کتاب آنی شرلی در ویندی پاپلرز (کتاب چهارم)

کتاب آنی شرلی در ویندی پاپلرز نوشته ی ال. ام. مونتگمری و ترجمه ی سارا قدیانی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

" آنی شرلی " دختری کک و مکی است که موهای سرخی دارد و در یتیم خانه بزرگ شده است. او باهوش است، قوه ی تخیل قوی  و بی حد و مرزی دارد، با امید و پشتکار و مهربانی های ساده اش، سعی می کند زندگی جدیدی را آغاز کند. هر چند برای ورود به این دنیای تازه باید سختی های بسیاری را پشت سر بگذارد ولی آینده در نظرش آن قدر زیبا و امید بخش است که برای رسیدن به آن با هر مشکلی کنار می آید و با هر شرایطی سازگار می شود. آنی شرلی  جزیره ای به نام " ویندی پاپلرز " ا زندگی می کند. او آن جا را عاشقانه دوست می دارد زیرا از نظر آنی زندگی کردن در جایی که آن را دوست نداری بسیار سخت و غیر قابل تحمل است. این کتاب شرح حال نامه هایی است که او برای " گیلبرت بلیت " دوست و هم کلاسی قدیمی اش، که در حال گذراندن دوره ی پزشکی در دانشگاه ردموند می باشد، می نویسد و به سه بخش سال اول، سال دوم و سال سوم تقسیم شده است. او در این نامه ها اتفاقات جالبی را که برایش می افتد و کارهایی را که انجام می دهد از جمله زوج هایی را که به هم می رساند یا دختری را که به پدرش می رساند برای گیلبرت بلیت توضیح می دهد. اما در این بین ...

برشی از متن کتاب

خانم بردک گفت: آه! کاپیتان مک کامبر این اسم را انتخاب کرد. آن جا خانه ی او بود. همه ی سپیدارهای اطراف خانه را خودش کاشته بود و به آن ها افتخار می کرد. البته او به ندرت خانه می آمد و هیچ وقت طولانی مدت نمی ماند. خاله کیت همیشه می گفت که از آن وضع ناراضی است. ولی ما هیچ وقت نفهمیدیم او از اقامت کوتاه همسرش ناراضی است یا کلا از برگشتنش. به هر حال امیدوارم آن جا ماندگار شوید، دوشیزه شرلی! ریبکا دیو آشپز خوبی است و در غذا پختن با سیب زمینی استعداد خاصی دارد. اگر بتوانید نظرش را جلب کنید، که خوب بخت با شما یار بوده، اگر نتوانید نظرش را جلب کنید هم...خوب، جلب نکرده اید. و کاری نمی شود کرد. شنیده ام یک صراف به شهر آمده و دنبال اتاق اجاره ای می گردد. احتمال دارد ریبکا او را ترجیح بدهد. خیلی عجیب و غریب است که خانم تام پرینگل به شما جا نداده است. سامر ساید پر از پرینگل ها و نیمه پرینگل هاست. به آن ها می گویند خاندان سلطنتی و شما اگر می خواهید در دبیرستان سامر ساید دوام بیاورید. باید نظر مثبت آن ها را جلب کنید، دوشیزه شرلی! تقریبا تمام کارهای این حوالی دست آن هاست. حتی یک خیابان هم به نام کاپیتان ابرهم پرینگل پیر نام گذاری شده است. آن ها طایفه ای بزرگ اند. رییس های این خاندان دو خانم سال خورده اند، که در میپل هرست زندگی می کنند شنیده ام که با شما هم سر لج افتاده اند...

نویسنده

" لوسی ماد مونتگومری " معروف به ال.ام مونتگومری نویسنده و شاعر کانادایی در سال 1874 میالادی در کلیفتون دنیا آمد. وقتی لوسی مود مونتگمری بیست و یک ماهه بود، مادرش بر اثر بیماری سل درگذشت. پدرش او را به خانواده مادری اش، سپرد و به غرب کانادا رفت و در جزیره پرنس آلبرت ساکن شد و مجددا ازدواج کرد. مونتگمری که تنها همراه پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می کرد، به تخیلات و طبیعت و کتاب ها و مخصوصا نوشتن خو گرفت و وقتی که فقط نه سال داشت، شعر می سرود. یک سال نزد پدر و نامادریش در جزیره پرنس آلبرت بود و در همان زمان برای اولین بار، شعری را در روزنامه پاتریوت به چاپ رساند. ظرف یک سال (1892) دوره آموزگاری را در کالج پرنس ولز گذراند و در سه مدرسه جزیره تدریس کرد. یک سال از تدریس دست کشید تا دروس منتخب در ادبیات انگلیسی را در دانشگاه دال هاوس هالیفاکس بخواند و یکی از معدود زنان عصر خود شود که جویای تحصیلات عالی بودند .در سال 1898 پدربزرگش به طور ناگهانی درگذشت و او نزد مادربزرگش رفت تا از او مراقبت کند. طی سیزده سالی که با مادربزرگش زندگی می کرد، به نوشتن و فرستادن شعرها و داستان ها و رمان هایش به مجله های کانادایی و بریتانیایی و امریکایی ادامه داد. در سال 1905 اولین و معروف ترین رمانش یعنی " آنی در گرین گیبلز " را نوشت و دست نوشته اش را به چندین ناشر داد اما پس از چندین بار رد شدن، آن را کنار گذاشت. در سال 1907 دست نوشته اش را پیدا کرد و دوباره خواند و تصمیم گرفت چاپش کند. شرکت پیج بوستون کتاب را پذیرفت و به چاپ رساند. کتاب که خیلی زود به فروش بالایی رسید، سرآغاز موفقیت او به عنوان یک رمان نویس بود. او در  1942 در اونتاریو از دنیا رفت و در قبرستانی نزدیک خانه قدیمی اش در جزیره رویایی پرنس ادوارد به خاک سپرده شد. مونتگمری که تقریبا تمام داستان هایش در جزیره پرنس ادوارد می گذرد، این جزیره را با توصیفات بی نظیرش از طبیعت، زندگی و مردم آنجا جاودان کرده است. هر سال صدها هزار نفر تحت تاثیر روشی که او از زندگی در داستان هایش به تصویر کشیده بود، به پرنس ادوارد می روند تا این جزیره زیبا و رویایی را از نزدیک ببینند.

• کتاب چهارم
• نویسنده: ال. ام. مونگمری
• مترجم: سارا قدیانی
• انتشارات: قدیانی