loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب یعقوب کذاب - یورک بکر

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب یعقوب کذاب اثر یورک بکر و ترجمه ی علی اصغر حداد در نشر ماهی به چاپ رسیده است.

"یعقوب کذاب" کتابی زیبا و خواندنی است که درباره ی سرگذشت مردمانی ناامید و اسیر در دست دشمنان روایت می کند. شخصیت اصلی داستان مردی میان سال و یهودی با نام "یعقوب" می باشد که مدت ها پیش همسرش "خانا" را بر اثر تیر باران نازی ها از دست می دهد. پس از حمله ی نیروهای نظامی آلمانی، حالا او و دیگر هم کیشانش با ناامیدی و افسردگی هر چه تمام تر در "گتو" زندگی می کنند. گتوها بخش هایی حصاربندی شده از شهرهای مختلف بودند که نازی ها با جمع کردن یهودیان در آن مناطق، سعی بر این داشتند که آن ها را کنترل کرده و تحت فشارشان قرار دهند. در این بخش ها مردم یهودی مجبور بودند از قوانین سفت و سختی پیروی کنند در غیر این صورت با عواقبی دشوار روبه رو می شدند؛ مثلا آن ها حق نداشتند از هیچ گونه زیورآلاتی استفاده کنند و یا این که باید تا قبل از ساعت 8 شب به سکونت گاه هایشان برمی گشتند. همه ی ماجرا از زمانی آغاز می شود که "یعقوب"از این قانون محدودیت زمانی پیروی نکرده و جهت مجازات، توسط ماموران به قرارگاه امنیتی منتقل می شود. در آن جاست که از رادیو خبر خوشی می شنود، مردم شهر "بسانیکا" در نزدیکی گتو، توانسته بودند با نازی ها مقابله کنند. "یعقوب" با شنیدن این خبر به شدت خوشحال شده و تصمیم می گیرد که سایر مردم را نیز از آن مطلع سازد. اما چه کسی باور می کرد که او این اخبار را از رادیو آن هم در مقر دشمن شنیده! بنابراین به دروغ می گوید که این موضوع را از رادیوی موجود در منزلش شنیده؛ با بیان اولین دروغ در ادامه ی داستان مدام ناچار به گفتن دروغ های بعدی می شود و در نهایت موفق به ایجاد تحولاتی بزرگ و اتفاقاتی غیر منتظره در گتو می گردد؛ تحولاتی جذاب و شنیدنی که ذهن مخاطب را به خود جلب کرده و تا پایان با خویش همراه می سازد.


برشی از متن کتاب


از جیب سوت سوتک روزنامه ای بیرون زده است. سوت سوتک از ساختمان آجری بیرون می آید و در حالی که پای چوبی خود را به دنبال می کشد از کنار واگن ها و یهودی ها می گذرد؛ یهودی هایی که روح شان هم خبر ندارد چه چیزی لنگ لنگان از میانشان می گذرد. روزنامه به چه درد ما می خورد، ما یعقوب را داریم. تنها یعقوب است که روزنامه را می بیند و به آن علاقه نشان می دهد. چشم های یعقوب از آن شی گرانبها که توی جیب کارگر راه آهن است جدا نمی شود، از آن تکه کاغذی که حاوی گزارش های واقعی یا دروغین درباره ی رویدادهای حقیق است. در هر حال آن روزنامه از هیچ، از رادیوی خیالی، بسیار پر ارزش تر است، و اگر مبادله ی عجیب و غریبی تحقق یابد، برای مغز مخترع و خسته ی یعقوب فرجی به شمار خواهد آمد. سوت سوتک آن سوی آخرین ریل به مقصد می رسد: اتاقکی چوبی که مخصوص آلمانی هاست. این مطلب زیر سوراخی به شکل قلب که طبق سنت آلمان روی در تعبیه کرده اند قید شده است. یعقوب نمی گذارد حمل بار توجهش را منحرف کند. مدام چشمش به اتاقک است. اگر روزنامه آن طور که لحظه ای پیش به نظر می رسید کامل باشد و اگر کارگر راه آهن آدم چندان اسراف کاری نباشد، قاعدتا مقداری از آن اضافه خواهد آمد. از سوی دیگر اگر طرف خسیس نباشد مابقی را بر نخواهد داشت. به فرض این که او نه اسراف کار باشد و نه خسیس - مطلبی که فعلا چیزی بر له یا علیه آن شهادت نمی دهد - یعقوب خواهد توانست در فرصتی مناسب صفحات به جا مانده را از آن خود کند. البته آن فرصت مناسبی که یعقوب انتظارش را می کشد، به هر حال خالی از خطر نخواهد بود. یک یهودی چه اجازه ای دارد که به مستراح آلمانی ها برود؟ برادرها دارم برای شما از جانم مایه می گذارم. من نمی خواهم مثل میشا که واقع بین تر از من است و دو دو تا چهارتا فکر می کند، سیب زمینی بدزدم، من می خواهم اگر به خیر بگذارد چند گرم خبر کش بروم و با آن برای شما یک تن امید بسازم. کاش مادرم مرا باهوش تر به دنیا آورده بود. اگر من مثل شولم آله خیم با استعداد بودم، چه دارم می گویم، نصف او هم کفایت می کرد، در ان صورت دیگر احتیاجی به این راهزنی الفاظ نداشتم و خودم می توانستم ده بار بیش تر و بهتر از آن چه این ها بتوانند در روزنامه هاشان بنویسد، مطلب به هم ببافم. اما افسوس که کاری از دستم برنمی آید، افسوس آن قدر خالی هستم که از خودم وحشتم می گیرد. این کار را برای شما می کنم، برای شما و خودم. این کار را برای خودم هم می کنم، چرا که به روشنی می دانم بدون شما نمی توانم زنده بمانم. زنده ماندن من فقط همراه شما ممکن است. وضع یک دروغ گوی بی دست و پا از این بهتر نمی شود. به مستراح آن ها خواهم رفت و آن چه را باقی مانده است برخواهم داشت...

نویسنده: یورک بکر مترجم: علی اصغر حداد انتشارات: ماهی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب یعقوب کذاب - یورک بکر" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل