کتاب رفیق… نترس! با نگرانی هات مبارزه کن (مهارت های آدم بودن)

برشی از متن کتاب

ترسی که تو را از ادامه ی فعالیت ها باز می دارد.

آیا تا به حال چنین تجربه ای داشتی؟

تو در مدرسه و یا جای دیگری خارج از منزل هستی، یک دفعه ضربان قلبت شدید می شود و نفست بند می آید. می لرزی و می ترسی دیوانه شوی و یا سکته کنی و احساس می کنی داری می میری. نمی دانی چه اتفاقاتی برایت افتاده به همین دلیل اوضاع بیشتر ترسناک می شود. بعد از چند دقیقه بدنت به وضعیت عادی بر می گردد، اما تو هنوز ناراحت و گیج هستی. چه اتفاقی افتاد؟ به این حالت حمله ی ترس می گویند و می تواند برای همه در هر سنی اتفاق بیفتد، هم برای بچه ها و هم برای بزرگتر ها. وقتی دچار حمله ی ترس می شوی، اضطرابت آنقدر زیاد است که به نظر می رسد سرتاپای وجودت را در بر گرفته است. ممکن است نفست تنگ شود یا نتوانی دقیقا در آن لحظه همه ی چیزهایی را که احساس می کنی درک کنی. حتی اگر این احساسات خیلی زیاد طول نکشند، می توانند خیلی وحشتناک باشند. احتمال بروز حمله ی ترس در واقع پر استرس و اضطراب زیاد می شود، مانند وقتی که به مدرسه ی جدید می روی یا مجبور هستی جلوی جمعیت برنامه ای اجرا کنی. وقتی شخصی دچار یکی از این حمله ها می شود، به مدت یک دقیقه احساس می کند حالش خوب است و دقیقه ی بعد کاملا وحشت زده می شود. بیشتر حمله های ترس خیلی طول نمی کشند؛ معمولا ده دقیقه یا کمتر. از کجا می توانی متوجه بشوی که حمله ی ترس به تو دست داده نه؟ در زیر نشانه های حمله ی ترس را می توانی مطالعه کنی…

قلبت به شدت می تپد و سینه ات درد می گیرد

بدنت می لرزد.

نفست بالا نمی آید؛ به این حالت تند دمی هم می گویند.

احساس می کنی در حال خفه شدن هستی

دل درد داری.

احساس گیجی و منگی می کنی؛ احساس می کنی نزدیک است غش کنی و از حال بروی

احساس می کنی چیزهای دور و برت واقعی نیستند؛ یا انگار از بالا خودت را تماشا می کنی.

می ترسی کنترلت را از دست بدهی یا دیوانه شوی.

انگشتان دست و پاهایت بی حس می شوند.

احساس سرما و یا گرمای شدیدی می کنی.

احساس می کنی در حال مرگ هستی.