های عمدتا رفتارگرا _ پاولف، واتسون وگاتری (رفتار گرایی نخستین)

در اوایل قرن بیستم، روان شناسی رشته ای شهودی و بسیار ذهنی بود، تحول اولیه آن عمدتا برپایه عقاید وونت استوار بود. او روان شناسی را به صورت رشته ای در نظر داشت که روش های تحقیق اصلی آن درون نگری، تامل و گمانه زنی بودند و مهم ترین سوال های آن به هشیاری مربوط می شدند و به قول واتسون ( ۱۹۱۴ ) اغلب طرفداران روان شناسی معتقد بودند که این رشته ( بررسی علم پدیده های هشیاری است. ).

فصل سوم کتاب نظریه های یادگیری انسان لفرانسوا: ثرندایک و هال (پیامدهای حال)

قانون آمادگی بخش مهمی از نظام قبل از ۱۹۳۰ ثرندایک را تشکیل داد، این قانون عمدتا به انگیزش یادگیرنده ربط دارد ( نیروهایی که به رفتار می انجامند ). طبق این قانون، احتمال یادگیری برخی رفتارها بیشتر از رفتارهای دیگر است، ثرندایک می گوید : وقتی یک واحد هدایت آماده هدایت شدن است، هدایت کردن آن خشنود کننده و هدایت نکردن آن آزارنده است. با اینکه استفاده ثرندایک از این مفاهیم مبهم اعتبار عینیت نظام او را کم می کند ولی قانون آمادگی در کاربست پرورشی، عینی تر و مفید تر شده است.

فصل چهارم کتاب نظریه های یادگیری انسان: رفتار گرایی رادیکال اسکینر (شرطی سازی کنشگر)

به طور خلاصه، اسکینر با نظریه هایی مخالف بود که برای توجیه کردن رفتار به شرایط یا رویدادهای غیرقابل مشاهده روی می آورند. برای مثال، او تصور می کرد که استفاده هال از متغیرهای رابط، بیهوده و بی ثمر است، بنابراین، رفتارگرایی رادیکال اسکینر دو ویژگی بسیار مهم دارد : اولا، توجیهات رفتار صرفا بر پدیده های قابل مشاهده متکی هستند و دوما، روان شناسی، علمی عینی در نظر گرفته شده است که روش های آن، تحلیل رفتار بدون توسل به رویدادهای ذهنی یا روانی حدسی را شامل می شوند.

فصل پنجم کتاب نظریه های یادگیری انسان: یادگیری و زیست شناسی (روان شناسی تکاملی)

چیزی که بخشی از ماهیت انسان است و برای نظریه یادگیری زیستی گرا خیلی اهمیت دارد، شکل پذیری فطری است که عبارت است از آنچه به فرد امکان سازگار شدن و زنده ماندن را می دهد. ویژگی برجسته روان شناسی تکاملی، توجه آن به زیست شناسی و وراثت به عنوان منابع توجیه یادگیری و رفتار انسان است و موقعیت هایی که در آنها تقویت و مجاورت برای توجیه یادگیری و رفتار کافی نیستند، از عقاید روان شناسان تکاملی حمایت می کنند. از جمله این موقعیت ها، پدیده هایی چون خود شکل دهی و دام غریزی است.

فصل ششم کتاب نظریه های یادگیری انسان لفرانسوا: سرآغاز شناخت گرایی نوین _  هب، تولمن و گشتالتیها (به سوی شناخت گرایی نوین)

هب می گوید این احتمال وجود دارد که یک چیزی مرتبط با محرک و پاسخ، حداقل برای مدتی روی دهد، زیرا رفتار نهایی ( پاسخ ) موقعیت ( محرک ) را نشان می دهد. عبارتی که به ما می گوید بین محرک پاسخ چه می گذرد، فرآیندهای ذهنی عالی نام دارد و به زبان یک فرد معمولی، آنها تفکر یا فرآیندهای فکر هستند اما این نام گذاری، توجیهی یا توصیفی نیست.

فصل هفتم کتاب نظریه های یادگیری انسان: نظریه های عمدتا شناختی _  برونر و پیاژه (دو نظریه شناختی)

روان شناسی چند تفاوت مهم با رفتارگرایی دارد، اول اینکه موضوع های مورد علاقه این روان شناسی، فعالیت های ذهنی عالی است که از مهم ترین آنها این موارد هستند : ادراک ( چگونه انرژی های جسمانی به تجربه های با معنی تبدیل می شوند )، تشکیل مفهوم، حافظه، زبان، تفکر، مسئله گشایی و تصمیم گیری. دوم، تغییر به شناخت گرایی با تغییر از تاکید بر پژوهش حیوانی به تاکید بر پژوهش انسانی همراه بود، موضوع هایی نظیر زبان آموزی، خواندن، راهبرد در تشکیل مفهوم و رشد منطق را نمی توان به راحتی با استفاده از موش ها و کبوترها ( یکی از مبحث های این فصل ) تحقیق کرد.

فصل هشتم کتاب نظریه های یادگیری انسان: یادگیری و یادآوری (مدل های حافظه)

تالوینگ ( ۱۹۸۹ ) معتقد است، یادآوری با دانستن تفاوت دارد، او می گوید درخت ها با حلقه های رشد شان، درست مانند ضبط های موسیقی و پرونده های بایگانی، حافظه دارند و به تعبیری آنها چیزهایی را می دانند اما آنها هیچ چیزی را به یاد نمی آورند. تالوینگ برای روشن کردن این مفاهیم، معتقد است که روان شناسان باید به دو جنبه مجزای حافظه توجه داشته باشند : اندوزش و بازیابی.

فصل نهم کتاب نظریه های یادگیری انسان لفرانسوا: انگیزه ها (دلایل و علت های رفتار)

انگیزه نیروی هشیار یا ناهشیاری است کخ فرد را به عمل کردن و گاهی عمل نکردن تحریک می کند. بدین ترتیب، انگیزه ها علت ها هستند، زیرا طبق فرهنگ لغات، علت ها نیروهایی هستند که تاثیر یا عملی را به وجود می آورند. بنابراین، مطالعه انگیزش انسان، بررسی نیروهایی است که موجب رفتار می شوند اما این مطالعه چیز دیگری نیز هست، بررسی دلایل رفتار را نیز شامل می شود.

کتاب نظریه های یادگیری انسان به قلم گی آر. لفرانسوا و ترجمه یحیی سید محمدی در نشر روان به چاپ رسیده است.