درباره کتاب ماجراهای ملا‌نصرالدین انتشارات آفرینگان
کتاب ماجراهای ملا‌نصرالدین تعدادی از داستان‌های این شخصیت را به روش ” کمیک استریپ ” به تصویر کشیده است. داستان مصور یا ” کُمیک‌استریپ ” به مجموعه ای از نقاشی های دنباله دار در باره ى یک موضوع خاص گفته می شود که معمولا نویسنده و تصویرگر آن را هماهنگ پیش می برند. این روش بسیار قدیمی است و گفته می شود ریشه در مصر باستان دارد. این روش از قرن هجده میلادی برای انتقاد به خاندان بوربون در اروپا متداول شد و پس از آن به مجلات و روزنامه ها راه پیدا کرد. داستان کمیک از دههٔ ۱۳۴۰ در ایران مورد استفاده قرار گرفت و مجله کیهان بچه ها داستان های کمیک را منتشر کرد.
بعدها داستان های “تن تن” و ” میلو ” با این روش منتشر شد. داستان رستم و اسفندیار اولین کتابی بود که با این روش در ایران چاپ شد. داستان های این کتاب روزمره گی های زندگی مردی است در تعامل با اطرافیانش جسورانه و با سیاست برخورد می کند و اگر لازم باشد جواب دیگران را با شوخ طبعی می دهد و گاه هم با این کارش به دیگران آسیب می رساند. این کتاب برای کودکان هشت تا دوازده سال تألیف شده و به شناخت آن ها با داستان های کهن کمک می کند. تصاویر زیبای کتاب به جذابیت داستان ها و درک کودک از دوره ى تألیف آن ها کمک می کند. از داستان های این کتاب می توان به داستان های، دزد و ملا، ملا در بازار، ملا و باران، ملا و مفت خور، ملا و مهمانی، ملا و دیگ همسایه، ملا و سوپ اردک، الاغ ملا، ملا و شوخی بامزه، ملا و کنجکاوی و غیره را نام برد.
ملا نصر الدین، شخصیتی شوخ طبع، بذله گو و حاضر جواب است و در کشور ایران و افغانستان محبوبیت دارد. درباره ى شخصیت او داستان های زیادی نقل شده است و اینکه شخصیت او واقعی یا افسانه ای بوده، معلوم نیست. برخی او را هم دوره ى تیمور لنگ یا حاجی بکتاش دانسته اند. ملا نصرالدین نامی است که در ایران و افغانستان و کشور آذربایجان به این شخصیت داستانی اطلاق شده است. قصه‌های ملا از گذشته در شرق رواج داشته و مشخص نیست ریشه آنها از کدام زبان است.
بخشی از کتاب ماجراهای ملا‌نصرالدین انتشارات آفرینگان
روزی ملا برای جمع کردن هیزم به جنگل رفت و روی شاخه ى درختی نشست و شروع کرد به اره ى شاخه ای که روی آن نشسته بود. رهگذری به او هشداد داد که مراقب خودش باشد، ولی دیگر دیر شده بود و ملا و شاخه ى درخت با هم سقوط کردند. ملا به مرد گفت که از کجا می دانست که او سقوط می کند و فکر کرد او یک پیش گو است و باید بگوید ملا کی می میرد. مرد برای اینکه از دست ملا خلاص شود به او گفت بار اول که الاغ سکندری بخورد نصف عمرت از دستت می رود و بار دوم تمام عمرت. ملا هیزم ها را بار الاغش. کرد و به راه افتاد و الاغ دو بار سکندری خورد و ملا روی زمین افتاد. رهگذران او را دیدند و فکر کردند او مرده است. او را سوار گاری کردند و عمامه اش را روی سینه اش گذاشتند. آن ها به یک دو راهی رسیدند و حالا نمی دانستند از کدام راه بروند. ملا سرش را بلند کرد و راهی را که همیشه از آنجا رفت و آمد می کرد نشان داد و گفت وقتی زنده بودم از آن راه می رفتم…..
کتاب ماجراهای ملا نصرالدین نوشته و تصویرگری محمد گلدیز و ترجمه ى تهمینه میرهاشمیان توسط نشر آفرینگان به چاپ رسیده است.
نقد و بررسی‌ها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.