کتاب دردسر با دوستان (خانواده خرس ها 6)
۲۰,۰۰۰ تومان۲۵,۰۰۰ تومان (-20%)
- مجموعه مهارت های زندگی و شهروندی ویژه کودکان و نوجوانان
- نویسنده: استن وجن برنشتاین
- مترجم: سعید خاکسار
- انتشارات: موزون
توضیحات
کتاب دردسر با دوستان از مجموعه ی خانواده خرس ها نوشته ی استن و جن برنشتاین و ترجمه ى سعید مادح خاکسار توسط انتشارات موزون به چاپ رسیده است.
داستان های این مجموعه هدفمند هستند و مهارت های زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی را در قالب داستان شرح داده اند تا اموزش ها دلنشین تر بوده و کودک بهتر با آنها ارتباط برقرار کند و در شکل گیری شخصیتش تاثیر گذار باشد. این داستان درباره ى سازگاری با دوستان است. خرس خواهر و برادر دوستان خوبی برای هم بودند و با هم بازی می کردند. ولی وقتی خرس برادر با دوستش فردی بازی می کرد، خرس خواهر تنها می ماند. هیچ توله خرس هم سن و سالی در اطراف آن ها نبود تا با خرس خواهر دوست شود و پروانه ها و قورباغه ها هم دوستان مناسبی برای او نبودند. خانواده ى جدیدی به خانه ى درختی پایین خیابان، اسباب کشی کرد و خرس خواهر با دختر آن ها، لیزی برووین دوست شد اما …
کتاب مصور و رنگی است و برای رده ى سنی “الف” و “ب” مناسب می باشد.
ویژگیها
توضیحات تکمیلی
وزن | 70 گرم |
---|---|
ابعاد | 200 × 200 میلیمتر |
موضوع | داستان کودک و نوجوان |
تعداد صفحه | 32 |
قطع | خشتی |
نوع جلد | نرم |
نوبت چاپ | 7 |
برشی از متن کتاب
برشی از متن کتاب
کامیون در کنار خانه ی خالی توقف کرد و خرس های اسباب کش شروع به تخلیه آن کردند. اتومبیل در پشت سر کامیون ترمز و خانواده جدید از آن خارج شدند. آن ها یک مامان، یک بابا و یک توله خرس کوچولوی دختر درست به سن و سال خواهر بودند! خواهر باورش نمی شد که چه شانسی آورده است! درست به همان چیزی رسیده بود که آرزویش را می کرد – یک توله خرس کوچولوی دختر که با او طناب بازی، مهمانی بازی، خانه بازی و مدرسه بازی کند و همه جور تفریح توله خرسی با هم داشته باشند! او دلش برای سلام کردن یک ذره شده بود. بنابراین، جست و خیز کنان به جلو رفت و خودش را معرفی کرد.
” سلام! من خرس خواهرم. من شش سالمه و اون پاسسن زندگی می کنم. ”
توله خرس جدید گفت: ” سلام! من لیزی برووین هستم و این ها هم بابا و مامانم اقا و خانم برووین هستند. من هم شش سالمه. اجازه می دی با طنابت بازی کنم؟ من بازی فلفل قرمز تند رو بلدم! ”
چه قدر هم خوب بلد بود! لیزی برووین سریع ترین طناب بازی بود که خواهر تا آن موقع دیده بود.
خواهر گفت: ” من می تونم هزار بار از روی طناب بپرم. ”
لیزی در حالی که طناب را به او پس می داد گفت: ” من می تونم هزار و یک بار بپرم. “
نظرات
هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است