کتاب انتقام – یوکو اوگاوا

۱۵,۰۰۰ تومان

ناموجود

نویسنده: یوکو اوگاوا

مترجم: کیهان بهمنی

انتشارات: آموت

۱۵,۰۰۰ تومان

توضیحات

کتاب مجموعه داستان انتقام نوشتۀ یوکو اوگاوا به ترجمۀ کیهان بهمنی در نشر آموت به چاپ رسیده است.

کتاب انتقام داستان‌هایی تاریک، دلهره‌آور، مرگ و از دست دادن را در بر می گیرد که هر یک توسط شخصیت‌های متفاوتی روایت می‌شوند. «انتقام» شامل ۱۱ داستان می‌شود، زیبایی این داستان‌ها هنگامی بیشتر می‌شوند که خواننده در پایان کتاب به ارتباط داستان‌ها پی می‌برد و دوباره به اولین داستان برمی‌گردد. یوکو آگاوا که پیشتر از او کتاب‌های محبوب دیگری مانند «خدمتکار و پروفسور» منتشر شده بود، ریاضیدان و نویسنده‌ی ژاپنی که تا به امروز از او بیش از سی جلد کتاب به چاپ رسیده‌است. خدمتکار و پروفسور به سرعت بین علاقه‌مندان به کتاب محبوب و معروف شد. یوکو اوگاوا برنده‌ی چندین جایزۀ ادبی از جمله جایزۀ «شیرلی جکسن» در سال ۲۰۰۸ نیز می‌باشد. برخی داستان‌‌ها و نوشته‌های این نویسنده را تحت تاثیر «هاروکی موراکامی» می‌دانند و برخی دیگر از درون‌مایۀ «بورخسی» نوشته‌هایش سخن می‌گویند.

0/5 (0 نظر)

ویژگی‌ها

توضیحات تکمیلی

ابعاد 215 × 145 میلی‌متر
تعداد صفحات

207

سال انتشار

1397

قطع

رقعی

نوبت چاپ

3

نوع جلد

جلد نرم

برشی از متن کتاب

برشی از متن کتاب

آپارتمان جدیدم در ساختمانی در بالای یک تپه بود. از پنجره‌ی اتاقم منظره‌ی شهر و دریا همچون بادبزنی بزرگ پیش رویم گسترده بود. دوست ویراستارم به من توصیه کرده بود این آپارتمان را اجاره کنم.
روی تپه هم کلی درخت میوه کاشته بودند: چند اصله تاک و درخت هلو و هلوی ژاپنی. باقیِ درخت‌ها هم درخت کیوی بودند. این باغ متعلق به صاحب‌خانه‌ی من، بانو جِی، بود؛ اما چون او زنی سالخورده و تنها بود، تاک‌ها و سایر درخت‌های باغ را به امان خدا رها کرده بود. هیچ وقت ندیدم کارگری در باغ کار کند و برای همین در آن تپه‌ی پر درخت همواره سکوت حاکم بود؛ با این‌حال، باز درخت‌ها پر از میوه بودند، به خصوص کیوی‌های باغ چنان رشد می‌کردند و بزرگ می‌شدند که شب‌های مهتابی که باد می‌وزید، سر و صدای خوردن کیوی‌ها به برگ‌ها بلند می‌شد، چنان که انگار دسته‌ای خفاش به رنگ سبز تیره در باغ پرواز می‌کردند. بعضی وقت‌ها هم می‌شد که فکر کنم الان است که خفاش‌ها سراغ من بیایند.
بعد، روزی متوجه شدم که کیوی‌های قسمتی از باغ به تمامی چیده شده‌اند، اما ندیدم کسی آن‌ها را بچیند. چند روز بعد دوباره روی همان شاخه‌ها کیوی‌های جدید و کوچک رشد کرده‌بودند، و شاید من که عادت داشتم شب‌ها بنویسم و روزها تا نزدیک ظهر بخوابم، متوجه نشده بودم کارگرها آمده و کیوی‌ها را چیده‌اند. ساختمان ما سه طبقه و شبیه حرف «U» بود. وسط ساختمان هم باغچه‌ای بزرگ بود با یک درخت اوکالیپتوس خیلی بزرگ که سایه‌اش جان می‌داد برای روز‌های آفتابی و گرم. بانو جی در این باغچه گوجه‌فرنگی، هویج، بادمجان، لوبیا سبز و فلفل می‌کاشت و به گمانم از محصولاتش به مستأجرهای عزیز دردانه‌اش هم می‌داد.
آپارتمان بانو جی آن‌طرف حیاط و درست رو‌به‌روی آپارتمان من بود. پنجره‌اش هم فقط از یک طرف با پرده پوشانده شده بود و طرف دیگر پرده نداشت و انگار بانو جی برای این‌که به آن طرف هم پرده بزند عجله‌ای نداشت. سرمیزم که می‌نشستم،‌کافی بود سرم را بچرخانم تا بتوانم آن تک پرده‌ی تنها را ببینم.
تا آنجا که من دستگیرم شده بود، بانو جی زندگی یکنواخت و آرامی داشت. هر روز وقتی از خواب بیدار می‌شدم، می‌دیدم که جلوی تلویزیون اتاقش نشسته و با بی‌حالی ناهارش را می‌خورد.

0/5 (0 نظر)

فهرست

فهرست

  • مقدمۀ مترجم
  • بعدازظهر در نان‌فروشی
  • آب‌میوه
  • بانو جِی پیر
  • رفتگر کوچک
  • روپوش‌های بیمارستان
  • کیفی برای قلب
  • به موزه شکنجه خوش آمدید
  • مردی که کمربند طبی می‌فروخت
  • آخرین ساعت زندگی ببر بنگال
  • گوجه فرنگی و قرص ماه
  • گیاهان سمی
0/5 (0 نظر)

نظرات (0)

اولین نظر را برای “کتاب انتقام – یوکو اوگاوا” ثبت کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرات

هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است

منوی سایت