loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب یک روز از تمام زندگی - مرادی بیرگانی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب یک روز از تمام زندگی اثر رویا مرادی بیرگانی توسط نشر ثالث به چاپ رسیده است.

کتاب یک روز از تمام زندگی رمانی خواندنی است که داستان زندگی مشترک سرد و بی روح زن و شوهری جوان را برای مخاطب روایت می کند. زن و شوهری با نام های هانیه و یوسف نیک سرشت که شخصیت اصلی کتاب هستند و زندگی زناشویی شان را بدون عشق و آشنایی قبلی با یک دیگر آغاز نموده اند. در واقع رمان، از زبان هر دو  شخصیت اصلی داستان نقل می شود و خواننده از حالات روحی و هم چنین برداشت های ذهنی هر یک از این زوج مطلع گشته، همین موضوع او را مجذوب داستان می کند. یوسف، هیچ علاقه و احساسی نسبت به هانیه ندارد و این حالت، پس از گذشت یک سال زندگی مشترک نیز، هیچ تغییری نیافته است و او از ازدواجش پشیمان می باشد. اما برخلاف این مرد، هانیه، از همان ابتدای ازدواج، به یوسف علاقه مند شده، از بی توجهی ها و ناملایمت های شوهرش غمگین می شود. وی با چشم پوشی از بی مهری های همسرش، تمام تلاش خود را انجام می دهد تا همسرش را عاشق و دل بسته ی خود سازد؛ تلاشی بی فایده و ناامید کننده که نه تنها هانیه را به شوهرش نزدیک تر نمی کند بلکه روز به روز نیز او را از یوسف دورتر می سازد. به طوری که یوسف به هانیه پیشنهاد طلاق داده، همواره به جدایی و دوری از او فکر می کند.


برشی از متن کتاب


به نظرم یه زن خوب باید مثل من باشد. صبح زود بیدار بشه، دوش بگیره و آرایش کنه، چای آماده کنه. میز رو بچینه. شوهرشو صدا کنه و با هم صبحونه بخورن. با همون دقت و حال و حوصله ی یانگوم که برای عالی جناب غذا درست می کرد، صبحانه رو برای یوسف آماده کرده ام. یه بار دیگه موهامو مرتب می کنم و حلقه ی فر شده موهامو دقیقا جایی که می دونم بیش تر بهم می آد، تنظیم می کنم و منتظر یوسف زل می زنم به در. دکتر گفته که ضعف داره، بیش تر باید به خورد و خوراکش توجه کنه. حتما خوش حال می شه که به فکرشم و همه چی براش آماده کردم. حتا به رومیزی نو با نقش خوراکی و میوه گرفتم که اشتهاش بیش تر بشه.
تا می آد می گم: «صبحونه ی مفصل در خدمت شماس. تخم مرغ نیمرو. کره و عسل، آب پرتقال!»
«تو کی بیدار شدی؟»
با خنده می گم: «صبح خیلی زود، وقتی آقا خواب ناز بودن.»
می خندم. سعی می کنم سر حال و شاد به نظر برسم. طوری می خندم که چال لپم بیش تر معلوم شه. توی یه کتابی خوندم که مردها، زن های شاد رو دوست دارن. وقتی خط چشمم رو مرتب می زنم اعتماد به نفسم بهتره. کاش تبخالم برزگ تر نشه. به چشمای یوسف نگاه می کنم. کسله. براش چای می ریزم و می پرسم: «سگرمه هات تو همه یوزارسیف.»
لبخند می زنه. یه جور لبخند تلخ. مثل آدم افلیجی که بهش گفته باشن، پاشو باباکرم برقص. لعنت به من که عین عمه طوبی همش تیکه می ندازم. یوسف کتشو آویزون می کنه به صندلی و یه لیوان چای برمی داره. تا می خوام براش شکر بریزم دست شو می کشه بالای لیوان. «نه نریز. تلخ می خورم.»
می شینم روبروش. به گوشیم اس ام اس می آد. «مهناز. با آرتین کات کردم.» جواب می دم: «چرا؟» جواب نمی ده. با قاشق کوچیک طلایی چایی مو هم می زنم، صدای هم زدن چایی شیرین همیشه یه حس خوب بهم می ده، منو یاد صبح زود روزهای مدرسه می ندازه.
یوسف می گه: «دیروز تو سوپری یه عمله ی بدبختی دیدم نمی دونی چقدر به مغازه دار اصرار می کرد که بهش جنس قرضی بده. دخترشم چارپنج ساله، پشت سرش با دمپایی های پلاستیکی ...»
حس می کنم صداش بغض داره، یه قلپ چای می خوره «بچه هی شلوار باباشو چنگ می زد بستنی. بستنی. اونم یواش التماس می کرد که حاجی قرضمو می دم به جان بچه م، این ماه، دیگه تصفیه می کنم ... مغازه داره هم هی می گفت، بدحسابی برادر، بدحسابی! من که جنس هامو از تو جوب پیدا نکردم ...»
«تو براش خریدی نه؟! چه جالب!» بهم زل می زنه، مثل همیشه. مثل کسی که به یک ابله نگاه کنه. بازم گند زدم. یوسف به فکرش هم نمی رسه چقدر تلاش می کنم درکش کنم. نمی دونم باید چی می گفتم. آهسته می گم: «آخر بهش قرض داد؟» یوسف بی توجه دستش به لیوان آب پرتقال می خوره و چند قطره می ریزه. رومیزی لک می شه. کاش کاور ...


نویسنده: رویا مرادی بیرگانی (شهرزاد) انتشارات: ثالث

مشخصات

  • نوع جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 2
  • سال انتشار 1397
  • تعداد صفحه 462
  • انتشارات ثالث

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب یک روز از تمام زندگی - مرادی بیرگانی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل