کتاب خاطرات یک بچه ی چلمن 9 | نشر حوض نقره

معرفی کتاب خاطرات یک بچه ی چلمن 9 اثر جف کینی

گرگ به همراه پدر و مادر و برادرانش به اسم “رودریکو” و “مانی” زندگی می‌کند و صمیمی‌ترین دوستش هم “رولی” نام دارد.

مامان همیشه می گوید دوست ماندنی نیست و خانواده همیشه می ماند. ولی از نظر گرگ خیلی سخت است همیشه ماندن توی این خانواده البته خانواده اش را دوست دارد اما خب همیشه قابل تحمل نیستند.

چند روزی است که گرگ و رولی با هم به مشکل خورده اند و بینشان شکر آب شده. همه اش ام تقصیر ” ابیگل ” همکلاسی جدیدشان است.

روزهای گذشته فقط گرگ و ” رولی ” با هم وقت می گذراندند و هر کاری دوست داشتند می کردند اما حالا پای کسی دیگر هم وسط است و همه چیز به طور کل فرق کرده است. هر جا رولی هست ابیگل هم هست اگه هم جسمش نباشه قطعا حرفش هست.

گرگ خیلی حال خوبی ندارد. دیگر رولی با او بازی نمی کند یا دیگر مشق هایش را نمینویسد. از همه بدتر دیگر با او در راه مدرسه نمی رود که مراقب سگ ها باشد. گرگ و رولی کلی کار های دیگر هم می کردند که نبود رولی کار را برای گرگ سخت و سخت تر کرده است.

انگار حرف مامان که می گفت دوست ماندنی نیست، داشت به واقعیت می پیوست تا این که گرگ یک فکری به سرش زد. تغیر این وضعیت فقط به دست…

این مجموعه توصیه های اخلاقی و کارکردهای تربیتی دارد و با بیان موجود، تصویر زندگی یک نوجوان سر خوش را نشان می دهد که مخاطب خود را با خواندن خاطراتش مجاب به خندیدن می کند.

همچنین تصاویری که در بخش هایی از داستان آمده به قدری خلاقانه است که بخشی از گفت و گو ها را در خود گنجانده، در صورتی که این کتاب تصویرگری ندارد.

کتاب خاطرات یک بچه ی چلمن 9، که شرح حالِ پسری با نمک و کمی خنگ به اسم ” گریگوری ” ( گِرِگ ) را به ما نشان می دهد. اما در ابتدا باید بگوییم که این چیزهایی که نوشته خاطرات نیست و این کتاب هم، دفتر خاطرات نیست به دلیل این که دوست نداره بعدا مچش را با این دفترچه بگیرند و فکرای عجیبی درباره ی او بکنند.

این پیشنهادی که شرح حال هم بنویسد پیشنهاد خودش نبوده و در اصل پیشنهاد مادرش بوده و نبایدم که انتظار داشته باشید تا از احساسات و این چیز ها بنویسد. فقط و فقط هم به خاطر این راضی شده که بعد ها که بزرگ و مشهور شد به تک تک سوالات طرفدارهایش پاسخ ندهد و همین کتاب را بهشان معرفی کند.

بخشی از کتاب خاطرات یک بچه ی چلمن 9

وقتی بچه بودم، از مامان و بابا خواهش می کردم که بگذارند من ظرف ها را بشورم، اما آن ها همیشه می گفتند برای این کار هنوز خیلی کوچولو هستم.

سرانجام، در هشت سالگی اجازه دادند ظرف ها را خشک کنم و آن قدر خوشحال بودم که انگار یک میلیون دلار گرفته ام. اما متوجه شده ام که همش کلک بوده و سر “رودریک” هم همین بلا را آورده بودند. این جا برای هر نوع موقعیتی که ممکن است پدر و مادری در جریان بزرگ کردن بچه های شان با آن روبه رو شوند، کتاب پیدا می شد.

همیشه با خودم فکر می کردم مامان این همه پند و نصیحت را از کجا می آورد و حالا دیگر می دانم از کجا می آورد. وقتی نه ساله بودم، دیدم یک کرم نیم وجبی دارد از پله می رود بالا اسمش را گذاستم چِندش و انداختمش توی شیشه ای که درش سوراخ سوراخ بود.

هر روز از شیشه درش می آوردم تا کمی تمرین و ورزش کند. همان روز ها، ” مانی ” تازه راه افتاده بود و این مصادف بود با بد شانسی برای چِندش! خیلی ناراحت بودم، آن قدر که مامان شب آمد به اتاقم تا با من حرف بزند.

مامان گفت که نباید اصلا ناراحت باشم، چون چندش الان در بهشت کرم هاست و در بهشت کرم ها همیشه هوا آفتابی است و هزاران کیلو برگ آن جاست که بخورد. من هم قبول کردم و حالم بهتر شد. خب امروز دقیقا فهمیدم که مامان آن حرف ها را از کجا آورده بود…

قیمت و خرید کتاب خاطرات یک بچه ی چلمن 9؛ نشر حوض نقره

کتاب بدشانسی از نوع خفن جلد نهم از مجموعه ی خاطرات یک بچه ی چلمن، اثر جف کینی با ترجمه‌ی تبسم آتشین جان از نشر حوض نقره، به همراه سایر کتاب های رمان کودک و نوجوان را از فروشگاه اینترنتی کتابانه خریداری نمایید.